راجر ال. سایمون
در هفتههای اخیر توییتر، فیس بوک و اینستاگرام من را حذف کردند. بی هیچ توضیحی.
هر چه برای وارد شدن به هر یک از اینها تلاش کردم، موفق نشدم. حتی فیسبوک از ارائه هرگونه توضیحی در این خصوص، غیر از درج یک اصطلاح کلی و چرند، یعنی «استانداردهای جامعه» خودداری کرد.
در مورد توییتر، سعی کردم پس از ماهها به آن برگردم، چراکه پیش از آن به خاطر ناپدید شدن مرموز فالوئرهایم آن را ترک کرده بودم، و امیدوارم ایلان ماسک با خرید توئیتر و وعده آزادی بیان، به محیط آن فضای آموزشیتری بدهد. بماند که ما از این شانسها نداریم.
موضوع شوخی نیست؛ واقعیت است که ما عمیقاً در عصر کنترل افکار زندگی میکنیم. برای نویسندگانی که حتی اندکی در سمت تفکر راستگرایانه قرار دارند، این واقعیت در بسیاری از زمینهها گسترش یافته است. من کسی هستم که زمانی برای موسساتی مانند انتشارات سایمون اند شوستر، انتشارات راندوم هاوس، استادیوهای یونیورسال و استادیوهای برادران وارنر قلم زدهام و نوشتهام. حالا خیلی بعید است، تقریباً غیرممکن است که بتوانم بازهم این کار را برای آنها که نقشآفرینان بزرگی هستند و مخاطبانی زیاد و توزیع انبوه دارند انجام دهم.
آنهایی از ما که در سمت راست تروتسکی هستند، اجازه نداریم با آنها صحبت کنیم. (این تا حدی اغراقآمیز است، اما زیاد نه)
بنابراین هر روز که بیدار میشوم، وقتی کامپیوترم را روشن میکنم یک لحظه اضطراب دارم. قرار است به طور خودکار اپکتایمز برایم باز شود، رسانهای که من اکنون در آن مینویسم و بیشتر اخبار را از آن دریافت میکنم. من نگران هستم که روزی دیگر رسانه آزاد وجود نداشته باشد و اینکه نوشتههایم و یا مطالب اپک تایمز را «اطلاعات نادرست» بنامند.
ممکن است مدت طولانی اپک تایمز و آن تعداد رسانه کم دیگر شبیه آن رشد کنند و از خوانندگانی که آنها را زنده نگه میدارند بسیار سپاسگزارم!
با این وجود، همه اینها مرا به یاد اتحاد جماهیر شوروی میاندازد که در اوایل دوران گلاسنوست (در اواخر دهه ۸۰) دو بار در قالب تبادلات فرهنگی از آن بازدید کردم. در واقع آن، همان آمریکای امروزی است.
یادم میآید از دو ساختمان آپارتمانی که فیلمنامهنویس اول و دوم نام داشتند بازدید کردم. ساختمانهایی که نویسندگان و فیلمنامهنویسان مورد علاقه خود را در خود جای داده بودند، و به من گفتند که در طبقه همکف بهترین کلینیکهای پزشکی در مسکو وجود دارد.
در اتحاد جماهیر شوروی، مراقبتهای پزشکی مناسب فقط در اختیار مقامات حزب و دیگرانی نظیر دانشمندان و فرهنگیان همفکر آنان بود.
بزرگترین نوشته دوران شوروی سامیزداتهای مخفیانه (به معنای واقعی کلمه «خود انتشار» در روسی) بود. کسانی که آشکارا شجاعت مقابله با یک سیستم شرور را داشتند. افرادی مانند سولژنیتسین، ماندلشتام و غیره. پاداشهای مالی، و البته بهترین مراقبتهای پزشکی، برای آنها نبود.
ما در حال ساختن ساختارهای بازتری در انتشارات، و برخی دیگر در فیلمها هستیم. همه آنها نیت خوبی دارند. اما در بیشتر موارد، ما فقط مجاز به موعظه برای گروه همسرایان خود هستیم. ما را در گوشهای جدا نگه داشتهاند. به نوعی باید بر این موضوع غلبه کرد.
آنچه امروز در آمریکا می گذرد، حمله همه جانبه به آزادی بیان است که ظاهر بیرونی فاشیستیاش، این اطمینان را ایجاد میکند که مردم به درستی آگاه شدهاند، و «اطلاعات غلط» وجود ندارد.
بنابراین وقتی می گویم اکنون یک نویسنده شوروی هستم، امیدوارم بدانید منظورم آن نویسندگان بزرگی است که در مخالفت با دولت توتالیتر، سمیزدات نوشتند. من به شجاعت آنها نزدیک نیستم. من به عمق آنها نزدیک نیستم. اما من با آنها همذات پنداری می کنم زیرا کشور من در آستانه تبدیل شدن به کشور آنها است.
نوشته: راجر ال. سایمون فیلمنامهنویس، رماننویس و کارگردان فیلم از ایالات متحده آمریکا
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.
مطالب دیگر:
شناسایی هزاران رای تقلبی که برای تغییر نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا کافی است (بخش ۱)
مسدود شدن راه صادرات ۲۵ میلیون تن غلات انباشته شده در اوکراین
رئیس سیا: چین با دقت در حال بررسی جنگ روسیه و اوکراین برای جاه طلبیهایش در مورد تایوان است