با گذشت چهار قرن از اشغال باربادوس توسط بریتانیا، اخیرا نظام جمهوری در این کشور برپا شد و از فرمانروایی ملکه الیزابت دوم اعلام برائت کرد. وقت جشن و شادی است. اما نه کاملا. باربادوس پیوندهای خود را با بریتانیا از بین برده، اما همزمان، روابط نزدیکتری با پکن برقرار کرده است.
در سال ۲۰۱۹ و بلافاصله پس از سکونی که همهگیری ویروس کرونا به جهان تحمیل کرد، دولتهای باربادوس و چین توافقی برای پیشرفت مشترک پروژه «ابتکار کمربند و جاده» امضا کردند.
رابرت هاردمن در تفسیر خود از این توافق به باربادوس هشدار داد، «ناهار مجانی در کار نیست.» و در حقیقت باید هزینهای گزاف پرداخته شود. کشوری که با پکن قرارداد میبندد به معاملهای فاوستی وارد شده و کلید خانهاش را با چند جاده و ساختمان نسبتا چشمگیر معامله کرده است. متاسفانه به نظر میرسد میا ماتلی نخستوزیر باربادوس توجهی به این موضوع ندارد.
ملت کارائیب فقط بخشی از پروژه «ابتکار کمربند و جاده» نیستند بلکه افسران نظامی خود را نیز برای آموزش دیدن به چین میفرستند. و آنها فقط آموزش نظامی سنتی نمیبینند بلکه زبان و فرهنگ چینی را نیز آموزش میبینند.
در نگاهی موشکافانهتر مشاهده میکنیم دهها کشور در سراسر جهان افسران نظامی خود را برای آموزش به چین میفرستند. اما این سوال مطرح است که چرا؟
نقطه اشتراک کره جنوبی، سنگاپور، بوتسوانا، برزیل، شیلی، عربستان سعودی و یمن چیست؟ در نگاه اول نقطه اشتراک چندانی بین این کشورها دیده نمیشود، اما همه آنها از پکن آموزش نظامی گرفتهاند و همگی، افسران خود را برای آموزش به چین فرستادهاند.
چین در پاکستان نیز به پرسنل نظامی آموزش میدهد.
هر سال اعضای «نیروهای دفاع بوتسوانا» (BDF) برای آموزش به چین سفر میکنند.
نیجریه در سال ۲۰۱۹ یادداشت تفاهمی (MOU) با پکن امضا کرد که به اعضای «ارتش آزادیبخش خلق چین» (PLA) اجازه میدهد نیروهای این کشور را آموزش دهد.
حزب کمونیست چین (حکچ) در نامبیا یک دانشکده نظامی پیشرفته تاسیس کرده است.
در تانزانیا «مرکز آموزش جامع» (CTC) تاسیس شده است که بنگاهی آموزشی برای «نیروهای دفاع خلق تانزانیا» (TPDF) است.
جالب اینکه چین در جدیدترین برنامه کار چین-افریقا در ۲۰۱۸-۲۰۲۱ هر سال دست کم ۵۰۰۰ متخصص نظامی دریافت میکند. البته اگر این افراد نتوانند به چین بروند، نیروهای چین نزد این افراد میرود.
آیا چین قصد دارد یک ارتش جهانی بسازد؟ خیر. حزب کمونیست چین برنامههای دیگری در سر دارد.
همه کشورهایی که نام بردیم از اعضای پروژه «ابتکار کمربند و جاده» هستند. و برای درک قدرت کامل این پروژه، باید قدرت جاذبه یا «قدرت نرم» را به درستی درک کرد.
به گفته ژوزف نای، پدر «قدرت سخت» و «قدرت نرم»، قدرت نرم زمانی به کار میرود که «یک کشور به گونهای عمل میکند که کشورهای دیگر همان چیزی را بخواهند که او میخواهد … اما در قدرت سخت یا قدرت فرماندهی، به سایر کشورها دستور میدهد خواست او را اجرا کنند.»
