مبارزات گمراه کنندهای که دشمنان آزادی برای بی ثبات کردن جوامع دموکراتیک و آزاد به کار می برند، ناشی از نیتی پلید است، نه یک سوء تفاهم. این برای کسانی که در طول قرن بیستم زیر سیطره کمونیسم زندگی کردهاند عجیب نیست.
زمانی که پسر جوانی بودم، اغلب از پدرم میپرسیدم چرا سیاستمداران حقیقت را نمیگویند. پدرم از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ در کوبای کمونیستی زندانی سیاسی بود.
در آن زمان همراه با والدینم و خواهرم در میامی زندگی میکردیم. نه به عنوان مهاجر، بلکه به عنوان پناهنده سیاسی. والدین من مسیحی و کاتولیک بودند، و مانع از این شدند که در فرزندانشان آموزههای کمونیسم تلقین شود.
در طول سالهای نوجوانی و تحصیلات دبیرستان تا دانشگاه، به سؤال خود همچنان میاندیشیدم.
ایده من این بود که اگر سیاستمداران برای تصدی مناصب عمومی انتخاب میشوند، باید مردم را از چالشهایی که با آن مواجه هستند آگاه کنند.
در بیست سالگی، به مفاهیم «شفافیت» و «نظارت» در دنیای بروکراتیک میاندیشیدم. در دوران میانسالی، پی بردم که این مفاهیم، در سال ۲۰۲۰، سادهلوحی و حماقت به نظر میرسد.
اما دلیلش چیست؟ پاسخ صادقانه و صحیح به دانش بیشتری نیاز دارد و در اوضاع سیاسی و فرهنگی قرن بیستم که دموکراسیهای غربی را به سوسیالیسم نیهیلیستی (هیچانگاری) و پشت پرده فعلی ما سوق داده نهفته است.
پاسخ سؤال معصومانه کودکی من، این است که امروزه جهان فاقد زمامداران و سیاستمداران به مفهومی که در ملل دموکراتیک یافت میشود است.
این امر به این دلیل است که جوامع دموکراتیک و آزاد با مشکلاتی روبرو هستند که مانند یک ستون پنجم دشمن عمل میکنند و هدف آنها بیثبات کردن فرهنگ و روح جامعه در کشورهای آزاد است. این یکی از دلایلی است که امروزه ثبات و آرامش در ملل دموکراتیک بسیار کم شده است.
مبارزات گمراه کنندهای که دشمنان آزادی برای بی ثبات کردن جوامع دموکراتیک و آزاد به کار می برند، ناشی از نیتی پلید است، نه یک سوء تفاهم. این برای کسانی که در طول قرن بیستم زیر سیطره کمونیسم زندگی کردهاند عجیب نیست.
دولتمردان باید در این زمانه، دائماً در حال مبارزه با عدهای شرور باشند و آنچه آنان انجام میدهند را خنثی کنند. این امر نیاز به یک اقدام قاطع دارد. به همین دلیل است که ملل آزاد در قرن بیست و یکم تعداد بسیار کمی از دولتمردان واقعی را پرورش میدهند. یک مثال خوب از این مسئله ، دشواری بزرگی بود که کنراد آدناور، صدراعظم وقت آلمان داشت، هنگامی که تلاش میکرد برای بازسازی آلمان به عنوان یک کشور دموکراتیک پس از جنگ جهانی دوم گام بردارد.
تعریف صحیح دولت، مهارت در مدیریت امور عمومی است که طی آن باید مطالبات مختلف گروهها و توده های مختلف با دیدگاههای مختلف و متضاد، به طور عادلانهای پاسخ داده شود.
دموکراسیهای سالم نیاز به حسن نیت و مصالحه بین دولتمردان و مردم دارد. در دموکراسیهای غربی، دولت همیشه مخالف بیقانونی و سلطه استبداد است. حفظ دموکراسیهای سالم نیاز به حسن نیت دارد. دشمنان دموکراسی اقدام به تضعیف چنین دولتهایی و ترور شخصیت چنین سیاستمدارانی میکنند.
درک کردن دنیایی که وجود دولتهای کمونیست را تحمل میکند، سخت است و فقدان زمامداران واقعی، منجر به خلاء قدرتی میشود که توسط نظریهپردازان رادیکال مورد سوء استفاده قرار میگیرد و پر میشود.
طرز تفکر کمونیستی بیمارگونه است. تفکری مبنی بر حسادت و نارضایتی، نفرت و قدرتطلبی. قرن بیستم گواه آن است.
کمونیسم، و انواع مختلف آن، پیام رسان سکولاریسم است که «اگر این نسل نباشد، احتمالاً نسل بعدی از سلطه بر جهان لذت خواهد برد.» وعده پیروزی در بلند مدت داده خواهد شد، و پس از آن جوخههای اعدام و تیرباران، زندانها و اردوگاههای کار اجباری، همزمان با پردهبرداری از تندیسهای قهرمانهای کمونیسم. قهرمانانی که برای پیروزی جنگیدند، تا نسل فعلی جنایتکارانی متعصب باشند که از قدرت لذت میبرند.
نویسنده: پدرو گونزالس، نویسنده و استاد دانشگاه باری در فلوریدا
نظرات بیان شده در این مقاله ، نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.
مطالب دیگر:
قرنطینه بخشهایی از پکن بهدلیل شیوع جدید ویروس کرونا
چگونه با والدین خود درباره سالخوردگی و مسائل مالی صحبت کنیم – قسمت اول