بچهها چگونه درست و غلط را یاد میگیرند؟ (قسمت اول)
در مرحله سوم رشد اخلاقی، بچه ها با تقویتها و همچنین یادآوریهای مکرر والدین، در این سن یاد میگیرند که رفتارشان را با یک قانون درونی هدایت کنند و قوانین خانوادگی را درونی سازند. مهم است که بدانیم نظر والدین برای او اهمیت دارد. یک بچه شش ساله ممکن است بگوید: «در خانواده ما، ما این کار و یا آن کار را انجام می دهیم…»
مقررات خانوادگی برای کودک در این سن، همان هنجارها و رفتارهای درست هستند، ازاینرو، وقتی این هنجارها با خود کودک یکی شوند، رفتار کودک براساس قوانین درونی وی عمل خواهد کرد. در اواخر این دوره، بچه ها شروع به درک قوانین طلایی میکنند؛ یعنی درنظر گرفتن اینکه چگونه هر آنچه که انجام دهند میتواند روی دیگران تاثیر بگذارد، و همچنین اینکه دیگران نیز حقوقی دارند.
بچه ها در سنین سه تا هفت سالگی، انتظار دارند افراد بالغ، مسئولیت کارها را به عهده بگیرند. آنها نقش بچه و بزگسال و بالغ را درک میکنند و انتظار رفتار بالغ گونه از بزرگسالان دارند.
آنها میتوانند نتایج رفتارها را درک کنند و همچنین بین اینکه اگر چه کاری انجام دهند، چه پیامدی دریافت میکنند، ارتباط برقرار کنند، به این معنی که می دانند اگر در یک زمان بخصوص، فلان کار یا رفتار را انجام بدهند، چه نوع پیامدی از رفتارشان را دریافت می کنند. مثلا اگر ظرف بشقاب غذایشان را تمام کنند، مامان به او لبخند میزند و او را درآغوش میگیرد. این ارتباط بین رفتارهای مناسب و دریافت پیامدهای مناسب، حاصل چندین سال تربیت و هدایت مثبت والدین میباشد. اما کودکی که این ارتباط بین عمل و پیامد را در خودش ایجاد نکرده و به آن پای بند نباشد، تصور میکند که تا وقتی بتواند گیر نیافتد، هر کاری انجام دهد خوب است.
مطابق نظر پیاژه، روانشناس معروف، قوانین برای بچه ها در این سن، کاملا واقعی بوده و غیرقابل تغییر محسوب میشوند. آنها نمیتوانند تصور کنند قوانین میتوانند تغییر یا تحول پیدا کنند و یا میشود درباره آنها بحث و تبادل نظر کرد و حتی نمیتوانند تصور کنند در موقعیت های مختلف، قوانین میتوانند متفاوت عمل شوند. آنها تصور میکنند تحت هر شرایطی، قوانین یکسان و تغییر ناپذیرند.