نوشتۀ جیمز گوری
یک طوفان عظیم تورمی در راه آمریکا است. اکنون نیز اوضاع بد است اما به زودی بدتر خواهد شد.
چرا اینگونه خواهد شد؟
چندین عامل وجود دارد اما مهمترین آنها جنگ است. نه جنگی که درون اوکراین جریان دارد؛ بلکه جنگ در برابر دلار. نکته اصلی اینجا است که دنیا در حال پشت کردن به دلار است.
در حقیقت، جنگی جهانی در برابر دلار آمریکا در جریان است و دلایل متنوعی برای این مسئله وجود دارد.
بدهیهای زیاد به معنای ضعف دلار است
بدهی ملی آمریکا بسیار سنگین شده است. از زمان روی کار آمدن دولت بایدن ۶ تریلیون دلار به ترازنامه در بدهیهای آمریکا افزوده شده است. تنها همین مسئله به اعتبار آمریکا به عنوان یک قدرت اقتصادی و به دلار به عنوان یک ارز پایدار در آینده آسیب میزند.
بگذارید برای توضیح بهتر موضوع کمی از پیشزمینه آن صحبت کنیم.
قدرت یک ارز را میتوان با توجه به قدرت یا ارزش کالای پشتیبان آن نظیر طلا یا نفت ارزیابی کرد. علاوه بر این، قدرت اقتصاد عرضهکننده آن ارز یا توانایی این اقتصاد برای تحمیل خواسته خود بر دیگر کشورها میتواند معیاری برای ارزیابی قدرت آن ارز باشد.
ایالات متحده به عنوان یک هژمونی در حال افول دو مرحله از این مراحل را گذرانده و اکنون در مرحله آخر قرار دارد.
کنار گذاشتن استاندارد طلا و حرکت به سوی استاندارد نفت
آمریکا در سال ۱۹۷۱ استاندارد طلا را لغو کرد و این موضوع باعث ایجاد اختلالاتی در بازار شد؛ زیرا بدون یک ارز تثبیتشده بر پایه ارزش یک کالای ملموس، تثبیت قیمت کالاها و خدمات در بازار بینالمللی دشوار میشود.
پیوند دادن دلار به نفت در اواسط دهه ۱۹۷۰ این مشکل را حل کرد. سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) به رهبری عربستان سعودی پذیرفت تا نفت خود را در بازارهای جهانی تنها در ازای دلار آمریکا بفروشد. همچنین عربستان پذیرفت تا دلارهای مازاد به دست آمده یا «دلارهای نفتی» خود را با اوراق قرضه دولتی آمریکا معاوضه کند.
این ترتیبات باعث ثبات دلار شد و تقاضای شدیدی را در میان تمام کشورها برای دلار ایجاد کرد. در نتیجه نه تنها نفت بلکه عمده کالاهای در جهان تنها در ازای دلار فروخته میشد.
رقبا و متحدین در حال کنار گذاشتن دلار
امروزه به دلیل ضعف رهبری آمریکا در عرصه جهانی و سیاستهای فاجعهبار اقتصادی درون این کشور، ما شاهد قطع پیوند میان دلار و نفت هستیم.
رقبایی نظیر چین و روسیه با ایجاد پشتوانهای نظیر طلا، سایر فلزات، نفت و غلات برای ارزهای خود، علیه دلار اعلان جنگ کردهاند. همچنین آنها با درخواست خرید این کالاها در ازای یوان یا روبل، سالها است که از اقتصاد خود دلارزدایی کردهاند.
اما این تنها رقبای آمریکا نیستند که شاهد افول این کشورند.
برخی از قابل اعتمادترین متحدین آمریکا در جهان به روشهای گوناگونی در حال کنار گذاشتن دلار هستند. ژاپن به عنوان متحد آمریکا و بزرگترین صاحب اسناد خزانه آمریکا در خارج، در حال فروش این اوراق به نرخهای ارزان و بیسابقهای است. تنها در سه ماه گذشته ژاپن ۶۰ میلیارد دلار از این اسناد را فروخت و انتظار میرود در آینده مقادیر بیشتری از آنها را بفروشد.
همچنین عربستان سعودی به عنوان متحد قدیمی آمریکا در حال فروش ارزانقیمت داراییهای دلاری خود است. رهبر غنی از نفت اوپک تنها در دو سال گذشته اسناد خزانه آمریکا را با کاهش چشمگیر ارزش آنها به مقدار ۳۶.۷ درصد به فروش رسانده است. همچنین سعودیها قصد دارند تا نفت خود را به چین، بزرگترین مصرفکننده نفت در جهان، در ازای یوان چین بفروشند؛ نه دلار. حتی اخیراً اسرائیل منابع دلاری خود را به سود یوان چین کاهش داده است.
دلیل این موضوع چیست؟
نظم جهانی به رهبری آمریکا در حال فروپاشی است
هم متحدین و هم رقبای آمریکا میدانند که نظم جهانی به رهبری آمریکا در حال زوال است. همچنین آنها میدانند که این امر نتیجه رویکرد منفعلانه دولت بایدن در برابر چین و روسیه است. ایالات متحده نتوانسته در برابر هیچ کدام از آنها به درستی مقاومت کند.
هیچگونه ارز معتبری بدون یک رهبری معتبر وجود ندارد.
علاوه بر این، جهان میداند که بدون قصد آشکار آمریکا برای رهبری نظم و اقتصاد جهانی، انگیزهها برای حفظ دلار به عنوان پولی که تنها پشتوانه آن اعتماد به آمریکا است، به سرعت از بین خواهد رفت.
فریب تورمی در درون آمریکا
در حالی مبالغ بیسابقهای درون آمریکا صرف میشود که اقتصاد این کشور در حال غرق شدن در بدهی است. مجموع این عوامل منجر به تورم میشود؛ ولو اینکه بر این تورم سرپوش گذاشته شده است.
در جهان عاری از حقیقت دولت بایدن، فریب و دروغ ارز رایج است. نرخ رسمی تورم یکی از مصادیق این موضوع است. در ماه مارس امسال، نرخ رسمی تورم سالیانه ۸.۵ درصد و بیشتر از ۷.۹ درصد در ماه فوریه بود.
این نرخ به نظر بالا است (و اینگونه هم هست) اما تمام واقعیت را بازتاب نمیدهد. نرخ واقعی تورم، یعنی قیمت کالاها و خدمات روزمرهای که بر طبقات متوسط و پایین جامعه بیشترین تاثیر را میگذارد، بسیار بالاتر از آن چیزی است که کاخ سفید و حزب دموکرات جلوه میدهند.
برای مثال، میانگین قیمت یک گالن بنزین طی یک سال گذشته ۳۲ درصد افزایش یافته و به ۴.۱۵ دلار به ازای هر گالن رسیده است. اما با در نظر گرفتن میانگین قیمت بنزین در سال ۲۰۲۰ که حدود ۲.۱۷ دلار به ازای هر گالن بود، نرخ واقعی تورم بنزین چیزی حدود ۲۰۰ درصد میشود.
نرخ رسمی تورم برای غذا از مارس ۲۰۲۱ تا مارس ۲۰۲۲ ده درصد اعلام شده است. اما قیمت ذرت طی یک سال گذشته دو برابر شده است. از ذرت در تمام انواع کالاها، از روغن گیاهی تا کود طبیعی، غذای دام، افزودنیهای سوخت و غیره استفاده میشود. در این مورد نیز نرخ تورم واقعی یک کالای اساسی ۲۰۰ درصد است نه ۱۰ درصد.
شرایط سختی در پیش رو است
با توجه به اینکه ۳۰ درصد از کشاورزان میگویند که هنوز در یافتن مواد اولیه برای کشت امسال خود مشکل دارند، آینده نزدیک چندان روشن به نظر نمیرسد. انتظار میرود این کمبودها در مواد اولیه، اثرات خود را در سال ۲۰۲۳ نشان دهد.
این بدان معنا است که نه تنها قیمتها همچنان افزایش پیدا خواهند کرد؛ بلکه افزایش قیمت سوخت و کمبودهای غذایی خود باعث افزایش تورم خواهد شد.
برای بسیاری از آمریکاییها شرایط سختی در پیش رو است.
جیمز آر. گوری نویسنده «بحران چین» (وایلی، ۲۰۱۳) است. او همچنین وبلاگنویس، (TheBananaRepublican.com) است. او در جنوب کالیفرنیا مستقر است.
مطالب دیگر:
ایلان ماسک: دولت بایدن باید برای تورم کاری کند وگرنه آمریکا به ونزوئلای سوسیالست تبدیل خواهد شد
بلینکن از ارائه کمک اضطراری ۲۱۵ میلیون دلاری برای بحران کمبود مواد غذایی در جهان خبر داد
درخواست کنگره آمریکا برای پایان دادن به برداشت اجباری اعضای بدن در چین