ترسهای ما مهمترین موانع رشد و آرامش و در عین حال مهمترین عوامل ایجاد کننده استرس، اضطراب و بسیاری از مشکلات ذهنی و روانی دیگر در ما هستند؛ به همین جهت برای پیشگیری از ترسها، بهتر است از کودکی به نحوه تشکیل و درمان آنها توجه کنیم.
در اینجا ما به یکی از ترسهای شایع در کودکان و روشهای رفع آن میپردازیم و آن ترس از تاریکی است.
کودک در مورد تاریکی چه فکر میکند؟ از او این سوال را بدون سرزنش و بسیار طبیعی بپرسید که دلیل ترسش از تاریکی چیست؟ احتمالا پاسخ خواهد داد: من نمیتوانم ببینم آنجا چی هست و احساس میکنم کسی نیست از من مراقبت و محافظت کند.
این نوع ترس ممکن است از ۲ تا ۳ سالگی شروع شود ولی حتی تا ده یا دوازده سالگی ادامه یابد. گاهی کودک چون والدین یا مراقبش را در تاریکی نمیبیند یا چیزهای آن محل را نمیبیند، میترسد، از طرفی دیگر، کودکان در این سنین در مرحله تخیل سازی هستند و ممکن است برای خودشان هیولایی در تاریکی بسازند. گاهی نیز نوع فیلمها و کارتونها یا نوع تنبیهاتی که داشتهاند موجب آن شده است و حتی ممکن است این ترس از طریق دین ترس در بزرگسالان یا دیگر اعضای خانواده به آنان سرایت پیدا کرده باشد.
چگونه افکار خودکشی و افسردگیام به امیدواری و شادی تبدیل شد
شما چگونه می توانید کمکش کنید:
ابتدا بدانید بسیاری از کودکان به میزانهای گوناگون از تاریکی میترسند و این یک ترس معمولی و شایع از ناشناختههاست. برای مبارزه با این احساس، سعی کنید به کودک آموزش دهید با نحوه روشن کردن کلیدهای روشنایی در جاهای مختلف خانه آشنا شود و آنها را بکار ببرد.
در اتاق خوابش، چراغی روشن کنید که میزان نورش را بتواند خودش تنظیم کند و به او بیاموزید چگونه می تواند نور زیاد آن را بتدریج کم و کمتر کند. در عین حال سعی کنید در مورد تاریکی داستانهای خوب و وقایع شیرینی را تعریف کنید و به او بیاموزید چگونه با غروب خورشید و فرارسیدن شب، تاریکی نیز آرام آرام برای مدتی میآید.
سعی کنید تنبیهات و محرومیتهای کودک را به هیچ عنوان در اتاق تاریک انجام ندهید و هیچ گاه به خود یا دیگران اجازه ندهید کودکتان را از تاریکی بترسانند.
گاهی از دوران نوزادی، کودک را با خود در جایی تاریک برای مدتی با شادی و احساسی که طبیعی است نگه دارید و نشان دهید که خودتان نیز ترسی از تاریکی ندارید ولی هرگز ترس او را مسخره نکنید.
کودکانی که گاهی در اتاقشان تنها بازی کردهاند این مشکل را کمتر دارند، پس در عین حال که نیاز به امنیت و حضور خود را برای کودک مورد توجه قرار می دهید، گاهی اجازه دهید تنها بازی کند.
وقتی چراغ اتاق را خاموش کردید مدتی کنارش بمانید و خاطرات خوب تعریف کرده و ایجاد احساسی خوب در وی کنید.
مراقب باشید داستانهای ترسناک برایش تعریف نکنید و چنین کتابهایی برایش تهیه نکنید.
انجام بعضی از بازیها در نیمه تاریکی هم می تواند کمک کند مثلا بازی درست کردن اشکال مختلف با دستان در زیر نور شمع که حتما می بایستی با شادی همراه باشد و هیچ گونه نگرانی و ترسی کودک در دیگران مشاهد ننماید.
*دکتر مهناز خسروی، روانشناس تربیتی، مشاور کودک و نوجوان
مطالب بیشتر:
چرا باید مدیتیشن را به بچه ها آموزش دهیم ؟ (همراه با آموزش یک تکنیک ساده آرامش بخشی)