در مقاله گذشته، به طبقهبندی نیازهای انسانی از دیدگاه «مازلو» اشارهای داشتیم و اینکه انسانها در جهت شناخت خود، ابتدا باید نیازهای خود را بشناسند.
به غیر از مازلو، روانشناسان و اندیشمندان بسیاری در زمینه شناخت انسان مطالعه و تحقیق کردهاند و هر یک از آنان نظریاتی ارایه دادهاند. برخی به سلامتی ذهن تأکید کردهاند و گروهی به «خودگشودگی» و برخی به وقوف و آگاهی و غیره، لکن اکثر آنان معتقدند که «خودآگاهی» لازمه شناخت از خود است که «خودشکوفایی» را به دنبال دارد و تأکید میکنند که انسانها باید خودشان را کشف کنند (خودیابی).
ممکن است وقوف بر خود و یا خودیابی تا حدودی مشکل به نظر آید، اما میتوان راهها و روشهای مختلفی را در این جهت برشمرد. هر کس میتواند بر عواطف و احساسات و عملکرد خود متمرکز شود. ما میتوانیم به احساسی بیندیشیم که نسبت به کسی یا چیزی به دست آوردهایم و عمیقاً آن را بشکافیم و آن را آنطور که حس میکنیم ببینیم، نه آنگونه که باید دیده شود و یا مایل هستیم باشد و یا از ما انتظار میرود. در چنین شرایطی، نباید از دید دیگران به موضوع نگاه شود و یا قضاوت آنان مورد توجه ما قرار گیرد. ما نباید دیگران را مسئول رفتارهای خود بدانیم و آن را توجیه کنیم، بلکه باید مسئولیت رفتارهایمان را خود بپذیریم. تا مادامی که دیگران را مسئول رفتار و کردار خود بدانیم، از تواناییهای خود غافل ماندهایم. همه اینها کمک میکند تا به خویشتن خویش آگاهی یابیم و از تواناییهای خود برخوردار باشیم. خودآگاهی، اساس یک رابطه موفق و مطلوب است.
مفهوم از خود چیست؟ (self-concept)
مفهوم از خود، عبارت است از آگاهی و شعور یک فرد از بودن اساسی و کلیت و ویژگی خود. در این مفهوم، تمامی ادراکات جسمانی، اجتماعی و روانی فرد در مورد خودش دخیلاند. «مفهوم از خود» از دو بخش عمده شکل گرفته است. یکی «تصویر به خود» (self-image) و دیگری «حرمت به خود» (self-esteam) است.
«تصویر به خود» عبارت از تصویری است که هر فرد از خودش دارد و یا به عبارت دیگر اینکه هر کس چه فکری در مورد خود میکند، چگونه آدمی است؟
«حرمت به خود» عبارت از احساسی است که ما نسبت به خودمان داریم و اینکه تا چه میزان خودمان را در وضعیت مطلوب میدانیم و آیا این وضع را میپسندیم یا نه؟
تصویر به خود به ما نشان میدهد که آیا ما از وضع خود راضی هستیم یا ناراضی. اگر دانشجویی به استاد خود بگوید که او مادری است با سه فرزند که با این حال حتماً یک جلسه کلاس را ترک نکرده است، او میخواهد بگوید که او در عین اینکه یک دانشجوست، همسری خانهدار است و مادری است که ۳ فرزند خردسال را تر و خشک میکند و با این همه به کلاس درس علاقهمند است و با این همه گفتاری غیبت نداشته است. این دانشجو در خلال گفتوگو با استاد، به جنبههای مختلف (تصویر به خود) خویش اشاره کرده است و نقشهایی که ایفا میکند، نقش همسری، نقش مادری، نقش دانشجویی و غیره.
دیگران ما را بر اساس نقشهایمان طبقهبندی میکنند، شوهر، پدر، رییس، کارمند، دانشجو، پزشک، کارگر، راننده، … و بر اساس تفاوتهای دیگری مانند چاق، لاغر، زیرک، شاد، خجالتی، عصبی، اخمو، زیبا، قدبلند، استخوانی و… ما را در طبقهبندی قرار میدهند. باید قبول کنیم که هر یک از این طبقهها، «تصویر به خود» ویژه آن طبقه را دارند.
نقشی را که ما ایفا میکنیم، مستقیماً بر رفتار ارتباطی ما اثر میگذارد. ایفای نقش خاص، توجه خاص را طلب میکند.
دکتر مجید مجدنیا دارای مدرک دکترای تخصصی ارتباطات، کارشناس علوم اجتماعی دانشگاه علامه طبابایی، مدرس، مترجم و پژوهشگر علوم ارتباطات هستند. وی ۲۰ سال تجربه مدیریت در حوزه آموزش و پژوهش در سیستم بانکی و ۱۵ سال تجربه تدریس در دانشگاههای ایران را داراست.
در مقالات دیگر از دکتر مجید مجدنیا به بحث ارتباطات بیشتر خواهیم پرداخت.
وبسایت ایشان: www.majdnia.ir
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.