مراقبان آلزایمر قابل تحسین هستند، بخصوص افرادی که از ۷۵ درصد بیماران آلزیمری که در خانه زندگی میکنند، مراقبت میکنند. بدیهی است افرادی که توسط عزیزان، عکسها و خاطرات احاطه شدهاند، مانع از سردرگمی آنها در یک محیط ناآشنا میشود.
پرستاران این نوع بیماران فقط قادرند ۱۰ تا ۱۵ سال در این شغل بمانند. بنابراین جای تعجب نیست که این پرستاران در معرض بیماریهای جسمی، انزوای اجتماعی و مشکلات مالی قرار دارند. بر اساس بررسیهای انجمن آلزایمر ، تقریباً ۴٠ درصد اعضای خانواده بیماران آلزایمر که مراقب آنها هستند دچار افسردگی میشوند و خیلی از آنها راه نجات در مواردی که گم شدن یا بیقراری این بیماران و یا سوانح ایجاد شده در حمام به بدترین حالتش میرسد را مراکز حمایت کننده در این زمینه میدانند.
اگر بخواهم توصیهای برای این افراد داشته باشم این است که فردی که در حال مراقبت از او هستید اگر تا به حال او را پدر، مادر، همسر یا یکی از بزرگسالان خود در نظر میگرفتید، بدانید که اکنون با فردی مواجه هستید که به دلیل آسیب مغزی تبدیل به کودکی تقریبا بزرگ شده است. کم کم تبدیل به کودکی نوپا و در نهایت به نوزاد تبدیل میشود. پس انتظارات خود را از او کنار بگذارید. در واقع او کسی نیست که در گذشته بود و واقعیت او در حال حاضر تغییر کرده و قابل برگشت به گذشته نیست.
زمانی که شما با یک فرد مبتلا به آلزایمر صحبت میکنید مانند ایناست که به یک کشور خارجی سفر کردهاید. ممکن است بلندتر صحبت کرده و برای فهماندن منظور خود از لغات بیشتری استفاده کنید. فراموشش کنید. این واکنشها دقیقاً متضاد چیزی است که شما باید انجام دهید، همانطور که با کودک نوپایتان نیز نمیتوانستید با منطق صحبت کنید.
پس باید چکار کنید؟ آهسته تر صحبت کنید. از کلمات ساده و جملات کوتاه استفاده کنید. ارتباط چشمی برقرار کرده و به آنها توجه کنید. توضیحات را مختصر و دستوالعملها را تکرار کنید. یک برنامه روزانه ثابت داشته باشید. با دست آنها را نگه دارید و برای کارهای بعدیشان هدایت کنید. به جای مشاجره حواس او را پرت کنید. لبخند زده و او را در آغوش گرفته و از او تعریف کنید. برای دلگرم کردن پاداش در نظر بگیرید.
افراد مبتلا به آلزایمر مانند کودک نوپا پر از احساسات غیرقابل پیشبینی هستند که ممکن است به سرعت نمایان شود. حرفهایشان را بشنوید و به احساسات پشت کلماتشان واکنش نشان دهید. دقت کنید که چه چیزی آنها را وحشت زده میکند. آنها قادر به یادآوری اطلاعات جدید نیستند و بنابراین چیزها را بارها تکرار و تکرار میکنند. به آهستگی درک می کنند و علائم جسمی خود را نمی توانند درک کنند و نمی دانند گرسنه هستند و یا نیاز به حمام دارند. حتی ممکن است قادر به شناختن شما یا نام شما نباشند.
زمانی که دائما با ناامیدی و ناراحتی روبرو هستید، سخت است که لبخند بزنید و آرام باشید. بهتر است راهی را برای رهایی از استرس پیدا کنید. به یک دوست زنگ بزنید، درون بالش جیغ بزنید، در صورت لزوم اتاق را ترک کنید و یا هر آنچه میتواند شما را شاد و خوش خلق کند انجام دهید. انعطاف پذیر باشید. اینجا هدف تغییر شرایط شماست، نه فردی که بیماری آلزایمر دارد. برای افراد آلزایمری منطق تاثیری ندارد ولی شوخی شاید.
پیشنهاد میشود، که برای افراد آلزایمری موسیقی پخش کنید، مخصوصاً موسیقیهای مورد علاقه آنها در جوانی. گوش کردن به موسیقی مخصوصاً از طریق گوشی باعث تحریک حافظه، افزایش شناخت و کاهش نیاز به داروهای روانگردان میشود. برای افرادی که سالها حرف نزدهاند حتی شروع به یادآوری آهنگها و خواندن آنها میکنند.
نهایتاً اینکه مراقبان نیاز دارند با خواب کافی، ورزش، غذای خوب، نوشیدن مایعات و چکاب پزشکی از خود مراقبت کنند. همه ما زمانی برای استراحت از طریق تنفس عمیق آهسته، مدیتیشن، نیایش و فعالیتهایی مانند یوگا نیاز داریم. مراقبان به شادی نیاز دارند. از دیگران کمک بگیرید، برای خود زمان بگذارید و با حضور در شبکه اجتماعی لذت ببرید.
این خودخواهی نیست. شما زمانی میتوانید یک پرستار خوب باشید که از خودتان مراقبت کنید.
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود