شبح کمونیسم با متلاشی شدن حزب کمونیست در اروپای شرقی ناپدید نشد
نوشته هیئت تحریریه «نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست»
اپک تایمز درحال انتشار سری مقالات ترجمه شده از نسخه چینی کتاب «شبح کمونیسم درحال حکمرانی بر جهان ما» نوشته هیئت تحریریه نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست است.
فصلهای پیشین را از اینجا بخوانید.
فهرست مطالب
مقدمه
۱. جاهطلبی حزب کمونیست چین برای تسلط بر دنیا
الف. استراتژی چند جانبه حزب کمونیست چین برای براندازی و محدود کردن ایالات متحده
ب. برانگیختن نفرت ضد آمریکایی بههدف آمادهسازی برای جنگ
پ. قصد آشکار حزب کمونیست چین برای شکست ایالات متحده
۲. راهبردهای چین کمونیستی برای تسلط بر دنیا
الف. طرح یک کمربند، یک جاده: گسترش قلمرو تحت پوشش جهانیسازی
ب. استراتژی دیپلماسی پیرامونی برای جدا کردن آمریکا از منطقه آسیا اقیانوسیه
پ. استراتژی در اروپا: «تفرقه بینداز و حکومت کن»
ت. مستعمره ساختن آفریقا با «مدل چینی»
ث. ورود به آمریکای لاتین
ج. رشد توانمندیهای نظامی حزب کمونیست چین
مراجع
مقدمه
شبح کمونیسم بخش اعظم تاریخ معاصر را صَرف جا انداختن خود در جهان کرده است. خواه از طریق شیوۀ آشکار حاکمیت تمامیتخواهش یا از طریق شیوۀ پنهان براندازی. انقلاب خشن بلشویک در روسیه در آغاز قرن بیستم، راه را برای بازیگر اصلی این شبح باز کرد: حزب کمونیست چین.
حزب کمونیست چین در سال ۱۹۲۱ توسط نمایندگان شاخه خاور دور کمونیست بینالملل به رهبری اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شد. در طی چند دهۀ بعد، اتحاد جماهیر شوروی نقش مهمی در صحنه جهانی ایفا کرد. با اردوگاه دموکراتیک غربی در جنگ سرد رودررو شد و باعث شد غربیها باور کنند که اتحاد جماهیر شوروی و رژیمهای کمونیستی اقماری آن در اروپای شرقی، همان معاندان کمونیستی هستند. در این میان، حزب کمونیست چین زمان کافی برای تأسیس و تقویت رژیم خود داشت. در سال ۱۹۴۹، دولت وطنخواه چین را شکست داد و جمهوری خلق چین را تأسیس کرد.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ باعث شد جمهوری خلق چین بهعنوان قدرت بزرگ کمونیستی در جهان مطرح شود. این حزب در مواجهه با موقعیت جدید ژئوپلیتیکی، رویکردی جدید و غیرجنگی را در پیش گرفت: این حزب در حالی که سیستم سیاسی تمامیتخواهش را حفظ کرد، دنیا را وسوسه کرد تا با اقتصاد اصلاح شدهاش همکاری کند. در نتیجه، بسیاری از دانشمندان، کارآفرینان و سیاستمداران غربی، دیگر حزب کمونیست چین را رژیمی کمونیستی درنظر نگرفتند و معتقد بودند که از مبانی ایدئولوژیک تشکیلدهندهاش رو برگردانده است.
اما این مسئله کاملاً دروغ بود. حزب کمونیست چین همزمان با ایجاد تلۀ اقتصاد و بازار، ویژگیهای اساسی کمونیسم، یعنی فریب، بدخواهی و مبارزه را به اوج خود رسانده است. رژیمی را ایجاد کرده است که از فجیعترین و موذیترین روشهای فتنه سیاسی که در طول هزاران سال در تاریخ بشری توسعه یافته استفاده میکند. حزب کمونیست چین مردم را با سود و منفعت اغوا میکند، آنها را با زور کنترل میکند و آنها را با دروغ گول میزند. این حزب در ترفندهای شیطانی خود استاد شده است.
چین دارای پنجهزار سال تاریخ و میراث سنتی باشکوهی است که مردمش را از احترام و تحسین جهانی برخوردار کرده است. حزب کمونیست چین از این احساسات مثبت استفاده کرد. پس از به دست گرفتن قدرت و اسیر کردن چینیها، مفهوم ملت چین و رژیم حزب کمونیست چین را به هم گره زد. جاهطلبیهای خود را با چهرۀ مبدل «ظهور مسالمتآمیز» چین نشان داد و برای جامعه جهانی دشوار شد که انگیزههای واقعی آن را درک کند.
اما ماهیت اساسی حزب کمونیست چین هرگز تغییر نکرده است. استراتژی تعامل اقتصادی حزب صرفاً استفاده از «تغذیه بدنۀ سرمایهداری» برای تقویت بدنۀ سوسیالیستی خود و تثبیت حکومتش و تحقق آرزوهایش است، نه اینکه چین را قادر سازد به سعادت و قدرت واقعی برسد. [۱] در عمل، روشهای آن عاری از اخلاق پایه و ارزشهای جهانی است.
جامعۀ بشری برای بقا و شکوفایی باید از معیارهای رفتاری پیروی کند که آفریدگار وضع کرده است، مانند نیاز به حفظ شخصیت اخلاقی والا، پایبندی به ارزشهای جهانی و حمایت از حقوق مردم. توسعه اقتصادی یک جامعه عادی نیز باید از حمایت معیارهای اخلاقی متناظر برخوردار باشد.
اما رژیم کمونیستی چین مسیر کاملاً متضادی را پیموده است. اقتصادی فریبآمیز با رشد سریعی را ایجاد کرده که موجب انحطاط شدید اخلاقی شده است. انگیزه این شبح شیطانی برای برنامهریزی «معجزه اقتصادی» چین ساده است: قدرت اقتصادی به رژیم حزب کمونیست چین اجازه میدهد تا تأثیر متقاعدکنندهای را برای دیکته کردن شرایط خود به جهان فراهم کند. این تمهیدات به نفع چین یا مردم چین نیست، بلکه برای این است که از پولپرستی مردم بهره ببرد تا دنیا در همکاری اقتصادی با حزب کمونیست چین و امور بینالمللی آن همسو شود.
در داخل، حزب کمونیست از طریق استبداد و بیرحمانهترین جنبههای سیستم سرمایهداری حکمرانی میکند. چنین شرایطی باعث میشود افراد شرور پاداش بگیرند و افراد خوب مجازات شوند و بدترین افراد را به موفقترین افراد جامعه تبدیل میکند. سیاستهای این حزب، جنبۀ شیطانی انسان را تقویت میکند و از الحاد استفاده میکند تا مردم را به حالتی از انحطاط ببرد که دغدغۀ اخلاقیات نداشته باشند.
حزب کمونیست چین در خارج از کشور، از ایدئولوژی «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» حمایت میکند و با مشوقهای اقتصادی مردم دنیای آزاد را اغوا میکند تا حفاظ خود را پایین بیاورند، اصول اخلاقی را رها کنند و چشم خود را بر نقض گستردۀ حقوق بشر و آزار اذیت مذاهب بهدست این حزب ببندند. بسیاری از سیاستمداران و بنگاههای اقتصادی در کشورهای غربی به ارزشهای خود خیانت کردهاند و بهخاطر منافع خود ارزشهایشان را فدا کرده و خود را با شیوههای حزب کمونیست چین همراه کردهاند.
کشورهای غربی امیدوارند که بتوانند به حزب کمونیست چین کمک کنند تا یک تغییر ساختار مسالمتآمیز را ایجاد کند. اما در حالی که چین واقعاً دستخوش درجهای از نوسازی و غربیسازی سطحی قرار گرفته است، این حزب هرگز ماهیت اساسی خود را تغییر نداده است. طی چند دهۀ گذشته، نتیجه عملی تعامل با حزب کمونیست چین باعث شده است که این حزب با موفقیت و بهطور مسالمت آمیز تعهدات اخلاقی ایالات متحده را خراب و ارادۀ عمومی را فاسد کند.
حزب کمونیست چین بازوی اصلی کمونیسم و درنتیجه، بزرگترین تهدید برای جوامع آزاد در همه جا است. هدف شبح کمونیست در تقویت قدرت جهانی حزب کمونیست چین پخش سم آن به گوشه و کنار زمین و درنهایت وادار کردن مردم به خیانت به سنت و الهیات است. حتی اگر تلاشهای حزب برای تأسیس خود بهعنوان قدرت پیشرو در جهان بهطور مستقیم موفقیتآمیز نباشد، بازهم به هدف زیربنایی خود دست یافته است: جدا کردن مردم را از ارزشهای اخلاقی. این کار را با اغوای افراد با منافع اقتصادی، کنترل آنها با تلههای مالی، نفوذ به سیستمهای سیاسی آنها، ارعاب آنها با نیروی نظامی و سردرگمی آنها با تبلیغات انجام میدهد.
در مواجهه با چنین خطر بزرگی باید استراتژیها و ترفندهای جاهطلبانۀ رژیم حزب کمونیست چین را بهدقت بررسی کنیم.
۱. جاهطلبی حزب کمونیست چین برای تسلط بر دنیا
رژیم کمونیستی چین از اینکه قدرت منطقهای باشد راضی نیست. میخواهد جهان را کنترل کند. این مسئله ناشی از ویژگی استبدادی ذاتی این حزب است. این حزب با توجه به ماهیت خود با بهشت، زمین و سنت مخالف است. به خشونت متوسل میشود تا «دنیای کهن» را ازبین ببرد و هدف آن نابودی همه کشورها، ملل و طبقات است. اما در ظاهر میگوید هدفش «آزادسازی همه بشریت» است. مأموریت تغییرناپذیرش این است که بهطور پیوسته گسترش یابد تا دنیا را تحت سیطرۀ ایدئولوژی کمونیستی درآورد. آموزهها و آداب و رسومش را جهانیگرایی تعریف میکند.
اما چون فرهنگ سنتی بهطور عمیقی در جامعه ریشه دارد، بعضی مواقع کمونیسم مجبور بوده برای ریشهکن کردن آن، رویکرد تدریجی و غیرمستقیمی را اتخاذ کند. در اتحاد جماهیر شوروی، ژوزف استالین ادعای لزوم «سوسیالیسم در یک کشور» را مطرح کرد، در حالی که حزب کمونیست چین «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» را اتخاذ کرده است.
برخلاف احزاب سیاسی در کشورهای غربی که قدرت بهطور چرخشی در بین آنان به اشتراک گذاشته میشود، حزب کمونیست چین اقتدار بیچونوچرا دارد. اهداف استراتژیک را در گسترهای ده ساله یا صد ساله تعیین میکند. این حزب چند سال پس از اینکه در سال ۱۹۴۹ قدرت را در دست گرفت، شعار «فراتر رفتن از بریتانیا و رسیدن به آمریکا» را مطرح کرد که مقدمهای بود برای کمپین جهش بزرگ به جلو. بعداً بهعلت موقعیتهای نامطلوب داخلی و بینالمللی، بهمدت دهها سال صدایی از این حزب درنیامد.
پس از قتلعام میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹، اکثر جوامع بینالمللی این رژیم چین را تحریم کردند. حزب در پاسخ، اوضاع را ارزیابی کرد و نتیجه گرفت که هنوز قادر به رقابت مستقیم با آمریکا نیست. بنابراین به جای تلاش برای رهبری در صحنه بینالمللی، راه پنهان کردن نقاط قوت خود و صبر کردن را در پیش گرفت. این امر به این علت نبود که حزب کمونیست چین هداف خود را تغییر داده بود، بلکه بر اساس موقعیت آن زمان استراتژیهای مختلفی را اتخاذ کرد.
میتوان گفت که شبح کمونیست از خدعۀ استراتژیک چین باستان استفاده کرد تا «بهطور آشکار راههای چوبی را تعمیر کند در حالی که مخفیانه از راه چنکانگ به پیش برود.» اتحاد جماهیر شوروی اولین ابرقدرت کمونیستی بود، اما نقش نهایی آن کمک به ظهور و بلوغ رژیم حزب کمونیست چین بود.
از زمان جنگ جهانی اول، ایالات متحده قدرتمندترین کشور روی زمین و در خدمت حفظ نظم بینالمللی بوده است. هر کشوری که میخواهد این نظم را برهم بزند، باید ایالات متحده را از بین ببرد. بنابراین از منظر ملاحظات کلی استراتژیک حزب کمونیست چین، آمریکا دشمن اصلی این حزب است. دهها سال است که اینطور بوده و حزب کمونیست چین هرگز آماده شدن برای حملهای تمام عیار به ایالات متحده را متوقف نکرده است.
مایکل پیلسبوری[۱] کارشناس امنیت ملی در کتاب «ماراتن صد ساله: استراتژی مخفی چین برای گرفتن جای آمریکا در نقش ابرقدرتی جهانی» نوشت: چین استراتژی بلند مدتی دارد که تا سال ۲۰۴۹ یعنی صدمین سالگرد ظهور حزب کمونیست در چین، نظم اقتصادی و سیاسی جهان به رهبری آمریکا را بر هم بزند و کمونیسم را جایگزین آن کند. [۲] پیلسبوری فیلم چینی مسابقه خاموش را ذکر میکند. فیلمی که دانشگاه دفاع ملی چین آن را تولید کرده است و میگوید روند حزب کمونیست چین برای تحقق «حرکت بزرگ» خود برای تسلط بر جهان «ناگزیر دچار فرسودگی و مبارزه مداوم با سیستم هژمونی ایالات متحده میشود» و «این مسابقهای صد ساله است که نباید با خواست بشر تغییر کند.»
استراتژی جهانی حزب کمونیست چین متمرکز بر مقابله با ایالات متحده است. آرتور والدرون[۲] استاد دانشگاه پنسیلوانیا و متخصص چین، در جلسه سنای سال ۲۰۰۴ اظهار داشت که ارتش آزادیبخش خلق چین تنها ارتش در جهان است که به عملیات ضد آمریکایی اختصاص دارد. [۳] سوای ارتش آزادیبخش خلق چین، اکثر روابط دیپلماتیک و فعالیتهای بینالمللی حزب کمونیست چین، ایالات متحده را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم هدف قرار میدهد.
الف. استراتژی چند جانبه حزب کمونیست چین برای براندازی و محدود کردن ایالات متحده
حزب کمونیست چین در تلاش خود برای تسلط بر جهان، رویکردی جامع را اتخاذ کرده است. از نظر ایدئولوژی با ایالات متحده و سایر کشورهای دموکراتیک و آزاد رقابت میکند. با استفاده از انتقال اجباری فناوری و سرقت مالکیت معنوی سعی میکند شکاف فناوری را پر کند و اعتماد بر اقتصاد خود را افزایش دهد. از نظر نظامی، این کشور در مناطقی مانند دریای جنوبی چین با جنگ نامتقارن و «جنگ بدون محدودیت» درگیر رقابتی خاموش با آمریکا میشود. از کره شمالی، ایران و سایر رژیمهای سرکش حمایت میکند تا ایالات متحده و ناتو را متوقف کند.
در دیپلماسی، حزب کمونیست چین استراتژی پیرامونیِ خود و طرح «یک کمربند، یک جاده» را تبلیغ کرده است. این حزب بهمنظور ایجاد ائتلاف بینالمللی، ایجاد دنیایی به رهبری چین و منزوی کردن ایالات متحده، نفوذ بینالمللی خود را در کشورهای همسایه و نیز کشورهایی در اروپا، آفریقا، اقیانوسیه و آمریکای لاتین بهسرعت گسترش داده است.
حزب کمونیست چین برای تحقق این اهداف از روشهای مختلفی استفاده می کند. جمهوری خلق چین در سال ۲۰۰۱ سازمان همکاری شانگهای را تأسیس کرد. در سال ۲۰۱۲ شبکه همکاری «۱ + ۱۶» (که اکنون «۱ + ۱۷» نامیده میشود،) با کشورهای اروپای مرکزی و شرقی و در سال ۲۰۱۵ بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیا را تأسیس کرد. با زیرکی بهعنوان بخشی از بلوک اقتصادی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی همکاری میکند و بهشدت روی جهانیسازی پول خود کار میکند. این حزب میکوشد کنترل استانداردهای صنعتی (مانند مواردی که برای شبکههای مخابراتی ۵G استفاده میشود) را در دست گیرد و بر گفتمان عمومی حاکم شود.
حزب کمونیست چین از آزادی مطبوعات در ایالات متحده و سایر کشورهای غربی بهره میبرد تا به انجام عملیات جبهه متحد، گسترش تبلیغات و انجام جاسوسی بپردازد. این تلاش برای نفوذ در ایالات متحده و ایجاد تغییر از داخل ایالات متحده است، بدون آنکه وارد جنگ متعارف شود.
مأموران حزب کمونیست چین، به مقامات دولت آمریکا، اعضای کنگره، دیپلماتها و افسران بازنشسته ارتش رشوه میدهند. این حزب با استفاده از منافع اقتصادی سعی میکند صاحبان مشاغل آمریکایی را به لابیگری برای کمونیستهای چینی بکشاند و از این طریق بر سیاست ایالات متحده دربارۀ چین تأثیر بگذارد. شرکتهای پیشرفته را مجبور میکند با سانسور اینترنتی و فایروال بزرگ حزب کمونیست چین همکاری کنند؛ بسیاری از جوامع خارج از کشور چین را مجبور و تشویق میکند بهعنوان ستون پنجم به این حزب خدمت کنند؛ و به اندیشکدههای غربی و بخشهای دانشگاهی نفوذ میکند. با نفوذ در این نهادها آنها را به خودسانسوری درخصوص موضوعات حساس وا میدارد و این نهادها نیز بهطور مؤثری موضع حزب کمونیست را اتخاذ میکنند. شرکتهای چینی که تحت کنترل یا تحت تأثیر حزب کمونیست چین هستند، سرمایهگذاری زیادی در هالیوود و صنعت سرگرمی انجام دادهاند.
حزب کمونیست چین از یک سو نفوذ خود را در کشورهای مختلف توسعه میدهد تا ایالات متحده را مهار کند و از سوی دیگر، دژهای مخفی را در خاک آمریکا ایجاد میکند تا آن کشور را از درون تضعیف کند. شبکۀ گستردهای از عوامل خود را ایجاد کرده است و شکافهای موجود در جامعه آمریکا را تقویت و تهدید داخلی شدیدی را تحمیل کرده است.
ب. برانگیختن نفرت ضد آمریکایی بههدف آمادهسازی برای جنگ
ایدئولوژی حزب کمونیست چین بر نفرت استوار است. میهنپرستی که از آن حمایت میکند، مستلزم تنفر از ژاپن، تنفر از تایوان، تنفر از تبت، تنفر از اقلیتهای قومی شینجیانگ، تنفر از معتقدین مذهبی، تنفر از مخالفان و از همه مهمتر، تنفر از ایالات متحده است. جملهای در بین کاربران اینترنتی چینی وجود دارد: «برای مشکلات کوچک، ژاپن را مقصر بدانید و برای مشکلات بزرگ، آمریکا را.» حزب با برانگیختن نفرت علیه دشمنان خارجی، سعی میکند بر خشم مردم در جریان بحرانها غلبه کند.
قبل از اینکه کمونیستهای چین قدرت را به دست گیرند، بارها و بارها ایالات متحده را بهخاطر دوستی با چین و سیستم دموکراتیک آن ستایش میکردند. اما پس از شکلگیری رژیم حزب کمونیست چین، این حزب بلافاصله از رنجهایی که چین در تاریخ معاصر تجربه کرده بود و همچنین آرزوی مردم برای تبدیل شدن به ملتی قوی استفاده کرد. حزب کمونیست چین با برانگیختن نفرت علیه ایالات متحده و سایر کشورهای خارجی، خود را منجی چین ترسیم کرد.
در حقیقت، حزب کمونیست چین اهمیتی نمیدهد که مردم چین زندگی میکنند یا میمیرند و به تمامیت ارضی چین یا توسعه بلندمدت پایدار آن نیز اهمیت نمیدهد. بسیار سخت است بتوان توصیف کرد که حزب کمونیست چین چگونه به آزار و اذیت مردم خود پرداخته، به حاکمیت چین خیانت کرده، اخلاقیات و فرهنگ سنتی را تخریب کرده و آینده چین را نابوده کرده است.
قصد حزب کمونیست چین از برانگیختن نفرت از کشورهای خارجی این است که اول، خود را به عنوان منجی مردم چین ترسیم کند تا به قانونی کردن حکومت وحشیانه خود کمک کند؛ دوم، از احساسات میهندوستی برای انحراف توجه مردم در مواقع بحرانی استفاده کند؛ سوم، برای جاهطلبیها و نقشههای بنیادی حزب به عنوان ابزاری برای «اصلاح» تحقیرهای دوران معاصر حمایت ایجاد کند؛ و چهارم، از نفرت برای ایجاد آمادگی روانی مورد نیاز برای جنگهای آینده استفاده کند.
حزب کمونیست چین ذهن نسل جوان را با نفرت از ایالات متحده پر کرده است تا از آنها بهعنوان پیادهنظام خود در براندازی آمریکا و تسلط بر جهان استفاده کند. وقتی زمان آن فرا رسد، حزب کمونیست چین قصد دارد از جوانان چین استفاده کند تا به شکلهای مختلف در ایالات متحده و کشورهای متفق دموکراتیک متحد خود نفوذ کنند، در درگیریهای مسلحانۀ همهجانبه شرکت کنند، در جنگ نامحدود اجیر شوند و در صورت نیاز، خود را در یک هولوکاست هستهای قربانی کنند.
واکنشهای حاکی از پیروزی که اکثر مردم چین پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر ابراز کردند نشان داد که حزب کمونیست چین در تبلیغات خود پیشرفتهای قابلتوجهی داشته است. در حال حاضر، در مجامع گفتگوی مهم سیاسی و نظامی چین، معمولاً جملاتی احساسی مانند «چین و ایالات متحده باید جنگ داشته باشند» دیده میشود که این امر یکی دیگر از نشانههای موفقیت حزب کمونیست چین در ترغیب مردم به نفرت از ایالات متحده است. این مسئله بسیج طولانیمدت و تدریجی برای جنگی است که عامدانه طرحریزی میشود و بهطور منظم پیش میرود.
تبلیغات نفرتپراکنی حزب کمونیست چین محدود به مرزهای چین نیست. در سطح بینالمللی، این حزب بهطور صریح یا آشکارا از رژیمهای سرکش و سازمانهای تروریستی در نبرد با ایالات متحده پشتیبانی میکند و به آنها کمک مالی، سلاح و تجهیزات، کمکهای نظری، آموزش تاکتیکی و پشتیبانی عمومی ارائه میکند. این حزب نیروهای جهانی ضد آمریکایی را هدایت میکند، زیرا جمهوری خلق چین اکنون نقش محوری کشورهای ضد آمریکایی را بر عهده دارد.
پ. قصد آشکار حزب کمونیست چین برای شکست ایالات متحده
در سال ۲۰۰۸، در حالی که ایالات متحده با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد، پکن میزبان گرانترین بازیهای المپیک تاریخ بود. این رژیم در حالی که لباس رفاه و خوشبختی بر تن کرده بود خود را در صحنۀ بینالمللی در معرض نمایش قرار داد. در آن زمان، صنعت تولید ایالات متحده رو به زوال بود و این کشور در حالی که میرفت وضعیتی مشابه زمان رکود بزرگ را تجربه کند با بحران اقتصادی روبرو شده بود. دولت آمریکا در مواجهه با چنین دشواریهای اقتصادی، از چین خواست تا با خرید اوراق خزانهداری آمریکا به این کشور کمک کند. رسانههای سخنگوی حزب کمونیست چین بلافاصله مقالههایی را نوشتند که ادعا میکردند «آمریکا با وام گرفتن پول از ما چینیها خود را زنده نگه میدارد؛» «آمریکا در سراشیبی سقوط است، چین در موقعیتی قرار دارد که میتواند جایگزین آن کشور شود» و مانند. تقریباً تمام رسانههای تحت کنترل حزب در چین چنین عناوینی را منتشر میکردند. چنین مطالبی حتی به بخشی از افکار عمومی در بین رسانهها و محققان غربی تبدیل شد.
پس از سال ۲۰۰۸، در ایالات متحده نشانههایی از افول در حوزههایی مانند اقتصاد، قدرت نظامی و ثبات سیاسی مشاهده شد. در جبهه اقتصادی، دولت آمریکا در آن زمان درحال پیش بردن مراقبتهای بهداشتی جهانی، گسترش رفاه اجتماعی، قرار دادن مسائل آب و هوا در کانون سیاست و قرار دادن محدودیت در تولید سنتی بود. با این وجود، صنعت انرژی سبز مغلوب محصولات ساخت چین شد و صنعت تولید ایالات متحده همچنان در حال تهی شدن بود. هیچ راهی برای مقابله با این سیاستهای ناروای جمهوری خلق چین و سرقت گسترده از مالکیت معنوی وجود نداشت.
در مواجهه با این روندها، بسیاری به سادگی این باور را پذیرفتند که چین در حال صعود و ایالات متحده در حال فروپاشی است. هزینههای ارتش آمریکا کاهش یافت و ایالات متحده موضع ضعف دیپلماتیک اتخاذ کرد. در جبهه سیاسی ایالات متحده، ایدئولوژی سوسیالیستی در حال ظهور بود، سیاستهای دموکراتیک در حال تبدیل شدن به مرکز نمایشی برای نزاعهای حزبی بود و به همین دلیل عملکرد دولت غالباً فلج شده بود. حزب کمونیست چین این بههمریختگی را به طرز نامطلوبی با تمامیتخواهی متمرکز نظام خود مقایسه کرد و دموکراسی ایالات متحده را به عنوان پدیدهای مضحک به تصویر کشید.
در سال ۲۰۱۰، چین از ژاپن پیشی گرفت و به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شد. در سال ۲۰۱۴، طبق آمار بانک جهانی، اگر براساس برابری قدرت خرید محاسبه شود، تولید ناخالص داخلی چین ممکن است از ایالات متحده پیشی گرفته باشد. [۴] حزب کمونیست چین با دیدن اینکه توازن قدرت بین چین و ایالات متحده ظاهراً در حال تغییر است و با اعتقاد به اینکه سقوط آمریکا برگشتناپذیر است، استراتژی قدیمی خود مبنی بر پنهان کردن قدرت را پایان بخشید و در انتظار توسعههای بعدی بود. این حزب آشکارا و بهطور مستقیم نظم بینالمللی به رهبری ایالات متحده را هدف گرفت. رسانهها، کارشناسان و موضع رسمی حزب کمونیست چین بهتدریج شروع کردند گستاخانه از «رؤیای چین» توسعهطلب صحبت کنند.
در سال ۲۰۱۲، حزب کمونیست چین در طول هجدهمین کنگره ملی خود، مفهوم ایجاد «جامعهای از آینده مشترک برای بشر» را معرفی کرد. در سال ۲۰۱۷، این حزب در گفتگوی احزاب سیاسی جهان، تصاویر باستانی آمدن پادشاهان مختلف به دربار امپراتوری برای ادای احترام را بهتصویر کشید. حزب کمونیست چین آرزوی خود مبنی بر صدور «الگوی چین» کمونیستی به سایر نقاط جهان را علنی کرد.
رؤیای بلندپروازانۀ حزب کمونیست چین برای گسترش آنچه آن را «الگوی چینی،» «طرح چینی» یا «حکمت چینی» مینامد این است که جهان را رهبری کند و نظم نوین جهانی را بنیان گذارد. این حزب چند دهه است که از هر جنبهای خود را برای این کار آماده کرده است. اگر این نظم جهانی جدید برقرار میشد، میتوانست محور جدید و ترسناکی از شرارت را ایجاد کند که نسبت به اتحاد محورها در جنگ جهانی دوم تهدیدآمیزتر است.
۲. راهبردهای چین کمونیستی برای تسلط بر دنیا
الف. طرح یک کمربند، یک جاده: گسترش قلمرو تحت پوشش جهانیسازی
در سال ۲۰۱۳، پکن به طور رسمی طرح «یک کمربند، یک جاده» خود را معرفی کرد که به کمربند و جاده نیز معروف است. قصد چین از این طرح این است که با سرمایهگذاری تریلیونها دلار در ساخت زیرساختهای مهمی مانند بندر، پل، راهآهن و تأسیسات انرژی در دهها کشور، آنها را تحت نفوذ خود بیاورد. این بزرگترین سرمایهگذاری پروژه در تاریخ است.
«یک کمربند» به کمربند اقتصادی جادۀ ابریشم اشاره دارد که از سه قسمت زمینی تشکیل شده است: از چین از طریق آسیای میانه و روسیه تا اروپا و دریای بالتیک؛ از شمالغربی چین از طریق آسیای میانه و آسیای غربی تا خلیج فارس و دریای مدیترانه؛ از جنوبغربی چین از طریق شبهجزیره هندوچین تا اقیانوس هند.
«یک جاده» به جاده ابریشم دریایی قرن بیستویکم اشاره دارد که مسیری دو شاخه است: شاخۀ اول از بنادر چینی به دریای چین جنوبی، از طریق تنگه مالاکا و از طریق اقیانوس هند به اروپا میرود؛ شاخۀ دوم به سمت اقیانوس آرام جنوبی است.
قسمت زمینی «یک کمربند» از شش راهرو اقتصادی تشکیل شده است:
۱. راهرو اقتصادی چین، مغولستان، روسیه
۲. راهرو پل زمینی اوراسیای جدید
۳. راهرو اقتصادی چین، آسیای مرکزی و غربی
۴. راهرو اقتصادی چین، شبهجزیره هندوچین
۵. راهرو اقتصادی چین، پاکستان
۶. راهرو اقتصادی بنگلادش، چین، هندوستان، میانمار
راهرو پل زمینی اوراسیای جدید بر اساس خطوط راهآهن بین چین و اروپا خواهد بود، مانند ییوو به مادرید و ووهان به هامبورگ و لیون. از طریق راهآهن، حمل و نقل از چین به اروپا فقط حدود ده روز طول میکشد، درصورتی که از طریق دریا سی روز طول میکشد. راهآهن سریعالسیر چین که در امتداد این خطوط راهآهن اجرا میشود، از سال ۲۰۱۱ فعالیت خود را آغاز کرد و جزء مهمی از یک کمربند یک جاده بوده است.
راهرو اقتصادی چین و پاکستان برنامۀ مشترکی از دو دولت است. این راهرو شامل بزرگراهی است که کاشگر در استان شینجیانگ چین را به بندر گوادر پاکستان در اقیانوس هند متصل میکند. حزب کمونیست چین در سال ۲۰۱۳ حق بهرهبرداری از این بندر را کسب کرد که دروازۀ پاکستان به خلیج فارس و دریای عرب است. این بندر موقعیت استراتژیک بسیار مهمی دارد و تنگۀ هرمز را که ۴۰درصد نفت خام جهان از آن عبور میکند به دریای عرب متصل میکند.
چهارچوب کلی مسیر دریایی یک جاده مبتنی بر ایجاد تعدادی بندر استراتژیک برای کنترل حمل و نقل دریایی جهانی است. در کشورهایی که از نظر اقتصادی قدرتمندند، شرکتهای چینی وارد مشارکت سهام یا سرمایهگذاری مشترک میشوند. در کشورهایی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند، جمعوری خلق چین پول هنگفتی را در آن کشورها سرمایهگذاری میکند و تلاش میکند حق استفاده از بنادر در آن کشورها را بهدست آورد.
در سال ۲۰۱۳، شرکت هلدینگ بندر بازرگانان چین[۳] ۴۹درصد سهام شرکت ترمینال لینک ساس[۴] در فرانسه را خریداری کرد. با این خرید، حق بهرهبرداری پانزده ترمینال در هشت کشور در چهار قاره را بهدست آورد، از جمله ساوت فلوریدا کانتینر ترمینال[۵] در میامی و هیوستون ترمینال لینک[۶] (که اکنون با نام ترمینال لینک تگزاس[۷] شناخته میشود.) [۵]
بنادر و ترمینالهای دیگری که اکنون تحت کنترل چین هستند: بندرهای آنتوروپ و زیبروژ در بلژیک؛ ترمینال کانتینر کانال سوئز در مصر؛ کومپورت (یا امبرلی) در ترکیه؛ بندر پیرائوس در یونان؛ ترمینال پسیر پنجانگ در سنگاپور؛ ترمینال یورومکس روتردام در هلند که «دروازۀ اروپا» نامیده میشود؛ فاز دوم ترمینال در بندر خلیفه در امارات متحده عربی؛ بندر وادو در ایتالیا؛ بندر کوآنتان در مالزی؛ بندر جیبوتی در آفریقای شرقی؛ و کانال پاناما.
حزب کمونیست چین علاوه بر سرمایهگذاری، از تله بدهی ایجاد شده توسط یک کمربند یک جاده برای به دست آوردن کنترل موقعیتهای استراتژیک استفاده میکند. سریلانکا نتوانست بدهی خود به شرکتهای چینی را بپردازد، بنابراین در سال ۲۰۱۷ این کشور حق استفاده از بندر هامبانتوتا را به مدت ۹۹ سال به یک شرکت چینی اعطا کرد.
حزب کمونیست چین در سال ۲۰۱۸ با هدف تغییر شکل توسعۀ آینده زیرساختهای اینترنت، جادۀ ابریشم دیجیتالی خود را راهاندازی کرد. جاده ابریشم دیجیتال مرحلۀ پیشرفته در پروژه یک کمربند یک جاده محسوب میشود و عمدتاً شامل زیرساختهای فیبر نوری، خدمات اطلاعات دیجیتال، ارتباطات بینالمللی و تجارت الکترونیکی است.
بسیاری از کشورهای درگیر در یک کمربند یک جاده از سیستم اعتباری کاملی برخوردار نیستند. حزب کمونیست چین درصدد است سیستمهای تجارت الکترونیکی و خدمات پرداخت الکترونیکی خود مانند علیپی را به این کشورها معرفی کند، در حالی که شرکتهای غربی را به کلی از رقابت خارج میکند. فایروال بزرگ که ترافیک اینترنت در چین را فیلتر میکند بهعنوان سیستمهای نظارت جمعی که قبلاً در چین نیز مورد استفاده قرار گرفته است به کشورهای یک کمربند یک جاده صادر میشود.
گسترۀ نفوذ استراتژیک حزب کمونیست چین را میتوان از سرمایهگذاری آن در زیرساختهای جهانی مشاهده کرد. براساس گزارش نوامبر۲۰۱۸ نیویورک تایمز، حزب کمونیست چین این موارد را ساخته یا در حال ساختن است: بیش از چهل خط لوله و سایر پروژۀ زیرساختی نفت و گاز؛ بیش از دویست پل، جاده و راهآهن؛ تقریباً دویست نیروگاه برای انرژی هستهای، گاز طبیعی، زغال سنگ و تجدیدپذیرها؛ مجموعه سدهای مهم. در زمان این گزارش، حزب کمونیست چین در حداقل ۱۱۲ کشور سرمایهگذاری کرده بود که بیشتر آنها متعلق به طرح یک کمربند یک جاده بودند. [۶]
با شکلگیری یک کمربند یک جاده، تلاشهای رژیم حزب کمونیست چین برای اینکه در صحنۀ جهانی جای ایالات متحده را بگیرد بیشتر شد. این حزب بهطور تهاجمی یوآن را بهعنوان یک ارز بینالمللی و همچنین سیستم اعتباری خاص خود ترویج داد. مانند خطوط ریلی پرسرعت ساخت چین، شبکههای ارتباطی ساخت چین (از جمله جی۵) نیز بهعنوان فناوریهای آینده در بسیاری از کشورها به پیش رانده میشوند. هدف این است که در نهایت مجموعهای از استانداردها ایجاد شود که حزب کمونیست چین آنها را کنترل کند و مستقل از استانداردهای فعلی غرب باشد.
در مراحل اولیۀ یک کمربند یک جاده، حزب کمونیست چین بر کشورهای همسایۀ خود متمرکز شد و به اروپا رسید. حزب کمونیست چین سریعاً دسترسی خود را به آفریقا، آمریکای لاتین و حتی اقیانوس منجمد شمالی گسترش داد و تمام جهان را در بر گرفت. جاده ابریشم دریایی در ابتدا فقط از دو مسیر تشکیل شده بود. مسیر سوم، یعنی جاده ابریشم قطبی، برای اتصال به اروپا از طریق اقیانوس منجمد شمالی اضافه شد. پیش از یک کمربند یک جاده، چین قبلاً سرمایهگذاریهای زیادی را در کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین انجام داده بود. این کشورها اکنون بخشی از ساختار اصلی یک کمربند یک جاده هستند که حزب کمونیست چین را قادر ساخته است با سرعت بیشتری به گسترش مالی و نظامی خود در آن قارهها بپردازد.
هدف اولیۀ طرح یک کمربند یک جاده صادرات ظرفیت اضافی چین با ایجاد زیرساختهای اولیه مانند راهآهن و بزرگراه در سایر کشورها است. این کشورها سرشار از منابع و انرژی هستند. حزب کمونیست چین با ایجاد زیرساختهای خود، به دو هدف ثانویه میرسد. یکی اینکه مسیرهایی را برای حمل محصولات داخلی خود به اروپا با هزینه کم ایجاد میکند. دیگر اینکه منابع استراتژیک کشورهایی که در طرح یک کمربند یک جاده شرکت میکنند تضمین شود. هدف حزب کمونیست چین این است که صادرات سرزمین اصلی چین را افزایش دهد نه اینکه به کشورهای موجود در طرح یک کمربند یک جاده کمک کند تا صنایع تولیدی خود را تأسیس کنند. حزب کمونیست چین هیچگاه کاری نمیکند که برای صنایع تولیدی خود رقیب ایجاد کند.
جاهطلبی واقعی نهفته در طرح یک کمربند یک جاده استفاده از قدرت اقتصادی بهعنوان پیشران ایجاد کنترل بر اوضاع مالی و سیاسی سایر کشورها و تبدیل آنها به مستعمرات رژیم چین و مهرههای پیادۀ شطرنج صحنه جهانی است. محصول جانبی شرکت در طرح یک کمربند یک جاده واردات کلیه جنبههای هولناک کمونیسم است: فساد، بدهی و سرکوب تمامیتخواهانه. این پروژه دام فریبندهای است که رونق اقتصادی پایداری را برای شرکتکنندگانش به ارمغان نخواهد آورد.
این خطرات باعث نگرانی بسیاری از کشورها شده است و دولتهایشان را بر آن داشته تا همکاری با طرح یک کمربند یک جاده را متوقف کنند یا کاهش دهند. گاهگاهی پکن اعتراف کرده است که باید شفافتر باشد و تلههای بدهی مورد انتقاد را کمی تعدیل کند.
بههر حال این برنامههای حزب کمونیست چین را نمیتوان دست کم گرفت. در حالی که شرکتهای غربی بر اساس اصول سودآوری فعالیت میکنند و این فعالیتها را بیش از چند سال در کشورهای میزبانی که ناپایدارند ادامه نمیدهند، حزب کمونیست چین مبنای محاسباتش را حتی تا قرن بعدی قرار میدهد. بر همین اساس میتواند تا مدتها و بدون در نظر گرفتن ضرر آنی، به عملیات خود در محیطهایی که از در سطح بینالمللی ناپایدارند ادامه دهد.
حزب کمونیست چین خواهان توسعۀ آن دولتهای طرفدار کمونیست است که در سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی از آن حمایت کنند. هدفش این است که رهبری را در سراسر آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در مبارزه با جهان آزاد به عهده بگیرد و در نهایت بهعنون قدرت شماره یک جهان جایگزین ایالات متحده شود. هزینههایی که بر انسانها تحمیل میشود هیچ مانعی برای دستیابی به این اهداف نیست. برای مثال، این حزب میتواند مردم چین را مجبور به پرداخت هزینههای سرمایهگذاری کند که بنگاههای خصوصی غربی هرگز نتوانستهاند از عهده آن برآیند. در این جنگ برای تسخیر جهان، مسئله این نیست که حزب کمونیست چین چقدر روی کاغذ قدرتمند است، بلکه این است که حزب کمونیست چین بدون توجه به زندگی یا مرگ صدها میلیون چینی، منابع آنها را در اختیار دارد. مردم چین در بازی شطرنج حزب فقط مهرههای سرباز و قربانی هستند.
استیو بانن[۸]، استراتژیست پیشین کاخ سفید گفت که با پروژه یک کمربند یک جاده، رژیم چین نظریههای مکیندر، ماهان، اسپایکمن[۹] در خصوص سلطه بر جهان را با موفقیت ادغام کرده است. اندرو شنگ[۱۰] از مؤسسه آسیا گلوبال در مقالهای دربارۀ این دیدگاه نوشت:
سر هالفورد مکیندر یک جغرافیدان و مورخ تأثیرگذار بریتانیایی بود که در سال ۱۹۰۴ استدلال کرد: «هر کسی که حاکم ناحیۀ حیاتی (آسیای میانه) شود به جزیرۀ جهانی (اوراسیا) فرمان میدهد؛ هر کسی که حاکم جزیرۀ جهانی شود به جهان فرمان میدهد.» آلفرد ماهان معاصر آمریکایی او یک مورخ دریایی بود که استراتژی ایالات متحده برای تسلط بر قدرت دریایی را شکل داد و منطق امپراتوری دریایی انگلیس درخصوص کنترل خطوط دریایی، تنگهها و کانالها با استفاده از تجارت جهانی را گسترش داد. در مقابل، نیکلاس جان اسپایکمن اظهار داشت که ریملند (سرزمینهای ساحلی که آسیا را دربرمیگیرد) از اهمیت بیشتری نسبت به ناحیۀ حیاتی برخوردار است، بنابراین: «هر کسی که ریملند را کنترل کند، بر اورآسیا حکمرانی میکند؛ هر کسی که بر اورآسیا حکمرانی کند سرنوشت جهان را کنترل میکند.» [۷]
این بینشها نشان دهنده هوشیاری روزافزون جهان غرب در مقابل جاهطلبیهای حزب کمونیست چین در پروژه یک کمربند یک جاده است.
البته جاهطلبی حزب کمونیست چین محدود به گسترۀ یک کمربند یک جاده نیست. این طرح صرفاً معطوف به کسب حقوق مسیرهای زمینی، خطوط دریایی و بنادر اصلی نیست. حزب کمونیست چین میخواهد از نقاط ضعفی که در سراسر جهان وجود دارد استفاده کند. در دهههای اخیر بسیاری از کشورها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به کشورهای تازه استقلالیافتهای تبدیل شدند. این مناطق خلأ قدرت را تجربه کردند و از حزب کمونیست چین دعوت کردند تا جای پای خود را باز کند. کشورهای تازه استقلالیافتهای که روزگاری بخشی از اتحاد جماهیر شوروی و اقمار اروپای شرقی آن بودند، از نظر حاکمیت ضعف داشتند و اهداف راحتی برای رژیم حزب کمونیست چین بودند. سایر کشورهای ناپایدار که سرمایهگذاران غربی از آنها دوری میکنند، بهطور طبیعی در دام حزب کمونیست چین افتادند. کشورهای کوچک، کشورهای جزیرهای و کشورهای توسعهنیافته در مکانهای استراتژیک، همگی در چنگال حزب کمونیست چین هستند.
حتی برخی از دولتهایی که زمانی در اردوگاه دموکراتیک غربی بودند، پس از اینکه دچار ضعف اقتصادی و بدهی زیاد شدند، گرفتار دام حزب کمونیست چین شدهاند. از نظر ژئوپلتیکی، حزب کمونیست چین با کنترل اقتصاد سایر کشورها، بهتدریج ایالات متحده را محاصره میکند. هدف این است که نفوذ آمریکا از این کشورها به حاشیه برده شود و در نهایت از بین برود و در آن زمان حزب کمونیست چین یک نظم جهانی جداگانه با محوریت هژمونی کمونیستی ایجاد میکند. این رویکرد جدیدی نیست. چنین چیزی ریشه در استراتژی اصلی حزب در اشغال حومه برای محاصره شهرها دارد که باعث پیروزی آن در جنگ داخلی چین شد.
ب. استراتژی دیپلماسی پیرامونی برای جدا کردن آمریکا از منطقه آسیا اقیانوسیه
اتاقهای فکر حزب کمونیست «دیپلماسی پیرامونی» این رژیم را این گونه تعریف میکنند: «چین از طریق مرز طولانی زمینی با چهارده کشور و از طریق دریا با شش کشور دیگر همسایه است. علاوه بر این، منطقه آسیااقیانوسیه در شرق و اورآسیا در غرب آن قرار دارند. این بدان معنا است که شعاع همسایگی گسترشیافته چین دوسوم سیاست، اقتصاد و امنیت بینالمللی را پوشش میدهد. بنابراین، چارچوب دیپلماسی پیرامونی چیزی فراتر از یک استراتژی صرف منطقهای است… حقیقتاً، این یک استراتژی کلان است». [۸]
استرالیا: پیوند ضعیف دنیای غرب
در ژوئن ۲۰۱۷، شرکت فیرفکس مدیا و شرکت پخش برنامه استرالیا نتایج یک تحقیق پنج ماهه را در مستندی به نام قدرت و نفوذ: لبه سخت قدرت نرم چین منتشر کردند. این مستند که نگرانیهایی را در سطح جهان برانگیخته است، نفوذ و کنترل گستردۀ حزب کمونیست چین بر جامعه استرالیا را توصیف میکند… [۹] شش ماه بعد، سام دستیاری[۱۱]، عضو حزب کارگزار استرالیا استعفای خود از مجلس سنا را اعلام کرد. استعفای دستیاری به دنبال اتهاماتی بود مبنی بر این که او از تجار چینی مرتبط با حزب کمونیست چین پول دریافت کرده است تا اظهارنظرهایی در حمایت از پکن در زمینه مناقشات سرزمینی دریای جنوب چین به عمل آورد. اظهارنظرهای او در خصوص این موضوع کلیدی، مخالف با دیدگاههای همحزبیهای او بودند. [۱۰]
در ژوئن۲۰۱۷، شبکه خبری ایبیسی استرالیا گزارشی را بروزرسانی کرد که نشانگر کمکهای سیاسی نهادهای مرتبط با چین بود که تأثیر زیادی در سیاستهای تجاری استرالیا و چین دارند. این گزارش آشکار ساخت که بیش از ۵.۵میلیون دلار کمک شرکتهای مرتبط با چین و افراد حقیقی، در دوره زمانی سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ در اختیار حزب لیبرال و حزب کارگر قرار گرفته است. [۱۱] به علاوه در سالهای اخیر، رسانههای استرالیایی قراردادهایی را با رسانههای دولتی چین امضا کرده و با پخش تبلیغات رسانهای تهیهشده توسط رسانههای چینی برای مخاطبان استرالیایی موافقت کردهاند. [۱۲]
در سال ۲۰۱۷، کتاب تهاجم خاموش: نفوذ چین در استرالیا نوشته کلایو همیلتون[۱۲]، سه مرتبه توسط ناشران استرالیایی به دلیل ترس از عکسالعمل چینیها رد شد. پس از مشورتهای فراوان، سرانجام یک ناشر با چاپ آن موافقت کرد. این روند سانسور، نشانگر نگرانی گسترده استرالیاییها درباره نفوذ چین در کشورشان است. [۱۳]
در سال ۲۰۱۵، استرالیا به یک شرکت چینی که دارای روابط نزدیکی با حزب کارگر استرالیا بود، اجازه داد یک قرارداد اجاره ۹۹ ساله با بندر داروین منعقد کند که یک بندر استراتژیک و مکان نظامی برای حفاظت در برابر حملات احتمالی از سمت شمال است. ریچارد آرمیتاژ[۱۳] معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا تعجب خود از این قرارداد را ابراز و اظهار داشت که آمریکا نگران این روند است. [۱۴]
نفوذ حزب کمونیست چین در استرالیا چه ارزش استراتژیکی دارد؟ هدف کلیدی تضعیف ائتلاف آمریکااسترالیا است. [۱۵] دولت استرالیا در گزارش سیاست خارجی خود در سال ۲۰۱۷ اظهار داشته بود: «آمریکا قدرت برتر در منطقهمان در تمام طول دوران تاریخ استرالیا پس از جنگ جهانی دوم بوده است. امروزه، چین جایگاه آمریکا را به چالش کشیده است». [۱۶] مالکولم دیویس[۱۴] تحلیلگر ارشد انستیتو سیاست استراتژی استرالیا نیز اظهار داشت که پکن تلاش میکند به مزیت استراتژیک در منطقه با هدف پایان دادن به ائتلاف استرالیا با ایالات متحده دست یابد. [۱۷]
استرالیا یک بستر آزمودن فعالیتهای قدرت نرم حزب کمونیست چین در استراتژی دیپلماسی پیرامونی آن است. [۱۸] تاریخ اخیر نفوذ چین کمونیست در استرالیا به سال ۲۰۰۵ بازمیگردد یعنی زمانی که ژو ونژونگ[۱۵] معاون وقت وزیر امور خارجه چین وارد کانبرا شد و رویکرد جدید دیپلماتیک حزب کمونیست چین را به اطلاع مقامات ارشد در سفارت چین رساند. او گفت هدف نخست گنجاندن استرالیا در منطقه بزرگ پیرامونی چین این است که تضمین شود استرالیا یک منبع عرضه مطمئن و پایدار برای رشد اقتصادی چین در بیست سال آینده خواهد بود. مأموریت افراد حاضر در آن جلسه درک این موضوع بود که چگونه حزب کمونیست چین میتوانست نفوذ گستردهای در استرالیا و در حوزههای اقتصاد، سیاست و فرهنگ داشته باشد. [۱۹]
حزب کمونیست چین از قدرت اقتصادی چین برای وادار کردن استرالیا به ارایه امتیاز در خصوص موضوعات نظامی و مرتبط با حقوق بشر استفاده میکند. رویکرد استاندارد حزب کمونیست چین برای وادار کردن دیگران به همکاری، ایجاد روابط شخصی از طریق منافع اقتصادی و بهطور همزمان بهوجود آوردن تهدید ضمنیِ باجخواهی است. [۲۰]
پس از سالها تحقیق، همیلتون گزارش ذیل را ارایه کرد: «نهادهای استرالیایی از مدارس، دانشگاهها و انجمنهای حرفهای گرفته تا رسانهها؛ از صنایعی همچون استخراج معادن، کشاورزی و گردشگری گرفته تا داراییهای استراتژیک همچون بنادر و شبکه سراسری برق، تحت نفوذ قرار دارند و توسط یک سیستم پیچیده از نفوذ و کنترل نهادهای خدمتگزار حزب کمونیست چین شکل میگیرند.» [۲۱]
در عمل، از زمان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، استرالیا تمایل خود را مبنی بر اینکه منبعی برای حزب کمونیست چین باشد اثبات کرده است. زیرا این باور مشترک وجود دارد که چین، استرالیا را از رکود نجات داده است. همیلتون میگوید علت اینکه نفوذ و تأثیر حزب کمونیست چین بسیار اثربخش است این بوده است که استرالیاییها «اجازه دادهاند این اتفاق جلوی چشم آنها رخ دهد چون این اعتقاد را دارند که تنها چین میتواند رفاه اقتصادی استرالیا را تضمین کند و نمیتوان در برابر نفوذ چین مقاومت کرد.» [۲۲]
علیرغم آگاهی از نفوذ و تأثیر حزب کمونیست چین بر جامعه غرب بهویژه نفوذ و کنترل آن بر جوامع چینیهای خارج از کشور، اکثر غربیها بهطور سادهلوحانهای فکر میکنند که هدف اصلی استراتژیهای حزب کمونیست چین «منفی» است، یعنی خاموش کردن صدای منتقدان و آنانی که افکار سیاسی متفاوتی دارند. البته، همیلتون میگوید در ورای عملیاتهای «منفی،» بلندپروازیهای «مثبت» حزب کمونیست چین نیز وجود دارند: استفاده از مهاجران چینی برای تغییر چارچوب جامعه استرالیا و همراه ساختن غربیها با حزب کمونیست چین، بهطوری که به پکن اجازه دهد تأثیرگذاری خود را بنا سازد. بدین ترتیب، استرالیا به یک یاور حزب کمونیست چین برای رسیدن به هدف حزب تبدیل میشود، این هدف که حزب به یک ابرقدرت آسیایی و سپس جهانی تبدیل شود. [۲۲]
به همین صورت، حزب کمونیست چین در حال تعمیق نفوذ خود در همسایه نزدیک و متحد استرالیا یعنی نیوزلند است. آنه ماری برادی[۱۶] کارشناس سیاست چین در دانشگاه کانتربری در گزارش خود در سال ۲۰۱۷ تحت عنوان سلاحهای جادویی: فعالیتهای تأثیر سیاسی چین تحت رهبری شی جینپینگ نوشت چندین عضو پارلمان نیوزلند که متولد چین هستند روابط نزدیکی با چین دارند و بسیاری از سیاستمداران از طریق کمکهای سیاسی تجار ثروتمند چینی و سازمانهای تحت پوشش حزب کمونیست چین مانند انجمنهای تجاری چین در نیوزلند رشوه دریافت کردهاند. [۲۴] اندکی پس از انتشار این گزارش، دفتر برادی تخریب شد. قبل از تخریب، او نامهای تهدیدآمیز با این مضمون دریافت کرده بود: «تو نفر بعدی هستی.» [۲۵]
جمهوری خلق چین ارتباط فعالانهای با سیاستمداران نیوزلند دارد. بهعنوان مثال، اعضای احزاب سیاسی نیوزلند سفرهایی به چین داشتهاند. در شرکتهای چینی، سیاستمداران بازنشسته نیوزلندی را در پستهایی با حقوق بالا میگمارند و این افراد مزایای دیگری را نیز به دلیل اجرای فرامین حزب کمونیست چین دریافت میکنند. [۲۶]
هدف قرار دادن کشورهای جزیرهای اقیانوس آرام از منظر ارزش استراتژیک
کشورهای کوچک جزیرهای اقیانوس آرام، علیرغم اندازۀ خود میتوانند ارزش استراتژیک مهمی برای پایگاههای دریایی داشته باشند. اگرچه مجموع مساحت خشکی آنها حدود ۵۳،۰۰۰ کیلومتر مربع است اما مناطق انحصاری اقتصادی آنها در اقیانوس به ۱۹میلیون کیلومتر مربع میرسد، یعنی مساحتی شش برابر اندازه مناطق انحصاری اقتصادی چین. توسعه روابط بیشتر با کشورهای جزیرهای اقیانوس آرام یک عنصر مهم در استراتژی نظامی حزب کمونیست چین است. [۲۷] در حال حاضر، منظقه اقیانوس آرام را میتوان به پنج بخش تأثیرگذار تقسیم کرد: آمریکایی، ژاپنی، استرالیایی، نیوزلندی و فرانسوی.
حزب کمونیست چین برای توسعه تواناییهای دریایی خود در اقیانوس آرام ابتدا باید روابط خوبی با کشورهای جزیرهای ایجاد کند و سپس به آرامی حضور آمریکا را حذف کند. حزب کمونیست چین با سرمایهگذاری مبالغ هنگفت در پروژه های زیرساختی در ملانزی، میکرونزی و پولینزی و همچنین ترویج گردشگری محلی و در دسترس قرار دادن بسترهای تجارت الکترونیکی، از فعالیت آمریکا در این منطقه پیشی گرفته است. [۲۸]
به دنبال کمک مالی و سرمایهگذاری چین در سطح کلان، رفتار متکبرانه مقامات حزب کمونیست چین منعکسکننده ذهنیت این رژیم در زمانی است که احساس میکند جسارت پیدا کرده است. این رژیم تلاش میکند با مردم کشورهای ضعیفتر به همان شکل رفتار با مردم چین تحت کنترل استبداد خود برخورد کند. بهطور طبیعی، نمیتوان انتظار داشت حزب کمونیست چین به مقررات و پروتکلهای بینالمللی احترام بگذارد.
در نشست اپک[۱۷] (سازمان همکاریهای اقتصادی آسیااقیانوسیه) که در اواخر سال ۲۰۱۸ در پاپوآ گینهنو برگزار شد، رفتار خصمانه و غیرمتمدانه مقامات چینی باعث شوکه شدن حضار شد. یک مقام عالیرتبه آمریکایی رفتار مقامات حزب کمونیست چین را «دیپلماسی غیظ» نامید. مقامات چینی به فریاد زدن در زمان متهم کردن سایر کشورها به توطئه علیه چین متوسل شده بودند. آنها بیپروا جلوی خبرنگاران را گرفتند که با حضار در محل اجلاس میان شی جینپینگ رهبر چین و رهبران کشورهای جریزهای اقیانوس آرام مصاحبه نکنند و از همه خبرنگاران خواستند به اخبار منتشر شده توسط آژانس خبری شینهوا مراجعه کنند. برای اینکه از اظهاراتی جلوگیری کنند که رفتار تجاری غیرمنصفانه رژیم حزب کمونیست چین را محکوم میکرد، در زمان نگارش یک اعلامیه رسمی مشترک، مقامات حاضر خواهان برگزاری نشستی با وزیر خارجی پاپوآ گینهنور شدند. وزیر این درخواست را بر مبنای اصل بیطرف بودن رد کرد. [۲۹]
استفاده از دامهای بدهی برای کنترل منابع آسیای مرکزی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حزب کمونیست چین تلاش زیادی برای توسعه و تقویت روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی از جمله قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان انجام داده است. هدف از استراتژی حزب کمونیست چین در آسیای مرکزی را میتوان از چند زاویه بررسی کرد: از یک سو، آسیای مرکزی مسیر زمینی غیرقابل اجتنابی در گسترش چین به سمت غرب است. به علاوه، وقتی چین زیرساختارهایی را برای حمل کالا به داخل و خارج از چین میسازد، میتواند منافع تجاری خود را به آسیای مرکزی گسترش دهد. دوم، هدف چین کنترل منابع طبیعی است، از جمله زغال سنگ، نفت، گاز و فلزات گرانبها، که در این کشورها به وفور یافت میشوند. به علاوه، با کنترل کشورهای آسیای مرکزی که به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی به استان شینجیانگ چین نزدیک هستند، این رژیم میتواند کنترل خود بر اقلیتهای قومی در آن جا را تشدید کند.
حزب کمونیست چین به تأثیرگذارترین عامل در آسیای مرکزی تبدیل شده است. گروه بحران بینالملل که یک اتاق فکر مستقر در بروکسل است، در سال ۲۰۱۳ گزارشی با این مضمون منتشر کرد که چین بهسرعت در حال تبدیل شدن به یک قدرت برتر اقتصادی در این منطقه با مزیت بردن از ناآرامیها در آسیای مرکزی است. پکن آسیای مرکزی را یک منبع تأمین مواد خام و منابع و همچنین بازاری برای محصولات ارزان قیمت و بیکیفیت خود میبیند. [۳۰] در عین حال، حزب کمونیست چین تحت عنوان حفظ ثبات در شینجیاینگ، میلیونها دلار سرمایه و کمک را به آسیای مرکزی سرازیر کرده است.
شبکه عظیم بزرگراهها، راهآهن، مسیرهای هوایی، ارتباطات و خطوط لوله نفتی، چین را بهشدت به آسیای مرکزی نزدیک ساخته است. شرکت راهسازی و پلسازی چین و پیمانکاران آن مسئول ساخت بزرگراهها، خطوط راهآهن و خطوط انتقال برق در آسیای مرکزی هستند. آنها در برخی از خطرناکترین و پیچیدهترین اراضی مسیرهایی هموار کردند و جادههای جدیدی برای حمل کالاهای چینی به اروپا و خاورمیانه و همچنین به بنادر پاکستان و ایران ساختهاند. بر اساس اعلان رسانههای دولتی چین، از سال ۱۹۹۲ تا سال ۲۰۱۲، در طول دو دهه روابط دیپلماتیک میان چین و کشورها آسیای مرکزی، حجم کلی تجارت میان چین و آسیای مرکزی صد برابر شده است. [۳۱]
در آسیای مرکزی، حزب کمونیست چین سرمایهگذاریهای خود در پروژههای زیرساختار با اعتبارات بلندمدت را ارتقاء داده است. برخی کارشناسان معتقدند که این گونه سرمایهگذاریها میتواند شکلدهنده مبنایی برای یک نظم نوین بینالمللی باشد که در آن چین نقش برتر را ایفا میکند. از این منظر، آسیای مرکزی همانند استرالیا، زمینه دیگری برای آزمودن انقلاب مفهومی حزب کمونیست چین در استراتژی دیپلماتیک است. [۳۲]
پکن حامی رهبران مستبد فاسد در کشورهای آسیای مرکزی است و پروژههای بزرگی که سرمایهگذاری آنها مبهم است اساساً به نفع نخبگان بومی هستند. گزارش گروه بحران بینالملل خاطرنشان میسازد که هر یک از دولتهای آسیای مرکزی ضعیف یا فاسد هستند و کشورهایی که بر آنها حکومت میکنند با ناآرامیهای اجتماعی و اقتصادی روبرو هستند. [۳۳] پروژههای بزرگ زیرساختی ارتقاء یافته توسط پکن نهتنها مرتبط با وامهای کلان هستند بلکه دربرگیرندۀ مصوبات و مجوزهای رسمی هستند که مبتنی بر منافع گستردهای هستند. این باعث تشدید و وخیمتر شدن فساد در این رژیمها میشود.
در ازبکستان، اسلام کریماف دبیر اول ازبک حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سابق، از زمان استقلال ازبکستان در سال ۱۹۹۱ تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۶ رییس جمهور آن کشور بود. در سال ۲۰۰۵، نیروهای دولتی با معترضان در شهر شرقی آندیجان درگیر شدند که به مرگ صدها تن انجامید. حزب کمونیست چین خود را یک متحد کریماف میدانست و این امر باعث حمایت قوی از رژیمهای ازبکستان و سایر کشورهای منطقه در تلاشهای آنها برای تضمین وضع موجود شده است. [۳۴]
ساختارهای شکننده اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی در ترکیب با وامهای زیرساختی کلان چین، این کشورها را مشخصاً مستعد افتادن در دام بدهکاری به چین ساخته است. ترکمنستان با بحران شدید اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، با نرخ تورم سالانه ۳۰۰درصد در سال ۲۰۱۸، بیکاری برآورد شده بیش از ۵۰درصد، کمبود شدید مواد غذایی و فساد افسارگیخته. در سال ۲۰۱۸، چین تنها خریدار گاز ترکمنستان و بزرگترین اعتباردهنده بابت بدهیهای خارجی آن بود که حدود ۹میلیارد بود (برآورد ۳۰درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۸). ترکمنستان گزینهای ندارد جز اینکه میادین گاز طبیعی خود را که ۷۰درصد درآمد این کشور را تشکیل میدهد، برای پرداخت بدهیهای خود، به جمهوری خلق چین واگذار کند. [۳۷]
در سال ۲۰۱۸، تاجیکستان برای احداث یک نیروگاه برق، بیش از ۳۰۰میلیون دلار از چین قرض کرد. در عوض، این کشور مجوز بهرهبرداری از یک معدن طلا را برای مدت زمانی که تولید این معدن بتواند بدهی آن را بازپرداخت کند، به چین واگذار کرد. [۳۸]
اقتصاد قرقیزستان نیز در خطر است زیرا پروژههای بزرگ زیرساختی اجرا شده توسط چین باعث شدهاند این کشور نیز در دام بدهی بیفتد. این کشور احتمالاً مجبور است بخشی از منابع طبیعی خود را برای پرداخت بدهی خود هزینه کند. قرقیزستان با شرکتهای ارتباطات هواوی و زدتیای چین برای ایجاد ابزارهای ارتباطات دیجیتال همکاری کرده است تا بتواند کنترل دولت بر مردم را تشدید کند و در عین حال یک دروازه پنهانی برای گسترش نظارت رژیم حزب کمونیست چین بر این کشورها را فراهم کرده است. [۳۹]
پکن از مزیت خلأ قدرت در دوران پس از فروپاشی اتحاد شوروی برای ورود به بخش انرژی قزاقستان استفاده کرد. اقتصاد قزاقستان وابسته به تولید نفت خام است و درآمد نفتی آن برای خرید محصولات ارزان قیمت چینی استفاده میشود. جدا از حفاریهای نفتی، بنیان صنعتی این کشور بسیار شکننده است. با جریان محصولات ارزان قیمت چینی به بازار قزاقستان، صنعت تولیدی این کشور فرو پاشید. [۴۰]
انگیزه دیگر برای گسترش حزب کمونیست چین در آسیای مرکزی از بین بردن مخالفان اویغور است که در این منطقه زندگی میکنند. سازمان همکاری شانگهای که یک ائتلاف منطقهای به رهبری چین و روسیه است، امکان استراداد میان شش کشور دیگر را فراهم آورده است. یک کشور عضو میتواند حتی مقامات رسمی خود را به کشور دیگری برای انجام تحقیقات اعزام کند. بدین ترتیب، حزب کمونیست چین میتواند سرکوب مخالفان اویغور در خارج را تشدید کند و اویغورهایی را که به کشورهای همسایه پناه بردهاند دستگیر کند. [۴۱]
استفاده از دولتهای مهم برای تضمین منابع استراتژیک
استراتژی حزب کمونیست دربرگیرنده ایجاد بدهی اقتصادی در کشورهای مهم است که از آنها بعداً به عنوان مبنایی برای تحقق اهداف استراتژیک در کل منطقه استفاده میشود. بنا بر اعلام اتاقهای فکر این حزب، دولتهای مهم کشورهایی هستند که دارای قدرت منطقهای قابل توجهی هستند که پکن دارای توانایی و منابع لازم برای هدایت آنها است؛ آنها هیچ درگیری مستقیمی با حزب کمونیست چین از منظر منافع استراتژیک ندارند و اکثر آنها منافع مشترک زیادی با آمریکا ندارند. [۴۲] علاوه بر کشورهای فوقالذکر همچون استرالیا، قزاقستان و سایرین، نمونههای کشورهای هدف برای رژیم چین عبارتند از ایران و برمه (میانمار).
در خاورمیانه، ایران بزرگترین میزان سرمایهگذاری چین را دریافت میکند. ایران یک کشور مهم تولیدکننده نفت در منطقه است و از اواخر دهه ۱۹۷۰ دارای تضاد ایدئولوژیک با غرب بوده که آن را به یک شریک طبیعی اقتصادی و نظامی برای چین تبدیل کرده است. از دهه ۱۹۸۰ پکن روابط نزدیک اقتصادی و نظامی با ایران داشته است.
در سال ۱۹۹۱، آژانس بینالمللی انرژی اتمی کشف کرد که چین اقدام به صادرات اورانیوم به ایران کرده است و ایران و چین در سال ۱۹۹۰ یک توافق مخفی هستهای امضا کردهاند. [۴۳] در سال ۲۰۰۲، وقتی پروژه غنیسازی ایران آشکار شد، شرکتهای نفتی غربی از این کشور خارج شدند که فرصت را در اختیار حزب کمونیست چین قرار داد تا اقدام به سرمایهگذاری و ایجاد روابط نزدیکتر با ایران کند. [۴۴]
طی هفده سال یعنی بین سالهای ۱۹۹۲ و ۲۰۱۱، علیرغم تحریمهای بینالمللی علیه ایران، حجم تجارت دوجانبه میان ایران و چین بیش از صد برابر رشد کرده است. [۴۵] به دلیل کمکهای چین، ایران توانست از انزوای بینالمللی تحمیل شده بر آن عبور کند و موشکهای بالستیک کوتاه تا میان بُرد و همچنین موشکهای کروز ضد کشتی خود را توسعه دهد. رژیم چین مینهای ضدکشتی و قایقهای تندرو در اختیار ایران قرار داده و ایران اقدام به ایجاد یک پروژه تسلیحات شیمیایی پنهان کرده است. [۴۶]
همسایه مهم دیگر مد نظر حزب کمونیست چین، برمه است که دارای یک خط ساحلی طولانی با دسترسی استراتژیک به اقیانوس هند است. حزب کمونیست چین افتتاح کانال چینبرمه را یک گام استراتژیک به سمت به حداقل رساندن اتکا به تنگه مالاکا میداند. [۴۷] سوابق ضعیف حقوق بشر دولت نظامی برمه باعث انزوای آن در جامعه بینالملل شده است. جنبش دموکراسی سال ۱۹۸۸ در برمه در نهایت با نیروی نظامی سرکوب شد. سال بعد، در میدان تیانمن، تانکهای ارتش به روی معترضان حامی دموکراسی آتش گشودند.
دو دولت دیکتاتوری که هر دو توسط جامعه بینالملل محکوم شدهاند، درجهای از آرامش را در روابط دیپلماتیک یافتهاند و از آن زمان از این روابط نزدیک نفع بردهاند. در اکتبر ۱۹۸۹، تان شیو از چین بازدید کرد و این دو کشور یک قرارداد تسلیحاتی به ارزش ۱.۴میلیارد دلار منعقد کردند. در دهه ۱۹۹۰، مجدداً قراردادهای تسلیحاتی متعددی میان دو طرف منعقد شد. تجهیزات حزب کمونیست چین که به برمه فروخته شدند، عبارتند از هواپیماهای جنگنده، قایقهای گشتی، تانکها و نفربرهای زرهی، انواع ضد هواییها و انواع موشکها. حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی حزب کمونیست چین کمک شایانی به حفظ حیات ارتش برمه کرده است. [۴۸]
در سال ۲۰۱۳، چین ۵میلیارد دلار در خط لوله نفت خام و گاز چینبرمه سرمایهگذاری کرد که گفته میشود چهارمین مسیر بزرگ استراتژیک واردات نفت و گاز به چین است. اگرچه این موضوع با مخالفتهای شدیدی در سال ۲۰۱۷ روبرو شد اما سرانجام با حمایت حزب کمونیست چین به بهرهبرداری رسید. [۴۹] سرمایهگذاریهای مشابه عبارتند از سد مایستون (که هماکنون به دلیل مخالفتهای محلی معلق مانده است) و معدن مس لتپادانگ. در سال ۲۰۱۷، تجارت دوجانبه میان چین و برمه ۱۳.۵۴میلیارد دلار بود. هماینک، حزب کمونیست چین در حال ایجاد یک کریدور اقتصادی میان چینبرمه با ۷۰درصد سهم طرف چینی است. این شامل یک بندر آبهای عمیق برای دسترسی تجار به اقیانوس هند و پارک صنعتی منطقه ویژه اقتصادی کیاکپیو است. [۵۰] [۵۱]
پ. استراتژی در اروپا: «تفرقه بینداز و حکومت کن»
اروپا مرکز تضاد میان دنیای آزاد و اردوگاه کمونیسم در طول جنگ سرد بود. آمریکا و کشورهای اروپای غربی ائتلاف نزدیکی از طریق ناتو برقرار کردند. برای ایجاد شکاف در روابط میان اروپای غربی و آمریکا، حزب کمونیست چین استراتژی تفرقه بینداز و حکومت کن را در پیش گرفت. متعاقباً، این حزب استراتژی خود را متناسب با شرایط بومی تدوین کرد زیرا بهطور تدریجی به اروپا نفوذ کرد و نفوذ خود را گسترش داد. در سالهای اخیر، تفاوتهای اروپا و آمریکا در بسیاری از موضوعات مهم بهطور فزایندهای مشهود شده است. حزب کمونیست چین در این امر دست داشته است.
در طول بحران مالی سال ۲۰۰۸، حزب کمونیست چین از اقتصادهای ضعیفتر اروپایی که نیازی اضطراری به سرمایهگذاری خارجی داشتند بهرهبرداری کرد. این حزب در ازای حمایت آنها از موضوعات مهمی همچون حاکمیت بینالمللی قانون و حقوق بشر، مقادیر زیادی پول را به این کشورها تزریق کرد. چین از این روش برای ایجاد و گسترش تقسیمبندیهای خود میان کشورهای اروپایی استفاده کرد و مزایای آن را نیز برداشت کرد. کشورهای هدف حزب کمونیست چین عبارت بودند از یونان، اسپانیا، ایتالیا و مجارستان.
حزب کمونیست چین در طول بحران بدهی یونان، در ازای نفوذ سیاسی خود، سرمایهگذاری سنگینی در این کشور انجام داد و از یونان به عنوان روزنهای برای ایجاد نفوذ بیشتر در اروپا استفاده کرد. طی چند سال، حزب کمونیست چین یک امتیاز ۳۵ ساله برای پایانههای کانتینری دوم و سوم بندر پیرائوس دریافت کرد که بزرگترین بندر یونان است و بر هاب حمل و نقل در این بندر مسلط شد.
در ماه مه۲۰۱۷، چین و یونان طرح اقدام سه سالهای را امضا کردند که حوزههای راهآهن، بنادر، ساخت شبکه فرودگاهی، شبکههای انرژی برق و سرمایهگذاریهای نیروگاههای برق را دربرمیگرفت. [۵۲] سرمایهگذاری حزب کمونیست چین مزایای سیاسی به همراه داشته است. از سال ۲۰۱۶، یونان که عضوی از اتحادیه اروپا است، مکرراً با پیشنهادهای اتحادیه اروپا در انتقاد از سیاستها و سوابق حقوق بشر رژیم چین مخالفت کرده است. در ماه اوت۲۰۱۷، در گزارش منتشرشده در نیویورک تایمز آمده بود: «یونان از پیشرفتهای چین حمایت میکند، کشوری که بهشدت در طلب یونان است و برای آن رؤیاهای جاهطلبانهای دارد.» [۵۳]
در سال ۲۰۱۲، وقتی حزب کمونیست چین چیزی را مطرح کرد که به چهارچوب همکاری «۱ + ۱۷» تبدیل شد، مجارستان نخستین کشوری بود که به آن پیوست. همچنین، مجارستان نخستین کشور اروپایی بود که قرارداد یک کمربند یک جاده را با چین امضا کرد. در سال ۲۰۱۷، حجم تجارت دوجانبه میان چین و مجارستان از ۱۰میلیارد دلار فراتر رفت. همانند یونان، مجارستان مکرراً با انتقاد اتحادیه اروپا از موارد نقض حقوق بشر توسط حزب کمونیست چین مخافت کرده است. رییس جمهور جمهوری چک یک تاجر ثروتمند چینی را بهعنوان مشاور شخصی خود استخدام کرد و فاصله خود از دالای لاما را حفظ کرد. [۵۴]
در میان شانزده کشور موجود در این چهارچوب، یازده کشور عضو اتحادیه اروپا هستند و پنج کشور عضو این اتحادیه نیستند. بهعلاوه، بسیاری از آنها دارای تاریخ حکومت کمونیستی هستند و دنبالههای ایدئولوژیکی و سازمانی آن رژیمها را حفظ کردهاند. تا حدی، پیروی از تقاضاهای حزب کمونیست چین طبیعتاً به نخبگان پسا کمونیستی منتقل میشود.
اروپا شامل کشورهای کوچک زیادی است و برای یک کشور رقابت با حزب کمونیست چین دشوار است. حزب کمونیست چین از این موضوع برای ارتباط انفرادی با هر دولت استفاده کرده و آنها را تهدید کرده است که در خصوص موضوعات نقض حقوق بشر و سیاست خارجی زیانبار چین سکوت اختیار کنند. مهمترین مثال نروژ است. در سال ۲۰۱۰، کمیته صلح نوبل نروژ جایزه صلح خود را به یک مخالف در حبس چینی اهدا کرد. در عوض، حزب کمونیست چین نروژ را با جلوگیری از صادرات ماهی سالمون به چین در کنار سایر مشکلات ایجاد شده تنبیه کرد. شش سال بعد، روابط میان دو کشور عادی شد اما نروژ درخصوص موضوع حقوق بشر در چین سکوت اختیار کرد. [۵۵]
قدرتهای سنتی اروپای غربی نیز شاهد رشد نفوذ حزب کمونیست چین هستند. سرمایهگذاری مستقیم چین در آلمان از سال ۲۰۱۰ به میزان قابل توجهی رشد کرده است. چین بزرگترین شریک تجاری آلمان طی چهارده سال متوالی بوده است. در سال ۲۰۱۶، سرمایهگذاران چین و هنگ کنگ ۵۶ شرکت آلمانی را با سرمایهای نزدیک به ۱۱میلیارد یورو مالک شدند. این ادغامها و تملکها به شرکتهای چینی اجازه داد به سرعت وارد بازار شده و فناوری پیشرفته، برندها و سایر داراییهای غربیها را مالک شوند. [۵۶] انستیتو هوور که یک اتاق فکر آمریکایی است، این تاکتیک را سرمایهگذاری «مسلح شده» نامیده است. [۵۷]
شهر صنعتی دویسبورگ در آلمان غربی به مرکز ترانزیت اروپا برای یک کمربند یک جاده تبدیل شده است. هشتاد درصد قطارها از مبدأ چین قبل از رفتن به سایر کشورهای اروپایی، از دویسبورگ میگذرند. این شرکت قراردادی با هواوی امضا کرده است که به یک «شهر هوشمند» تبدیل شود. شهردار دویسبورگ این شهر آلمانی را «شهر چین» نامیده است. [۵۸]
در ارتباط با فرانسه، حزب کمونیست چین از استراتژی «دیپلماسی معامله» استفاده کرده است. به عنوان مثال، وقتی جیانگ زمین رهبر وقت این حزب در سال ۱۹۹۹ از فرانسه بازدید کرد، سی فروند هواپیمای ایرباس خرید که ارزش مجموع آن ۱۵میلیارد فرانک بود. این فروش عظیم باعث حمایت دولت فرانسه از پذیرش چین در سازمان تجارت جهانی شد.
پس از قتلعام میدان تیانآنمن، فرانسه به نخستین کشور غربی تبدیل شد که یک شراکت جامع استراتژیک با چین برقرار کرد. رییس جمهور فرانسه در آن زمان، اولین کشور غربی بود که با انتقادها از چین در کنفرانس سالانه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو مخالفت کرد، اولین کشوری بود که قویاً از رفع تحریمهای تسلیحاتی اتحادیه اروپا علیه چین حمایت کرد و اولین رهبر یک دولت غربی بود که از حزب کمونیست چین تقدیر کرد. [۵۹] به علاوه، در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، حزب کمونیست چین برای ارتقای ایدئولوژی کمونیسم تحت لوای مبادلات فرهنگی، اقدام به ایجاد سالهای فرهنگی چین در فرانسه کرد. [۶۰]
انگلستان که یک کشور قوی اروپایی و یک متحد مهم آمریکا است نیز یکی از مهمترین اهداف حزب کمونیست چین بوده است. در ۱۵سپتامبر۲۰۱۶، دولت انگلستان رسماً ساخت نیروگاه هستهای در سامرست انگلستان را تصویب کرد. دولت هزینه این نیروگاه را از طریق یک کنسرسیوم مشترک میان چین و فرانسه میپردازد. [۶۱]
کارشناسان بهشدت از این پروژه انتقاد کردهاند از جمله مهندسان، پزشکان، طرفداران محیط زیست، کارشناسان امور چین و تحلیلگران کسب و کار که مشخصاً به خطرات عظیم و پنهان برای امنیت ملی انگلستان اشاره دارند. نیک تیموتی[۱۸] معاون سابق ترزا می نخست وزیر سابق انگلستان به این موضوع اشاره کرد که کارشناسان امنیتی «نگران این هستند که چینیها از نقش خود برای تضعیف سیستمهای رایانهای استفاده کند که به آنان اجازه میدهد تا تولید انرژی در انگلستان را به اراده خود متوقف کنند.» [۶۲]
روشهای مورد استفاده رژیم چین برای گسترش نفوذش در اروپا، همانند نفوذ در سایر بخشهای جهان، فراگیر و متعدد هستند. آنها عبارتند از تملک شرکتهای پیشرفته تکنولوژیکی اروپایی؛ کنترل سهام بنادر مهم؛ رشوه دادن به سیاستمداران بازنشسته برای تقدیر از کار حزب کمونیست چین؛ واداشتن چینشناسان برای تقدیر از حزب کمونیست چین؛ نفوذ به دانشگاهها، اتاقهای فکر و مؤسسات تحقیقاتی و غیره. [۶۳] طی سالها، روزنامه قدیمی انگلستان یعنی دیلی تلگراف، یک گزارش ماهانه تحت عنوان نگاه چین منتشر میکرد که توسط بخش انگلیسی زبان چاینا دیلی تولید میشد که تحت کنترل حزب کمونیست چین بود. پکن سالانه بالغ بر ۷۵۰هزار پوند به این نشریه بابت این گزارشها پول پرداخت میکرد که مقالات آن عمدتاً در راستای تقدیر از رژیم چین بودند. [۶۴]
فعالیتهای حزب کمونیست چین در اروپا باعث سوءتفاهمهای زیادی در میان محققان شده است. انستیتو سیاست عمومی و جهانی و انستیتو مطالعات چین مرکاتور گزارشی تحقیقاتی را در سال ۲۰۱۸ منتشر کرد که نمایانگر فعالیتهای نفوذ حزب کمونیست چین در اروپا بود. در این گزارش آمده بود:
چین از ابزاری منعطف و جامع برای نفوذ خود استفاده میکند که شامل ابزارهای آشکار و پنهان در سه عرصه است: نخبگان سیاسی و اقتصادی، رسانهها و افکار عمومی، و جامعه مدنی و دانشگاهیان. چین در راستای گسترش سیاسی خود از مزیت یک سویهنگری اروپا استفاده میکند. دروازههای اروپا بسیار باز هستند در حالی که چین به دنبال محدود کردن شدید دسترسی به ایدهها، عاملان و سرمایه خارجی است.
اثرات این رابطه سیاسی نامتقارن در حال آشکار شدن در اروپا است. کشورهای اروپایی به طور فزایندهای به دنبال تنظیم سیاستهای خود در قالب اطاعت بی چون و چرا از چین هستند. نخبگان سیاسی در اتحادیه اروپا و در سایر کشورهای اروپایی شروع به استقبال از مفاهیم و منافع چینی در جاهایی کردهاند که آنها در تضاد با منافع ملی و یا اروپایی هستند. وحدت اتحادیه اروپا از ترفند چین مبنی بر تفرقه بینداز و حکومت کن آسیب دیده است بهویژه در جایی که صیانت از ارزشهای لیبرال و حقوق بشر مد نظر هستند. همچنین پکن از «خدمات» توانمندسازها در میان طبقات سیاسی و حرفهای اروپایی بهرهمند است که از ارتقای ارزشها و منافع چین خرسند هستند. نهتنها چین فعالانه تلاش میکند تا اقدام به ایجاد سرمایهگذاری سیاسی کند، نفوذ زیادی نیز از جانب نخبگان سیاسی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا وجود دارد که به دنبال جذب پول چین یا به رسمیت شناخته شدن هر چه بیشتر چین در صحنه جهانی هستند. [۶۵]
علاوه بر نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در اروپا، حزب کمونیست چین درگیر شکلهای مختلف جاسوسی نیز شده است. در ۲۲اکتبر۲۰۱۸، روزنامه فرانسوی فیگارو مجموعه گزارشهایی ویژه و اختصاصی منتشر کرد که نشانگر فعالیتهای گوناگون جاسوسی حزب کمونیست چین در فرانسه بود. این موارد عبارت بودند از کاربرد وبسایتهای شبکهسازی تجاری و اجتماعی بهویژه در لینکدین، استخدام فرانسویان برای ارائه اطلاعات به حزب کمونیست چین با هدف نفوذ به حوزههای سیاسی، اقتصادی و استراتژیک فرانسه، و دستیابی به اطلاعات فرانسویان در موقعیتهای خاص. در این گزارش آمده بود که چنین مواردی تنها برشی از کوه یخی فعالیتهای جاسوسی حزب کمونیست چین در فرانسه هستند. [۶۶] هدف حزب کمونیست چین دستیابی به اطلاعات بسیار حساس درباره دولت فرانسه و داراییهای اقتصادی آن است. فعالیتهای جاسوسی مشابه در آلمان نیز صورت گرفتهاند. [۶۷]
ت. مستعمره ساختن آفریقا با «مدل چینی»
پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای آفریقایی تحت یک فرآیند استعمارزدایی قرار گرفته و استقلال خود را بهدست آوردند. توجه غرب به این منطقه بهتدریج کاهش پیدا کرد و فناوری و سرمایه غرب به چین منتقل شد. حزب کمونیست چین از این منابع به نفع خود استفاده کرد و با تجاوز به کشورهای آفریقایی، به سطوح سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها نفوذ کرد و بهطور پیوسته ساختارهایی را که قدرتهای غربی ایجاد کرده بودند جایگزین کرد.
از یک سو، حزب کمونیست چین به بهانه کمک به توسعه کشورهای افریقایی، سراغ آنها رفت و آنها را زیر پرچم خود آورد، در حالی که جبهه مقاومت علیه ایالات متحده و سایر کشورهای آزاد در سازمان ملل ایجاد میکرد. از سوی دیگر، حزب کمونیست چین با رشوه و کمکهای نظامی، دست به تغییر در ساختار دولتهای آفریقایی و گروههای مخالف زده است و در حالی که الگوی کمونیستی چینی و ارزشهایش را بر آنها تحمیل میکند امور کشورهای آفریقایی را کنترل میکند. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰، بانک صادرات و واردات چین که تحت کنترل حزب کمونیست چین قرار دارد ۶۷.۲میلیارد دلار به کشورهای آفریقایی وام داده است. در ظاهر اهدای این وامها دربردارنده انگیزه سیاسی نبود و نرخ بهره آنها نیز نسبتاً پایین بود. [۶۹] اما از آنجاکه در قرارداد این وامها از منابع طبیعی آفریقا بهعنوان وثیقه یاد شده بود، حزب کمونیست چین عملاً حق استخراج منابع طبیعی عظیم آن کشورها را به دست آورد.
در سال ۲۰۰۳ بانک صادرات و واردات چین در قبال وام خود به آنگولا، از نفت خام بهعنوان وثیقه استفاده کرد. سرگ میشل[۱۹] و میشل بورت[۲۰] در کتاب خود به نام «سافاری چین: در مسیر تسلط پکن بر آفریقا» درباره این وضعیت مینویسند:
امروزه در آفریقا چینیهایی هستند که چاههای نفت را حفاری میکنند، سپس نفت را به داخل خط لولههای چینی میفرستند که توسط نگهبانان چینی محافظت شده است، سپس این نفت به بندری فرستاده میشود که توسط چینیها ساخته شده و در آنجا روی کشتیهای چینی که به سمت چین حرکت میکنند بارگیری میشود. کارگران چینی جادهها و پلها و سدهای غول پیکری را میسازند که هزاران نفر را آواره کرده و زمینهای کشاورزی را از بین برده است، چینیها حتی در آفریقا غذای چینی دارند که از مواد اولیه وارداتی چینی تهیه شده است، چینیها دولتی را مسلح میکنند که مرتکب جنایت علیه بشریت میشود و از همان دولت در مجامع جهانی و شورای امنیت سازمان ملل دفاع میکنند.
در سال ۲۰۱۶، چین به بزرگترین شریک تجاری آفریقا و سرمایهگذار مستقیم خارجی تبدیل شد. [۶۹] در آفریقا الگوی مدیریت حزب کمونیست چین در چندین زمینه کاملاً مورد انتقاد قرار گرفته است: دستمزد پایین، شرایط نامساعد کار، محصولات بیکیفیت، «مهندسی تهماندههای توفو» (اصطلاحی که پس از مشاهده مقاومت پایین ساختمانها در استان سیچوان چین در زلزله سال ۲۰۰۸ ایجاد شد)، آلودگی محیط زیست، رشوه به مقامات دولتی و سایر نمونههای فساد مدیریتی. علاوه براین، عملیات استخراج معادن آفریقا توسط چین نیز غالباً با اعتراض مردم محلی روبرو شده است.
مایکل ساتا[۲۱] (رئیس جمهور سابق زامبیا) در جریان انتخابات ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۰۷ در این باره گفت:
«ما میخواهیم چینیها اینجا را ترک کنند و استعمارگران قبلی برگردند. آنها نیز از منابع طبیعی ما استفاده میکردند، اما حداقل به شرایط زندگی آفریقاییها رسیدگی میکردند. آنها مدرسه ساختند، به ما زبانشان را یاد دادند و تمدن انگلیس را برای ما به ارمغان آوردند… ما مشاهده کردیم که سرمایهداری غربی یک وجهه انسانی هم دارد، اما چینیها فقط ما را به بردگی میکشند.» [۷۰]
در زامبیا، نفوذ چینیها در تمام زمینهها دیده میشود. ساتا نیز مانند دیگران چارهای جز معامله با حزب کمونیست چین نداشت. بهمحض تصدی پست، او بلافاصله با سفیر جمهوری خلق چین دیدار کرد و در سال ۲۰۱۳ نیز به چین سفر کرد.
سودان یکی از اولین کشورهایی بود که به پایگاه حزب کمونیست چین در آفریقا تبدیل شد و طی بیست سال گذشته، سرمایهگذاری حزب کمونیست چین در این کشور به صورت قابل توجهی رشد کرده است. سودان علاوه بر ذخایر فراوان نفت، دارای یک بندر استراتژیک در دریای سرخ است که برای برنامههای حزب کمونیست چین حیاتی بود. در دهه ۹۰ میلادی و هنگامی که جامعه جهانی به دلیل حمایت از تروریسم و اسلام افراطی سودان را منزوی کرد، حزب کمونیست چین از این شرایط به نفع خود استفاده کرد و با تبدیل شدن به بزرگترین شریک تجاری سودان، بخش عمدهای از صادرات نفت آن را خریداری کرد. سرمایهگذاری حزب کمونیست چین به رژیم تمامیتخواه عمر حسن احمد البشیر کمک کرد تا با وجود تحریمها به توسعه و پایداری خود ادامه بدهد. ارتش آزادیبخش خلق حتی در این دوره نیز با صادر کردن سلاحهای خود بهطور غیرمستقیم در نسلکشی دارفور در سال ۲۰۰۳ نقش داشت.
حزب کمونیست چین در جامعه بینالملل نقش دو جانبهای را ایفا کرده است: چین از یک سو نیروهای محافظ صلح خود را به سازمان ملل فرستاد تا واسطه درگیری در سودان باشد و از سوی دیگر در اقدامی آشکار البشیر را در زمان محکومیت توسط دادگاه جنایی بینالمللی به چین دعوت کرد. حزب کمونیست چین در اینباره اعلام کرد که چین فارغ از تغییرات شرایط بینالمللی و اوضاع سودان، همیشه دوست این کشور باقی خواهد ماند. [۷۱]
حزب کمونیست چین تلاشهای بسیار زیادی را برای ترغیب کشورهای در حال توسعه انجام میدهد. مجمع همکاریهای چین و آفریقا[۲۲] در سال ۲۰۰۰ و با اولین کنفرانس وزرای خود در پکن تشکیل شد. در جلسه افتتاحیه، رئیس وقت حزب کمونیست چین (جیانگ زمین) اعلام آمادگی پرداخت ۱۰میلیارد یوآن به کشورهای فقیر آفریقا جهت پرداخت بدهیهای مالی را اعلام کرد. در سال ۲۰۰۶ و در زمان میزبانی پکن در اجلاس سران مجمع همکاریهای چین و آفریقا، حزب کمونیست چین نهتنها آمادگی پرداخت کمک مالی به چهلوچهار کشور را اعلام کرد، بلکه مبلغ ۱۰میلیارد دلار را در زمینههایی مانند بودجه، اعتبار، بورس تحصیلی و پروژههای مختلف سرمایهگذاری کرد. [۷۳] در اجلاس ۲۰۱۵ در ژوهانسبورگ، جمهوری خلق چین اعلام کرد که ۶۰میلیارد دلار را برای تشریک مساعی با کشورهای آفریقایی در اجرای ۱۰ طرح همکاری فراهم میکند. [۷۴] در ۲۸اوت۲۰۱۸، معاون بازرگانی جمهوری خلق چین خاطرنشان کرد که «به ۹۷درصد از محصولات سیوسه کشور آفریقایی که از نظر توسعه در قعر جدول قرار دارند تعرفه صفر درصد تعلق میگیرد.» [۷۵] در تاریخ ۳سپتامبر۲۰۱۸ و در اجلاس سران مجمع همکاریهای چین و آفریقا، حزب کمونیست چین مجددا متعهد شد که ۶۰میلیارد دلار کمک مالی را در شکل وام بدون بهره و سرمایهگذاری در پروژههای خاص پرداخت کند. در عین حال حزب کمونیست چین قول داد که بدهیهای بین دولتی هر کشور آفریقایی که روابط دیپلماتیک خود را با چین حفظ کنند لغو خواهد کرد. [۷۶]
ملیس زناوی[۲۳] در دوره نخستوزیریاش در اتیوپی یک برنامه پنج ساله را ایجاد کرد تا از چین الگوبرداری کند. ساختار حزب حاکم این کشور، یعنی جبهه دموکراتیک انقلابی خلق اتیوپی[۲۴] نیز شباهت قابل توجهی با ساختار حزب کمونیست چین داشت. یک منبع ناشناس در وزارت خارجه چین در این باره گفت:
«بسیاری از مقامات عالیرتبه در جبهه دموکراتیک انقلابی خلق اتیوپی برای تحصیل و آموزش به چین سفر کردهاند و فرزندان بسیاری از مقامات مهم نیز برای تحصیلات خود در چین زندگی میکنند. این مسئله حتی در سطح وزرا آشکارتر بود، بهطوری که تمامی وزرا کتاب «منتخب مائو تسهتونگ» را میخواندند.
در مارس۲۰۱۳ و در اجلاس سران بریکس[۲۵]، نخستوزیر اتیوپی اظهار داشت که چین را بهعنوان شریک تجاری و الگوی توسعه برای اتیوپی میشناسد. او ادعا کرد که اتیوپی بهعنوان «چین جدید» در آفریقا شناخته میشود. نظارت و سانسور اینترنت، ماهیت تمامیتخواه دولت، کنترل رسانهها و موارد مشابه آن در اتیوپی دقیقاً براساس قالب کمونیستی چین ساخته شده است. جمهوری خلق چین همچنین برای رهبران و مقامات دولتی سایر کشورهای آفریقا نیز جلسات آموزشی مختلفی را برگزار کرده است.
یون سان[۲۶]، مدیر برنامه چین[۲۷] در مرکز استیمسون مستقر در واشنگتن در این باره گفت:
آنها (حزب کمونیست چین) این نوع آموزشهای سیاسی را با سه هدف برگزار کردند. اول اینکه رژیم حزب کمونیست چین کاملاً مشروع است و جهان باید از موفقیت حزب در مدیریت کشور و تکرار این الگو در کشورهای در حال توسعه درس بگیرد. دوم اینکه حزب کمونیست در تلاش است تا تجربه خود در توسعه چین را تحت برنامهای به نام «تبادل ایده درباره چگونگی اداره کشور» به سایر کشورها ارسال کند. اگرچه حزب کمونیست چین صریحاً «صادر کننده انقلاب» نیست اما مشخصاً رویکرد ایدئولوژیک خود را صادر میکند. در نهایت، هدف سوم تقویت مبادلات بین چین و آفریقا است. [۷۹]
پس از چندین دهه تلاش و از طریق تجارت و کسب و کار، حزب کمونیست چین جایگاه قابل توجهی را در اقتصاد آفریقا کسب کرد. این حزب با استفاده از مشوقهای اقتصادی رسماً تعدادی از دولتهای آفریقا را خریداری کرده است، بهطوری که مقامات آن کشورها از تمامی دستورالعملهای پکن پیروی میکنند. یک محقق در حوزه توسعه جمهوری خلق چین در این باره اظهار کرد: «پیشرفت چین طی چهل سال گذشته ثابت کرد که برای دستیابی به موفقیت در استعمار نیازی به دنبال کردن رویکرد غرب وجود ندارد… امروزه تأثیر چین در آفریقا فراتر از تصور است.» [۸۰]
ث. ورود به آمریکای لاتین
آمریکای لاتین از لحاظ جغرافیایی نزدیک به ایالات متحده بوده و از لحاظ تاریخی نیز در محدوده نفوذ ایالات متحده قرار داشته است. اگرچه با ظهور موج کمونیسم در اواسط قرن بیستم نمونههایی از رژیمهای سوسیالیستی در آمریکای لاتین ظاهر شدند، اما این امر تأثیر بزرگی بر نقش ایالات متحده در منطقه نداشت.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حزب کمونیست چین آمریکای لاتین را هدف قرار داد. این حزب با برنامه همکاری «از جنوب به جنوب[۲۸]» به تمامی جوامع منطقه راه پیدا کرد و بر حوزههایی مانند اقتصاد، تجارت، ارتش، دیپلماسی، فرهنگ و نظایر آن مسلط شد. علاوه براین، حزب کمونیست چین از روابط خصمانه دولتهای آمریکای لاتین (مانند ونزوئلا، کوبا، اکوادور و بولیوی) با ایالات متحده، به نفع خود استفاده کامل کرد و منجر به افزایش تنشهای منطقه و مواضع ضد آمریکایی شد.
در این برهه حزب کمونیست چین آزادانه در حیاط خلوت آمریکا فعالیت کرد، حمایت خود را از رژیمهای سوسیالیستی در آمریکای لاتین نشان داد و درنهایت زمینه را برای درگیری طولانی مدت با ایالات متحده فراهم کرد. شاید بتوان گفت که نفوذ حزب کمونیست چین در آمریکای لاتین از آنچه که اتحاد جماهیر شوروی به آن دست یافته بود بسیار فراتر است.
در وهله اول، حزب کمونیست چین از دو عامل «تجارت» و «سرمایهگذاری خارجی» برای گسترش نفوذ خود در آمریکای لاتین استفاده کرد. براساس گزارشی از اتاق فکر موسسه بروکینگز[۲۹] آمریکا، حجم تجارت چین با آمریکای لاتین در سال ۲۰۰۰ برابر با ۱۲میلیارد دلار بود، اما تا سال ۲۰۱۳ این رقم بیش از بیست برابر شد و به حدود ۲۶۰میلیارد دلار رسید. علاوه براین، تعهدات وام چین تا قبل از سال ۲۰۰۸ از یک میلیارد دلار تجاوز نمیکرد، اما در سال ۲۰۱۰ این عدد به ۳۷میلیارد دلار افزایش یافته بود. از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ جمهوری خلق چین متعهد به پرداخت ۱۴۱میلیارد دلار وام به کشورهای آمریکای لاتین شد. وامهای چین تا به امروز از مجموع وامهای بانک جهانی و «بانک توسعه بین آمریکایی»[۳۰] بیشتر شده است. حزب کمونیست چین همچنین در سال ۲۰۱۵ قول داد که تا سال ۲۰۲۵ به میزان ۲۵۰میلیارد دلار در آمریکای لاتین سرمایهگذاری مستقیم داشته باشد و ارزش تجارت دو جانبه چین و آمریکای لاتین به ۵۰۰میلیارد دلار برسد.
آمریکای لاتین در حال حاضر پس از آسیا دومین هدف بزرگ سرمایهگذاری جمهوری خلق چین است. چین شریک تجاری اصلی سه اقتصاد بزرگ در آمریکای لاتین (یعنی برزیل، شیلی و پرو) و دومین شریک تجاری آرژانتین، کاستاریکا و کوبا است. پروژههایی مانند ساخت بزرگراه در اکوادور، پروژههای بندری در پاناما و احداث یک کانال فیبر نوری از چین تا شیلی نشاندهنده میزان نفوذ حزب کمونیست چین در سراسر آمریکای لاتین است. [۸۳]
حزب کمونیست چین از شرکتهای دولتی خود بهعنوان واسطهای برای استفاده از منابع آمریکای لاتین استفاده میکند (از جمله سرمایهگذاری گسترده شرکت بائواستیل[۳۱] در برزیل و کنترل گروه شائوگانگ[۳۲] بر معادن سنگ آهن در پرو) و علاقه زیادی به سرمایهگذاری در نفت اکوادور و معادن نفت و طلای ونزوئلا نشان داده است.
نفوذ حزب کمونیست چین در حوزه نظامی آمریکای لاتین از نظر وسعت و عمق با سرعت بالایی در حال افزایش است. جردن ویلسون[۳۳]، محقق کمیسیون بررسی روابط اقتصادی و امنیتی ایالات متحده و چین در یک پژوهش دریافت که میزان صادرات تجهیزات نظامی حزب کمونیست چین از اواسط دهه ۲۰۰۰ افزایش قابلتوجهی داشته و ارزش آن تا سال ۲۰۱۰ به ۱۰۰میلیون دلار رسیده است. از آغاز دهه ۲۰۰۰ حزب کمونیست چین صادرات نظامی خود را به کشورهای آمریکای لاتین افزایش داد. دریافت کنندگان این محمولهها عموماً رژیمهای ضد آمریکایی بودند که مهمترین آنها ونزوئلا بود. مبادلات برنامههای آموزش نظامی و تمرینات مشترک نظامی نیز در این بازه زمانی افزایش یافته است. [۸۴]
حزب کمونیست چین بهسرعت در حال توسعه روابط خود با آمریکای لاتین در ابعاد دیپلماتیک، اقتصادی، فرهنگی و نظامی است. الزامات جدید مندرج در گزارش رسمی دفاعی حزب کمونیست چین در سال ۲۰۱۵ «بهطور خاص به ارتش آزادیبخش خلق اجازه دخالت فعال در حوزه امنیتی منطقهای و بینالمللی را داده و بهطور مؤثر منافع خارجی چین را تضمین میکند.»
