تصویر منفجر شدن سیگار که اغلب در کارتونها دیدهایم، کنایه خوبی از اجباری شدن واکسن است. حتما این داستان را به یاد دارید: یک سیگار برگ باریک به گربه چاقی تعارف میشود. پس از چند پک، سیگار منفجر میشود و دود، تمام صورت قربانی بیچاره را میپوشاند.
رییس جمهور جو بایدن در برنامه خود به کارفرمایان سازمانهای بزرگ و کسبوکارهایی که با دولت کار میکنند دستور داد کارکنان خود را مجبور کنند واکسن بزنند، و با این کار، سیگاری ملی روشن کرد. این رویکرد اشتباه است.
برخلاف استرالیاییها که بیشترشان، مقررات سختگیرانهتر را میپذیرند، ما امریکاییها معمولا مردم مدل گوسفندی نیستیم. ما به انجام کار درست اعتقاد داریم اما خوشمان نمیآید مثل یک گله، هدایتمان کنند.
بنابراین با وجود اینکه ممکن است تهدید به از دست دادن شغل سبب شود بعضی از افرادی که نسبت به تزریق واکسن مردد بودند، عاقبت تسلیم شوند و واکسن بزنند، اما از نظر من، اجباری شدن واکسن برای بعضی مشاغل، خطر شدید انفجار سیگار جلوی صورتمان را در پی دارد.
مثلا احتمال دارد نیروی هوایی، ۱۲۰۰۰ نفر پرسنل آموزش دیده و آماده بهکار را که از دریافت واکسن سر باز زدهاند، از دست بدهد. اجباری شدن واکسن برای نیروی دریایی، ارتش و تکاوران دریایی از سال بعد آغاز میشود اما اگر روندی که در نیروی هوایی اتفاق افتاد در آنجا نیز تکرار شود، پیشبینی میکنیم دهها هزار سرباز دیگر نیز با تنبیه انضباطی مواجه شوند.
من درک میکنم که آزادیهای اعضای نیروی نظامی با مردم عادی متفاوت است. اما کمتر از ۱۰۰ سرباز ارتش به دلیل بیماری کووید ۱۹ فوت کردهاند و درصد زیادی از این افراد نیز از سربازان ذخیره بودهاند. آیا اجباری شدن واکسن واقعا ارزش کنارهگیری نیروهای نظامی آموزش دیده از شغلشان و هزینه بالقوهای که صرف آمادگی نیروهای نظامی در زمان افزایش تهدید نظامی از سوی چین میشود را دارد، و این در حالی است که اکثر نیروهای نظامی قبلا واکسینه شدهاند؟
سپس مسئله بحران در زنجیره عرضه مطرح میشود. واقعا نیازی نداریم اجباری شدن واکسن برای بعضی مشاغل سبب شود نیروی کار فعال در زنجیره عرضه کالا که هماکنون نیز تعداد اندکی را در بر میگیرد، بیش از این کاهش یابد – به ویژه رانندگان کامیون که اکنون نیز ۸۰۰۰۰ نفر کمتر از تعداد موردنیاز برای جابجایی کالا از بنادر شلوغ، در این شغل فعالیت میکنند.
کارکنان حوزه سلامت نیز از دستور اجباری تزریق واکسن آسیب دیدهاند. هزاران نفر از کارکنان این حوزه اخراج شدهاند و بیمارستانها مجبور شدهاند ارائه خدمات خود را محدود کنند. باید به خاطر داشته باشیم، بیمارستانها که پیشگام جنبش اجرای دستور واکسیناسیون بودند، اخیرا از این کار امتناع کردهاند و اکنون فقط ۴۲ درصد آنها الزامات مربوط به واکسیناسیون را به کارکنان خود تحمیل میکنند.
شفاف صحبت میکنم. من مخالف واکسن نیستم. در ماه مارس دوز دوم واکسنم را دریافت کردم و به توصیه پزشکم قصد دارم دوز سوم را نیز تزریق کنم.
اما در جوامع آزاد، دستورات اجباری باید منطق داشته باشند – و دیکته کردن کاری در سطح ملی، منطقی نیست.
- دستور اجباری ملی، غیرمنتظره است. حتی در دورههای همهگیری آبله و فلج اطفال نیز دولت فدرال دستور واکسیناسیون اجباری همه مردم را صادر نکرد.
- بایدن در حال قدرت دادن به رویکرد صنفی است: دولت فدرال سعی میکند بخش خصوصی را تحت کنترل درآورد تا افراد را مجبور کند سیاستهای تجویزی آن را اجرا کنند. که حقیقتا مغایر با آزادی است.
