بسیاری از باورها و نگرش های غلط در مورد ازدواج، در جامعه و بین مردم رایج است که متاسفانه به عنوان یک یافته علمی در نظر گرفته می شوند. این باورها منجر به آن می شود که جوانان در تصمیم گیری برای ازدواج گام های اشتباه بردارند. ازدواج های ناسالم مبتنی براین باورها، کیفیت زندگی زوجین را با مشکلات فراوانی روبرو می سازد. در ادامه چند نمونه از این باورها را ذکر می کنیم:
دوستی قبل از ازدواج تضمین کننده یک ازدواج موفق است
عده ای از دختران و پسران جوان معتقدند که ارتباطات و دوستی های قبل از ازدواج، زمینه ساز یک ازدواج موفق است. آنان پیچیدگی زندگی زوجین را با ارتباطات و دوستی های قبل از ازدواج یکسان می دانند و به این مسئله توجهی ندارند که زندگی پس از ازدواج قابل مقایسه با رابطه دوستی با جنس مخالف نیست. معمولا اگر چنین دوستی هایی به ازدواج ختم شود مشکلاتی پیدا می کند زیرا در زمان دوستی این عده بهترین اوقات خود را که خالی از هر گونه مسئولیت خاصی است، با یکدیگر می گذرانند و معمولا به گردش و تفریح می پردازند. برقراری ارتباط همراه با تفریح و گردش و بدون مسئولیت خاص در قبال یکدیگر، شرایط بسیار راحت و مناسبی است که معمولا نه تنها مشکل ساز نیست بلکه بسیار لذت بخش است. اما پس از در کنار هم قرار گرفتن در زندگی زناشویی با خصوصیات یکدیگر، تفاوت ها، اختلاف ها، مشکلات، مسئولیت ها و … روبرو می شوند و برایشان جای تعجب است که چرا اخلاق همسر ایده آلشان عوض شده است. این موضوع نشان می دهد که دوستی های معمول دختران و پسران، به تنهایی چندان کمکی به موفقیت ازدواج آنان و زندگی زیر یک سقف نمی کند.
ازدواج یعنی اسارت
بعضی از افراد خصوصا بسیاری از مردان نگاه بدبینانه ای نسبت به ازدواج دارند و با دیدگاه افراطی اینگونه می اندیشند که ازدواج باعث محدود شدن آزادی هایشان می شود. البته برنامه زندگی زوجین پس از ازدواج تغییر می کند ولی این تغییرات در حدی نیست که آنان مجبور باشند تمام فعالیت ها و تفریحات خود را کنار بگذارند. اگر ازدواج بر اساس انتخاب درست باشد نه تنها اسارت نیست بلکه باعث رشد وشکوفایی فرد می شود.
خودم تصمیم گرفتم پس مجبورم تا آخرش بروم
بعضی افراد که برخلاف نظر و خواسته خانواده خود ازدواج می کنند و سپس وقتی در زندگی خود دچار مشکلی می شوند تصور می کنند که چون زمانی تصمیم به ازدواج با فرد خاصی گرفته اند، مجبورند تا آخر عمر به این زندگی ادامه دهند. خود را محکوم به عمل به تصمیم قبلی و ادامه زندگی می دانند. نکته قابل توجه و مهم این است که در هر حال هر انسانی حق تجدید نظر در تصمیم گیری های خود را دارد، چه درست تصمیم گیری کرده باشد و چه غلط.
ازدواج باعث درمان مشکلات روانی و افزایش مسئولیت پذیری است
بسیاری از مردم این باور اشتباه را دارند که ازدواج شفا است و می تواند مشکلات و بیماری های روانی را درمان کند. اولین شرط برای یک ازدواج موفق داشتن سلامت روانی است. باید گفت که ازدواج یک استرس درحد متوسط است از این رو حتی افراد عادی پس از ازدواج تعادل و ثبات زندگی خود را از دست می دهند و مدتی طول می کشد تا بتوانند با این استرس سازگار شوند. بنابر این هیچ یک از بیماری های روانی با ازدواج درمان نمی شود.
عده ای از مردم تصور می کنندکه فردی مسئولیت ناپذیر و سر به هوا را می توان با ازدواج به یک فرد مسئولیت پذیر تبدیل کرد. باید در نظر داشت که ازدواج وسیله و ابزاری برای تغییر رفتار انسان نیست. همان طور که گفته شد پس از ازدواج، فرد برای مدتی دچار عدم تعادل می شود. فردی که از قبل مشکل داشته، مسلما مشکلش بیشتر و بدتر می شود. پس ازدواج نه تنها دوای هیچ دردی نیست بلکه وسیله ای هم برای تغییر و بهبود رفتار نیست.
حالا ازدواج می کنم بعد تغییرش می دهم
عدهای بر این تصور غلط هستند که انسان ها را می توان عوض کرد و تغییر داد. زمانی که متوجه تفاوت عمیق و اختلاف فاحش خود با فرد مقابل می شوند به جای انصراف از ازدواج، با همان فرد ازدواج کرده و سپس می خواهند او را تغییر دهند. این به دلیل شناخت اندک یا عدم شناخت مردم از شکل گیری الگوهای شخصیتی است که به آسانی تغییر نمی یابند و سعی برای تغییر منجر به ناکامی، خشم و رنجش می شود. به یاد داشته باشید هیچ گاه نمی توانید فرد مقابل خودتان یا هر انسان دیگری را تغییر دهید. سعی کنید فرد مقابلتان را همانگونه که هست بپذیرید و یا در تصمیم به ازدواج با او تجدیدنظر کنید.
این باورها اغلب منطقی به نظر می رسند در حالیکه غیر منطقی و نادرست هستند و اغلب آنها از فرهنگ و خانواده گرفته شده و در ذهن ما نقش بسته و به سلامت زندگی مشترک آسیب می رساند. ما می توانیم با شناخت این باورها و نقد و بررسی آنها زندگی موفق تری را تجربه کنیم.