نویسنده: رکس مورفی، نویسنده و مجری سابق رادیو و تلویزیون سیبیسی کانادا
جهان امروز، بیش از هر زمانی سرشار از حماقت و ابتذال شده است، و این در جایی که آن را غرب مینامیم، بیشتر به چشم میخورد. آسایش، امنیت و ثروتی که ما در غرب داریم، با همه مزایایی که برایمان به ارمغان آورده است، سطحی بودن، خودشیفتگی عمیق، و نادانی واقعی را نیز همراه خود آورده و ما را از نظر اخلاقی در بسیاری از مسائل بیحس کرده است.
ما مسائلی کم اهمیت را جدی میگیریم و انرژی خود را صرف آنها کنیم، که در نتیجه کسانی که ثروت، راحتی و امنیت کمتری دارند، به دیده تعجب به ما مینگرند.
ما کمپینهایی علیه کیسههای خرید پلاستیکی داریم و با انجام این کار احساس برتری اخلاقی میکنیم، در حالی که میلیونها میلیون نفر هرگز حتی یکی از آن کیسهها را ندیدهاند، چرا که هرگز نمیتوانند پای خود را در هیچ مغازهای بگذارند.
امثال کارداشیان و محتوای پوچ هالیوود، رسانههای ما را پر کردهاند، و در دانشگاهها ریزپرخاشگریها[۱]، به دانشجویان ضعیف آسیب میزند. برای ما مباحث آرایشی و زیبایی با اهمیت است، در حالی که همزمان، در همین کره زمین مردم زیادی با قحطی مبارزه میکنند، با فقر سخت و واقعی روبرو هستند، و یا در کشور خود مورد حمله و بمباران قرار دارند.
همین هفته گذشته بود که در مورد گرانترین مدرسه خصوصی آمریکایی در انگلستان خواندم که از هر دانشآموز نزدیک به پنجاه هزار دلار دریافت میکند، و این مدرسه در حال آشنا کردن دانشآموزان با ۶۴ جنسیت است. ۶۴ جنسیت!!
والدین سادهدلی که به این مدرسه شهریهای نجومی پرداختهاند تا در نتیجه ذهن فرزندانشان به باتلاقی از حماقت تبدیل شود، هنگامی که با این ایده مخالفت کردند، مقامات مدرسه اظهار داشتند که از نگرشهای «عقب مانده» والدین وحشتزدهاند.
مسئولین مدرسه چنین عقاید عجیبی دارند که «افرادی که غذای کافی ندارند به وجود دو جنسیت رضایت میدهند و افرادی که تحت تهاجم مسلحانه قرار میگیرند، ایده ریزپرخاشگریها را توهین شخصی میدانند.»
ما اخیراً اینجا در کانادا اعتراضات مشروع و قانونمندی داشتیم و برخلاف تقریباً هر تظاهرات دیگر (که معمولاً از سوی تندروهای چپ شکل میگیرد) این اعتراض مسالمتآمیز بود. به کسی تیراندازی نشد، به پلیس سنگ پرتاب نشد، کوکتلمولوتف پرتاب نشد، و به طور معجزهآسایی، شیشههای فروشگاههای مرکز شهر سالم ماندند. نه آتشسوزی، نه غارت، نه اشغال مسلحانه مانند آنچه در سیاتل در تابستان ۲۰۲۰ روی داد، هیچ کدام دیده نشد.
همه کانادا و بیشتر کشورهای جهان میدانند که این اعتراضی مودبانه، مدنی و بیضرر بود که بدون هیچ گونه مذاکره یا ملاقات با سیاستمداران فدرال تعطیل شد. اما جاستین تردو، نخست وزیر کانادا، برای مقابله با آن به قانون شرایط اضطراری استناد کرد، که این قانونی بود که برای محافظت در برابر شرایط اضطراری مانند تهاجم، اقدامات تروریستی یا بلایای بزرگ ملی وضع شده است.
حتی نمیشود تصورش را کرد که این قانون برای مقابله با تعدادی از کامیونهای پارک شده در خیابانهای مرکز شهر اتاوا و رانندگانی که نگرانِ از دست دادن معیشت خود به دلیل قوانین شدید مقابله با کووید۱۹ هستند، به کار رود.
نقل قولی از از شکسپیر وجود دارد «داشتن قدرت یک غول عالی است، اما استفاده از آن مانند یک غول ظالمانه است.»
من جاستین ترودو را مانند یک غول نمیدانم، اما او از طریق اعمال این قانون بیش از حد وحشیانه، بسان نوچۀ یک غول رفتار کرد.
ترودو همچنین از بانکها خواست تا حساب حامیان و رهبران این اعتراضات را مسدود کنند. تامارا لیچ، یک سازماندهنده اصلی، بدون قرار وثیقه در زندان ماند که این واکنشها همگی وحشیانه، دیکتاتورانه، و ضد دموکراتیک و نفرت انگیز بود.