- بدن افرادی که از کووید بهبود یافتهاند، مقاومت طبیعی دارد. با توجه به این نکته، منطقی نیست افرادی که بدنشان به دلیل ابتلا به بیماری، آنتیبادی دارد، مجبور شوند موادی را به بدن خود تزریق کنند.
- آزمایش میتواند حفاظت موثری فراهم کند. اگر دسترسی به آزمایش کرونا راحت باشد، جنجالهای مربوط به واکسن کمی کاهش مییابد زیرا افراد مبتلا میتوانند قرنطینه شوند و افرادی که بیماریهای دیگری دارند نیز میتوانند اطمینان خاطر پیدا کنند که هر کس به منزل آنها میآید، نتیجه آزمایشش منفی است و از ابتلای جدید نیز پیشگیری میشود. اما اکنون تعداد آزمایشهای آماده کم است. پس بهتر نیست عملیات سرعتبخشی به ساخت آزمایشهای کووید ۱۹ را در اولویت قرار دهیم؟
- اثر واکسن با گذشت زمان کاهش مییابد. به همین دلیل مرکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) اصرار دارد همه افراد واکسینه شده، دوز دیگری نیز دریافت کنند. آیا قرار است دائما کشور را با دستورات اجباری آشفته کنیم و از مزایای واکسنی صحبت کنیم که اثربخشی آن دائم کاهش مییابد؟
- افرادی که واکسن زدهاند میتوانند بیماری را منتقل کنند. اکنون میدانیم افراد واکسینه، آلوده شده و بیماری را منتقل میکنند. که این نکته، بحث مزایای اجباری شدن واکسن را تضعیف میکند.
- افرادی که دستورالعملهای پیشگیری را رعایت نمیکنند، ابتدا جان خود را به خطر میاندازند. واکسنها شانس ابتلا به نوع حاد بیماری یا فوت ناشی از آن را کاهش میدهند – و البته حذف نمیکنند. اگر بگذاریم افرادی که واکسن نزدهاند با این موضوع مواجه شوند که آگاهانه، خطر بیماری را برای خود افزایش دادهاند، منطقیتر از این است که به خواست شخصی آنها تخطی کنیم و مجبورشان کنیم واکسن بزنند.
- واکسنها بدون خطر نیستند. واکسن نیز بدون ریسک نیست. مثلا تعداد کمی از جوانان، میوکاردیتیس (آماس عضله قلب) و پریکاردیت (آماس آبشامه قلب) را تجربه کردهاند که مشکلاتی جدی است و موجب درد در قفسه سینه، تنگی نفس، نوسان در ضربان قلب و غیره پس از دریافت واکسن شده است.
- در جامعه آزاد، اعتراضات اخلاقی اهمیت دارد. میلیونها نفر از ما نسبت به واکسن از نظر اخلاقی اعتراض داریم. آیا دولت حق دارد مخالفان را مجبور کند واکسن بزنند؟ خیر ! این رویکرد امریکایی نیست.
پس چه سیاست دیگری میتوان به کار گرفت؟ به مردم اصرار کنید واکسن دریافت کنند و به توضیح علت درست بودن این کار ادامه دهید، بدون اینکه بخواهید افرادی که نظر مخالف دارند را مسخره کنید یا از افرادی مانند آنتونی فائوچی که دیگران را به تمسخر میگیرد، برای تبلیغ واکسن استفاده کنید. مخالفتهای منطقی که مطرح میشود را با روی باز بشنوید تا مردم بدانند همگی شانس این را دارند که حرفشان شنیده شود. درباره مسائلی که اطلاعی از آن نداریم صادق باشید و وقتی یافتههای علمی تغییر میکنند – زیرا همیشه این اتفاق میافتد – خودتان داوطلبانه درباره این تغییر و علت آن صحبت کنید.
کوتاه میگویم که با ما مثل امریکاییهای آزاد رفتار کنید. به این ترتیب نه تنها رفتار مودبانه افزایش مییابد بلکه احتمال پذیرش واکسن از سوی افرادی که نسبت به آن تردید دارند را نیز افزایش میدهد. و یک نکته بسیار مهم: سیگار انفجاری ملی ممنوع.
نوشته: وسلی جی. اسمیت، نویسنده برنده جایزه، میزبان پادکست انسانی شدن (Humanize.today)، رئیس مرکز استثناگرایی انسانی موسسه دیسکاوری و مشاور شورای حقوق بیماران است.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپکتایمز نیست.
مطالب دیگر:
چین از آمریکا میخواهد در ازای همکاری در زمینه تغییرات اقلیمی، خواستههایش را برآورده کند
ویدئو: چگونه شرکت هوآوی به جاهطلبیهای حزب کمونیست چین کمک میکند