
دیلکارنگی در کتاب «آیین دوست یابی» محبوبیت، نشاط و شادی انسانها را در کنار آمدن با مردم میداند. اگر کنترل فرزندانتان را از دست دادید، یا نتوانستید عقاید خود را برای همسرتان بازگو کنید، یا یک مشتری عصبی را راضی کنید، این روشها را تمرین کنید تا به نتایج شگفتانگیز آن پی ببرید.
۱- با تحسین و قدرشناسی آغاز کنید
اگر میخواهید ایراد بگیرید، بهتر است کارتان را با تشویق و تحسین آغاز کنید.
مثل دندانپزشکی عمل کنید که برای ترمیم دندانها، داروی بیحسکننده به عصب تزریق میکند، بعد از تزریق داروی بیحسی، بیمار مجبور است چرخشدن دندانش را تحمل کند. ولی دارو، درد را تا حد زیادی از بین میبرد. یک رهبر باید اینگونه باشد.
۲-مردم را به شکلی غیرمستقیم متوجه اشتباهاتشان کنید
یک کلمه ساده میتواند تفاوت بین شکست و موفقیت در تغییر مردم را نشان دهد، بدون آنکه موجب بروز مخالفت شود و یا اکراهی در کار باشد.
زمانی که میخواهیم بیمبالاتی دانشآموزی را در مورد درسخواندن به او متذکر شویم، اغلب میگوییم :«از اینکه این ترم نمرههایت بهتر شده خیلی خوشحالیم و به تو میبالیم، ولی اگر در خواندن جبر دقت بیشتری میکردی، حتما نتیجه نمره بهتری میگرفتی». در چنین صورتی کلمه«ولی» باعث میشود دانشآموز در واقعی بودن تحسین دچار شک و تردید شود. ما میتوانیم این جمله را به راحتی با جایگزین کردن کلمه «و» بهجای «ولی» به جمله مثبت و تاثیرگذار تبدیل کنیم. اکنون دیگر دانشآموز تحسین را میپذیرد چرا که هیچ اشارهای به شکست او نشده است و ما غیر مستقیم او را به سمت هدفی که میخواهیم هدایت کردهایم.
بیشتر بخوانید: تمرینی که هماهنگی و آرامش را به ارمغان میآورد
۳-پیش از انتقاد از دیگران، اشتباهات خود را متذکر شوید
پدری که سیگار میکشید توانست با اعتراف به اشتباهات خود در مصرف سیگار و ضررهایی را که متحمل شده است، بدون هیچ تهدید و اخطاری از پسرش بخواهد که حداقل قبل از پایان دبیرستان سیگار نکشد. اکنون سالهاست که از آن زمان گذشته است و پسرش هنوز سیگار نمیکشد و خیالش را هم ندارد.
۴- خواسته خود را به شکل سوالی مطرح کنید، نه اینکه مستقیما دستور صادر کنید
اگر با شیوهای مهربان و صمیمی سوال کنید که: «این اتومبیل کیست که راه را مسدود کردهاست؟» و سپس پیشنهاد دهید: «جایی پارک کنند که مشکلی ایجاد نکند.» واکنش بهتری از طرف مقابل خواهیم داشت تا زمانیکه با عصبانیت بگوییم: «کدام نادانی راه ورودی را بسته است؟»
فرمان و دستور را به شکل پرسشی مطرح کنید که هم دلنشینتر شود و هم حس همکاری و خلاقیت را در کسی که مورد سوال واقع شده تحریک کند، سرشت انسانها معمولا اینگونه است که اگر بتوانند در تصمیمی که دستوری است مداخله کنند، آن دستور را بهتر میپذیرند.
۵- اجازه دهید دیگران آبرویشان حفظ شود
ما خیلی زود احساسات دیگری را نادیده میگیریم، از دیگران ایراد میگیریم، تهدید میکنیم، از فرزند و کارمندان در حضور دیگران انتقاد میکنیم و اصلا به این فکر نمیکنیم که چگونه به غرور و شخصیت دیگران لطمه میزنیم. در صورتیکه با یک کلمه ملاحظهکارانه، یک درک درست از برخورد دیگران میتوانیم کاری کنیم که اینقدر موجب اذیتشان نشویم. به قولی: «غرور کسی را لگدکوب کردن، جنایت است.»
۶- کوچکترین پیشرفت دیگران را مورد تحسین قرار دهید؛ صمیمانه و سخاوتمند تشویق کنید
اگر من و شما بتوانیم انسانهایی را که با آنها ارتباط داریم به این باور برسانیم که گنجینههای پنهان وجودشان را بیابند، خیلی بیشتر از تغییر دادنشان برای آنها کار انجام دادهایم. البته زمانی این روش کاربرد دارد که خالصانه بیان شود، نه از روی تملق و دورویی.
۷- برای دیگران اعتبار قائل شوید تا بتوانند سطح شخصیتی خود و زندگیشان را ارتقا دهند
شکسپیر میگوید: «اگر علم و فضیلتی ندارید، فرض بگیرید که دارید.» شما نیز مشخص است که باید در مورد دیگران فرض بگیرید که فضیلت مورد نظرتان را دارند تا تلاش کنند آن را بهدست آورند.
معلمی برای تغییر رفتار شاگرد شرور کلاس، به چشمهایش نگاه کرد و گفت:«میدانم که تو یک رهبر طبیعی هستی، میخواهم کمکم کنی تا به اتفاق هم، این کلاس را بهترین کلاس این مدرسه کنیم.» با اعتباری که برای او قائل شد، شاگرد نیز دیگر کاری نکرد که دیگران او را دست کم بگیرند.
۸- دیگران را برای کاری که میخواهید برایتان انجام دهند، خوشحال کنید
مثلا میشود موضوعی را اینطور عنوان کرد: «فردا قرار است مهمان بیاید، میخواهم خانه مرتب باشد، پس باید آن را نظافت کنی.» یا میشود همین خواسته را با نشان دادن منافعی که دارد، به اینصورت مطرح کرد: «اگر خانه را مرتب کنی، بعدا مشکلی پیش نخواهد آمد و تو به سهم خود توانستهای تصویر خوبی ارائه دهی.»
هربرتاسپنسر میگوید: «هدف اصلی آموزش، کسب علم و دانش نیست، بلکه به آن عمل کردن است.»
مطالب دیگر:
تقویت هوش اخلاقی کودکان : نکاتی که هر پدر و مادری باید بداند