آقای ترودو نه با کامیونداران ملاقات و گفتگو کرد و نه هیچ یک از وزرای خود را برای انجام این کار مامور کرد. او آنها را نژادپرست، و زن ستیز خواند، و گفت که نباید آنها را تحمل کرد و به آنها انگ «نازی» زد و آنها را حاشیهای خواند.
یک هفته یا بیشتر پس از استفاده از این اقدامات خشن، ما یک اعلامیه از مشاور امنیت ملی آقای ترودو داشتیم، که گرچه درباره ۶۴ جنسیت یا درباره ریزپرخاشگری نبود، اما در همان قلمروی مضحک و پیش پا افتاده بود.
این بیانیه حضور معترضین در اتاوا را «اشغال اتاوا» دانست و گفت که معترضین زنجیرههای تأمین داشتند، سازماندهی داشتند، و وجوهی از سراسر کانادا و همچنین کشورهای دیگر دریافت میکردند. افرادی که آن تظاهرات را سازماندهی کردند آمده بودند تا دولت را سرنگون کنند.
این مقام کانادایی این اعتراضات را «انقلاب اواسط زمستان ۲۰۲۲ دانست که باید وارد کتابهای تاریخ شود و در کنار جنگ ۱۸۱۲ و نبرد دشتهای آبراهام قرار گیرند.»
آیا حتی یک شهروند کانادایی، چه لیبرال، چه محافظه کار و چه با هر گرایش دیگری، وجود دارد که واقعاً معتقد باشد این کامیونداران مسافتی طولانی از غرب و شرق را پیمودهاند با این خیال که دولت کانادا را سرنگون کنند، و به قول این مشاور امنیتی سرسخت در حال برنامهریزی برای کودتای علیه دولت کانادا باشند؟
اگر در حال کودتا بودند، این چه کودتای عجیبی بود که برای سه هفته تمام به آرامی در سراسر کشور رانندگی کنند. هیچ مهمات و سلاحی نداشته باشند، و مکرراً توقف کنند. روایات متعددی از مهمان نوازی آنها حکایت دارد. آنها دائماً پرچمهای کانادا را به نمایش گذاشته بودند.
این اتهامات، کاملاً توخالی و مضحک است، و طرح کردن آنها با این هدف بود که توجیهی برای تصویب استفاده از قانون شرایط اضطراری، و استفاده از آن توسط دولت و بانکها، وجود داشته باشد.
کسانی که این ادعاهای توخالی و ظالمانه را مطرح میکنند، باید بدانند که این تلاشی است به شدت شکست خورده برای مشروعیت بخشیدن به یک واکنش خودسرانه و پست در مواجهه با حقوق اساسی مدنی اعتراضات. کودتایی نشد و هیچ تلاشی برای کودتا صورت نگرفت. هیچ کس قصد سرنگونی دولت کانادا را نداشت.
به این فکر کنید که یک هفته بعد از آن آقای ترودو در اروپا بود، و با استفاده از لحنی نرم و آهسته و در عین حال جدی، از این صحبت کرد که چگونه «گوش فرا دادن به صدای مخالفین دموکراسیها ضروری است». وای خدا! خجالت هم نمیکشد.
همه ادعاهایی که «سرنگونی دولت» نامیده شد در مقایسه با تهاجم نظامی واقعی به کشوری دیگر، با تانک و موشک و سرباز و کشتهها و زخمیهای به جا مانده، مانند یک بازی لگو بود.
ما در غرب چیزهای پیش پاافتاده را بزرگ میکنیم و چیزهای واقعاً بزرگ و جدی را نادیده میگیریم.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپکتایمز نیست.
نویسنده: رکس مورفی، نویسنده و مجری سابق رادیو و تلویزیون سیبیسی کانادا
[۱] توضیح مترجم: ریزپرخاشگری (Micro aggression) به معنای تبعیضها و تحقیرهای ریز و زیرکانهای کلامی، رفتاری و محیطی در موقعیتهای عادی و کوتاه روزمره است. جامعه شناسان در ابتدا این اصطلاح برای اشاره به توهینهای مکرری استفاده میکنند که غیر سیاهها در حق سیاهان آمریکایی داشتند و به مرور رفتهرفته از این اصطلاح برای سایر گروههای بهحاشیهراندهشده چون فقرا و معلولان و اقلیتها استفاده شد)
مطالب دیگر:
مجله آلمانی: مردم در چین بهخاطر تمرین مدیتیشن شکنجه و کشته میشوند
بهدلیل خطر بحران غذایی، رژیم چین به دهقانان دستور داده که جنگلها را به مزارع غلات تبدیل کنند
ژنرال آمریکایی: چین باید «درس» بگیرد، و قبل از حمله به همسایگانش دوباره فکر کند