
از سری مقالات دکتر مجید مجدنیا
در سلسله مباحثی که پیرامون ارتباطات کلامی و غیر کلامی در بخش ارتباط میان فردی بدان اشاره کردیم، مطالب زیادی در خصوص حالات مختلف، حرکات، حالات چهرهای و غیره بیان داشتیم , در قالب آنها دریافتیم که بخش عظیمی از معانی در ارتباطات رو در رو از طریق حالات چهره، نوع نگاه و یا اشاره، به بیننده منتقل میشود.
در هریک از فرهنگها، علایم خاصی برای بیان برخی عبارات وجود دارد. مثلاً تکان دادن سر از پایین به بالا، به معنی نفی موضوع و یا مخالفت با آن است و یا حرکت دادن سر به راست و چپ به معنی بی اطلاعی و عدم آگاهی است. اما ممکن است در نقطهای از جهان این گونه حرکات معانی مختلفی را بیان کنند و با آنچه که ما استنباط میکنیم، تفاوت داشته باشند. بنابراین، در مراوات روزمره، علایم جای برخی پیامها را پر میکنند.
هنگامی که پیام کلامی، به همراه برخی حرکات مانند حرکات دستها و یا چهره و ….. ادا میشوند و در انتقال برخی مفاهیم تاکید میکنند و یا توجه شنونده را جلب میکنند، در واقع به درک صحیح و اصولی پیام کمک میکنند، در این صورت میتوان گفت که پیامهای کلامی را تقویت کردهاند.
اکنون چنانچه پیام کلامی با پیام غیر کلامی (حرکات بدن، چهره و دست) در تضاد با هم بوده و یا مغایرتی داشته باشند، تعبیر و تفسیر آن دشوار خواهد بود و این حالتی است که پیام غیر کلامی ما، که شامل برخی از حرکات است، در جهت نفی پیام کلامی است. مثلاً به هنگامی که پرسشگر در کلاسی که استاد نیز حضور دارد، از ما درمورد نحوه ارتباط، توانایی، شیوه تدریس، شیوه کردار و رفتار وی پرسش می کند، در حالی که با زبانمان از وی تعریف می کنیم، ممکن است با چشمانمان و یا با تکان دادن سر گفتههایمان را به نوعی تکذیب کنیم.
این حالات را اصطلاحاً در علم ارتباطات «بن بست» میگوییم. یعنی مخاطب یا همان پرسشگر، در یک حالت بن بست قرار می گیرد و به درستی نمیتواند دریابد که آیا گفتههایمان را قبول دارد یا اشاراتمان را.
یا زمانی که مادری سعی دارد کودک خردسال خود را از خوردن شکلات باز دارد، از خاصیتهای بد آن میگوید که ممکن است کودک را بیازارد. ممکن است به هنگامی که به دنبال این حرکت، کودک وی گریه می کند، بلافاصله تکهای از همان شکلات را در دهان وی بگذارد. این حالتی است که کودک در یک «بن بست دو سویه» قرار میگیرد. نمیداند گفتههای مادر را بپذیرد یا عمل وی را. در نتیجه تکرار این گونه بن بستها که غالباً ممکن است ناخواسته باشند، روابط رو به تیرگی میگذارند و حتی منجر به گسست ارتباط می شوند.
در برخی خانوادهها هم در اثر سوء تفاهماتی که در بیان مقاصد یا انتقال ناقص آن و یا دهان به دهان گشتن شایعات پیش می آید، دیده شده است که اختلافات خانوادگی بروز می نماید. ما هرروز در محل کار، در منزل و یا در واحد های اداری، با همان نوع پیام ناقص روبرو هستیم. ممکن است سرپرست ما دستوری بدهد که سرپرست بالاتر آن را رد کند. بهترین راه این است که پیامها را به دقت گوش کنیم و به هنگام بروز سوء تفاهم بلافاصله با گفت وگو و توضیح بیشتر و یا حتی یک عذر خواهی این روابط را روانتر و محکمتر سازیم.
دکتر مجید مجدنیا دارای مدرک دکترای تخصصی ارتباطات، کارشناس علوم اجتماعی دانشگاه علامه طبابایی، مدرس، مترجم و پژوهشگر علوم ارتباطات هستند. وی ۲۰ سال تجربه مدیریت در حوزه آموزش و پژوهش در سیستم بانکی و ۱۵ سال تجربه تدریس در دانشگاههای ایران را داراست.
در مقالات دیگر از دکتر مجید مجدنیا به بحث ارتباطات بیشتر خواهیم پرداخت.