قدرت سخت بر نیروی زور تکیه دارد و از نیروی نظامی یا اقتصادی استفاده میکند تا کشوری را در برابر تقاضاهای خود به تسلیم وادارد، اما قدرت نرم، تهاجمی فریبنده و مسحورکننده را به کار میگیرد. قدرت نرم بر جذابیت خاص فرهنگ یک کشور، ایدئولوژیهای سیاسی، سیاستها، و چشماندازهای آینده آن تمرکز دارد.
همه ماجرای پروژه «ابتکار کمربند و جاده» مربوط به قدرت نرم است. هنگامی که کشوری با چین توافقی امضا میکند، به ظاهر زیرساختهایش بهبود مییابد و پلها و بنادر جدید در آن ساخته میشود. اما درحقیقت با امضای چنین توافقی، به حزب کمونیست چین اجازه میدهد به منابع و مردم آن کشور دسترسی یابد.
آموزش پرسنل نظامی از سراسر جهان باید از نقطهنظر وسیعتری دیده شود. تمام هدف حزب کمونیست چین، کنترل سایر کشورها و نقاط جهان است – کنترل ذهن توده مردم، از رسانه تا امور نظامی. در همه کشورهایی که نام برده شد (به جز یمن) اجازه تاسیس موسسات کنفسیوس وجود دارد. این موسسات توسط هانبان که سازمانی وابسته به حزب کمونیست چین است اداره میشوند.
تعجبی ندارد که از زمان افتتاح اولین موسسه کنفسیوس در سئول کره جنوبی در سال ۲۰۰۴، انتقادات بیشتر شده و سرعت گرفته است. کارکنان این موسسات متهم شدهاند که دست به جاسوسی نظامی و صنعتی زدهاند و اقدامات شدیدی درباره گفتگوها از جمله گفتگو با تایوان و تبت انجام دادهاند.
تاثیر حزب کمونیست چین نه تنها در بخش آموزش بلکه در بسیاری از شاخههای دولت احساس میشود. گزارش اخیر مدافعان حفاظت از حقوق بشر با شرح جزییات زیاد به این موضوع پرداخته است. در کشورهایی مانند کامبوج، کنیا، مالزی و فیلیپین که همگی از اعضای «ابتکار کمربند و جاده» هستند، افرادی با ملیت تایوانی به کشور خود استرداد شده یا از این کشورها اخراج شدهاند. اما همانطور که در گزارش تصریح میشود، «آنها به تایوان بازگردانده نشدهاند.» درعوض، دولت این کشورها «تحت فشار بیشتر از سوی چین»، به اجبار این افراد را به چین فرستادهاند که «در آنجا هیچ ریشه و خانوادهای ندارند.» این کشورها مشارکتکنندگانی راضی به «سرکوب فراملی» هستند که به حزب کمونیست چین اجازه میدهند «فراریان اقتصادی، پناهندگان اویغور، مدافعان حقوق بشر و هنگکنگیان گریخته از وطن» را تحت پیگرد قانونی قرار دهد.
هنگامی که رهبران یک کشور، توافقی را با چین امضا میکنند، حزب کمونیست چین تبدیل به سایه آن کشور میشود. چین به این کشور وارد میشود، مراکز آموزشی و موسسات ایدئولوژیکی میسازد؛ اذهان مردم و سیاستها را شکل میدهد. اغلب اوقات نیز در تلاش برای مسموم کردن دولتها و از سر نوشتن سیاستها نیز موفق است که در اخراج مردم بیگناه از این کشورها، شاهد این موفقیت هستیم.
نوشته: جان مک گلیون محقق و مقاله نویس است. آثار او توسط نشریاتی مانند نیویورک پست، سیدنی مورنینگ هرالد، نیوزویک، نشنال ریویو، اسپکتیتور آمریکا و سایر رسانههای معتبر منتشر شده است.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپکتایمز نیست.
مطالب دیگر:
فیلسوف یا پیامبر؟ سقراط که بود
دیدگاه: استفاده چین از سلاحهای کشتار جمعی علیه جهانیان
بهدلیل قرنطینه شهری در چین، شهروندان برای تأمین غذا و آذوقه با مشکل مواجه شدهاند