در حوزه دیپلماتیک و به دلیل انگیزهها و تهدیدهای حزب کمونیست چین، تعدادی از کشورها تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک با جمهوری چین (تایوان) گرفته و در عوض با جمهوری خلق چین وارد معامله شدهاند. در ژوئن۲۰۱۷ پاناما اعلام کرد که به روابط دیپلماتیک با تایوان پایان داده و اکنون «تنها یک چین» را به رسمیت میشناسد. سه سال پیش از آن حزب کمونیست چین بهطور جدی برنامهریزی برای یک سرمایه گذاری ۲۴میلیارد دلاری را در زیرساختهای پاناما از جمله بنادر، راهآهن و بزرگراهها آغاز کرده بود. [۸۵] چین در حال حاضر بر کانال پاناما، یک منطقه استراتژیک بینالمللی کنترل کامل دارد.
حزب کمونیست چین همچنین نزدیک به ۳۰میلیارد دلار در بندر لا یونیون[۳۴] السالوادور سرمایهگذاری کرده است. در ماه ژوئیه سال ۲۰۱۸، سفیر ایالات متحده در السالوادور در روزنامه ال دایریو دی هوی[۳۵] هشدار داد که سرمایهگذاری چینیها در این بندر دارای اهداف نظامی بوده و مستلزم توجه جدی است. [۸۶]
در حوزه فرهنگی، حزب کمونیست چین تا ابتدای سال ۲۰۱۸ سیونه مؤسسه کنفوسیوس و یازده کلاس کنفوسیوس را در آمریکای لاتین و کارائیب تأسیس کرد که پذیرای بیش از ۵۰هزار مراجعه کننده بود. مؤسسات کنفوسیوس بهعنوان مؤسساتی شناخته شده است که توسط حزب کمونیست چین برای جاسوسی و انتقال فرهنگ و ایدئولوژی حزب کمونیست، تحت پوشش فرهنگ سنتی چین فعالیت میکند.
گسترش و نفوذ حزب کمونیست چین به آمریکای لاتین تهدیدی جدی برای ایالات متحده است. چین با استفاده از عواملی مانند دسترسی به بازار، وابستگی به سرمایهگذاری اقتصادی و کمکهای نظامی در دولتهای آمریکای لاتین، توانایی تغییر سیاست و ایجاد دشمنی آنها با ایالات متحده را دارد. کانالها، بنادر، راهآهن و امکانات ارتباطی ساخته شده توسط حزب کمونیست چین ابزارهای مهمی هستند که برای گسترش و استقرار هژمونی جهانی آن مورد استفاده قرار میگیرند.
ج. رشد توانمندیهای نظامی حزب کمونیست چین
با توسعه قدرت نظامی چین، این کشور در مناطقی همچون دریای جنوب چین چهرهای تهاجمیتر به خود گرفته است. در سال ۲۰۰۹، کشتیهای چینی یک کشتی تجسسی آمریکایی (به نام USNS Impeccable) را دنبال و برای آن مزاحمت ایجاد کردند در حالی که این کشتی در حال انجام عملیات معمول خود در آبهای بینالمللی بود. [۸۸] اتفاق مشابهی در آبهای بینالمللی دریای زرد رخ داد که در آن کشتیهای چینی مکرراً به فاصله سی یاردی کشتی USNS Victorious نزدیک شدند و آن را وادار به توقفهای ناگهانی و خطرناک کردند. [۸۹] در سپتامبر ۲۰۱۸، یک کشتی جنگی چینی مانورهایی تهاجمی انجام داد و به کشتی USS Decatur هشدار داد منطقه را ترک کند. کشتی چینی به ۴۵ یاردی دماغه این کشتی نزدیک شد و کشتی آمریکایی را وادار کرد برای جلوگیری از برخورد به انجام مانور بپردازد. [۹۰]
حزب کمونیست چین بلندپروازیهای نظامی خود را از مدتها پیش آشکار ساخته بود. استراتژی آن تغییر از قدرت زمینی به یک ابرقدرت دریایی و ایجاد رهبری قوی در هر دو حوزه است. در سال ۱۹۸۰، استراتژی پکن انجام دفاع فعال بود و تمرکز آن عمدتاً بر دفاع از مرزهایش بود. در آن زمان، رقیب آن ارتش شوروی بود. در سال ۲۰۱۳، در راستای هدف گسترش خط مقدم چین، دفاع خط مقدم آن به حمله فعال تغییر کرد. چین حمله استراتژیک را شیوهای مهم از دفاع فعال میداند. [۹۱]
وزارت دفاع آمریکا در گزارش سالانه خود به کنگره در سال ۲۰۱۸ نوشت:
تأکید و توجه دریایی چین برای حفاظت از منافع خارجی آن بهطور فزایندهای باعث تعمیم نیروی دریایی چین به فراسوی مرزهای این کشور شده است. تمرکز نیروی دریایی چین، از «دفاع از آبهای ساحلی» به ترکیبی از «دفاع از آبهای ساحلی» و «حفاظت از دریاهای آزاد،» منعکسکننده علاقهمندی فرماندهی عالیرتبه این کشور به حوزههای عملیاتی گستردهتر است. استراتژی نظامی چین و اصلاحات منظم نیروی دریایی آن منعکسکننده دست کشیدن از ذهنیت تاریخی زمینمحوری این کشور است. به همین صورت، ارجاع به دکترین «دفاع دور از مرز» که درگیریهای بالقوه را از سرزمین چین دور میکند، نشانگر علاقهمندی استراتژیپردازان ارتش آزادیبخش خلق به تحقق یک نقش فزاینده جهانی است. [۹۲]
جمهوری خلق چین اقدام به ایجاد جزایر و پایگاههای نظامی در دریای جنوب چین کرده و آنها را به فرودگاه، هواپیماهای ساحلی و موشک مجهز کرده است. چین سه جزیره کوچک مهم و استراتژیک ایجاد کرده است یعنی جزیره فایری کراس، جزیره سوبی و جزیره میسچیف با موشکهای کروز ضد کشتی، موشکهای زمین به هوا و فرودگاههای کوچک نظامی. این جزایر به مثابه مراکز استقرار هواپیماهایی عمل میکنند که میتوان در صورت درگیری نظامی از آنها استفاده کرد. در سطح استراتژیک، نیروی دریایی چین قادر است از مرزهای زنجیرهای این جزایر استفاده کند که از جزایر کوریل در شمال تا جزایر تایوان و برونئو در جنوب را دربرمیگیرد و به آن توانایی جنگیدن در یک اقیانوس باز را میدهد.
لارنس سلین[۳۶] سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا و مفسر امور نظامی، در سال ۲۰۱۸ نوشت: «چین در حال تلاش برای توسعه نفوذ بینالمللی خود در ورای دریای جنوب چین از طریق پیوند با چهارچوبی مشابه برای استیلا در اقیانوس هند شمالی است. اگر چین اجازه تکمیل این پیوند را پیدا کند، میتواند به جایگاهی یورشناپذیر برای تحمیل اقتدار خود در منطقهای با نیمی از تولید ناخالص داخلی جهان دست یابد. [۹۳]»
تسلط بر دریای جنوب چین یک موضوع سرزمینی نیست بلکه یک استراتژی جهانی است. هر ساله، نزدیک به ۵تریلیون دلار کالا از طریق دریای جنوب چین جابجا میشود. [۹۴] از نظر چین، جاده ابریشم دریایی آن از دریای جنوب آغاز میشود و ۸۰ درصد واردات نفت آن از طریق دریا انجام میشود. [۹۵] صلحبانی در دریای جنوب چین پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا و متحدانش واگذار شد که تهدیدی بزرگ علیه رژیم چین است.
ام. تیلور فراول[۳۷] دانشیار علوم سیاسی در انستیتو فناوری ماساچوست مینویسد که از سال ۱۹۹۴، چین درگیر ۲۳ کشمکش سرزمینی با همسایگان خود بوده است. چین هفده مورد از این کشمکشها را حل و فصل کرده است. در ۱۵ مورد از این موارد حل و فصل شده، پکن برای اختصاص دادن سرزمین مورد بحث مصالحه کرده است. اما وقتی موضوع دریای جنوب چین از دهه ۱۹۵۰ مطرح بوده و حتی وقتی که نیروی دریایی چین به لحاظ نظامی نیروی مهمی به شمار نمیرفت، رویکردی فاقد هر گونه مصالحه را اتخاذ کرده و حاکمیت غیرقابل بحث خود را بر این منطقه ادعا کرده است. چین هرگز از چنین زبان مطلقی در سایر اختلافات سرزمینی استفاده نکرده است.
فراول دلایل گوناگونی را برای موضع قوی چین در قبال موضوعات دریای جنوب چین مطرح کرده است. او میگوید: «چین جزایر ساحلی را استراتژیک میداند. از این جزایر، چین میتواند مدعی حاکمیت قضایی بر آبهای مجاور باشد که حاوی منابع طبیعی بسیار مهمی هستند و حتی میتواند مدعی حاکمیت قضایی بر برخی فعالیتهای کشتیهای خارجی باشد. مواد معدنی دریای جنوب چین میتوانند برای افزایش قدرت نظامی به کار گرفته شوند… آنها میتوانند به افزایش قدرت زیردریایی چین کمک کنند یعنی از طریق منع سایر کشورها برای دنبال کردن مسیر زیردریاییهای چینی که به دنبال ورود به غرب اقیانوس آرام از طریق دریای جنوب چین هستند.» [۹۶]
اقدامات تهاجمی و گسترشدهنده رژیم چین در دریای جنوب چین بهویژه آنچه در سالهای اخیر برای تغییر وضعیت موجود انجام شده، تنشهای نظامی در منطقهای بزرگتر را تشدید کرده است. براهما چلانی[۳۸] نویسنده و ژئواستراتژیت در سال ۲۰۱۸ نوشت: «در واکنش به این موضوع، ژاپن یک دهه کاهش حضور نظامی خود را معکوس ساخت در حالی که هند مدرنیزهسازی نیروی دریایی عقبمانده خود را احیا کرد.» [۹۷] چین با پوشش تلاشهای خود به بهانه انتقال ایمن انرژی و بار، اقدام به گسترش فعالیت خود در دریای جنوب کرده که توازن قدرت در منطقه را بر هم زده و احتمال درگیریهای نظامی را افزایش داده است. اسکات مونتگومری[۳۹] استاد علوم ژئوپلیتیکی دانشگاه واشنگتن میگوید: «درک و برداشت چین از دریای جنوب چین بهعنوان یک دغدغه امنیتی منجر به از بین رفتن امنیت در این منطقه شده است.» [۹۸] متخصصان غربی بر این باورند که مقامات نظامی چین به دنبال افزایش قدرت خارجی خود هستند. در سال ۲۰۱۷، ارتش آزادیبخش خلق نخستین پایگاه نظامی خارجی خود را در جیبوتی واقع در شاخ آفریقا ایجاد کرد. [۹۹]
بر اساس گزارش سال ۲۰۱۹ انستیتو بینالمللی مطالعات استراتژیک، رژیم حزب کمونیست چین بزرگترین ارتش جهان را با دومیلیون پرسنل فعال نظامی در اختیار دارد. [۱۰۰] همچنین ارتش آزادیبخش خلق بزرگترین نیروی زمینی جهان، بالاترین تعداد کشتیهای جنگی، سومین تناژ نیروی دریایی و یک نیروی هوایی گسترده را دارد. توانمندی هستهای چین شامل موشکهای بالستیک قارهپیما، زیردریایی مجهز به موشکهای بالتسیک و بمبافکنهای استراتژیک است.
گسترش نظامی چین کمونیسم محدود به بخشهای مرسوم زمینی، دریایی و هوایی نیست؛ چین در حال پیشرفت در حوزه فضایی و جنگهای الکترومغناطیسی است.
رژیم چین یکمیلیونوهفتصدهزار پرسنل در پلیس مسلح خلق دارد که یک سازمان شبه نظامی است و وظیفه اصلی آن حفظ نظم داخلی است. همانند ارتش آزادیبخش خلق، این سازمان تحت رهبری کمیسیون مرکزی نظامی حزب کمونیست چین قرار دارد؛ علاوه بر این موضوع، حزب کمونیست چین واحدهای ذخیره و نظامی زیادی در اختیار دارد. دکترین نظامی حزب کمونیست چین همواره اهمیت بالایی برای «جنگ خلق» قائل بوده است. تحت سیستم دیکتاتوری حزب کمونیست چین، این حزب میتواند بهسرعت تمام منابع موجود را برای استفاده نظامی در شرایط جنگی هدایت کند. این بدان معنا است که حزب کمونیست چین جمعیتی یکمیلیاردی را در اختیار دارد که میتواند انبوهی از آنان را در زمان جنگ فرا بخواند. حتی در خارج نیز چین یک استراتژی نظامی و اطلاعاتی را دنبال میکند. در سال ۲۰۱۷، جمهوری خلق چین «قانون اطلاعات ملی» را تصویب کرد که از همه شهروندان چینی میخواهد بدون توجه به این که در کجا سکونت دارند، به حزب کمونیست چین کمک کنند.
بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷، تولید ناخالص داخلی چین به سرعت افزایش یافت. نیروی زمینی چین اکنون هزاران تانک جنگی مدرن در اختیار دارد. نیروی دریایی دو کشتی هواپیمابر در ناوگان خود دارد و در حال ساخت یک کشتی دیگر است. ۹۰درصد جنگندههای نیروی هوایی چین جزء نسل چهارم هستند و حزب کمونیست چین شروع به معرفی جنگندههای نسل پنجم کرده است.
در اوایل سال ۲۰۱۷، جمهوری خلق چین ۶.۵ درصد افزایش بودجه سالانه نظامی خود یعنی به رقم ۱۵۴.۳میلیارد دلار را اعلام کرد. تحلیل دادههای سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ نشان میدهد که بودجه نظامی رسمی پکن سالانه به طور میانگین ۸ درصد طی این دوره رشد کرده است. [۱۰۱] ناظران برآورد مینمایند که هزینهکرد واقعی نظامی حزب کمونیست چین دو برابر رقمی است که رسماً اعلام میشود. جدا از این موضوع، قدرت نظامی این رژیم به طور کامل در هزینهکرد نظامی آن منعکس نمیشود زیرا بودجه واقعی نظامی بالاتر از ازقام عمومی است و حزب کمونیست چین میتواند بسیاری از منابع غیرنظامی و نیروی انسانی را به صلاحدید خود به کار بگیرد. کل نظام صنعتی میتواند در خدمت جنگ باشد که بدین معنی است که توانمندیهای واقعی نظامی آن فراتر از دادههای رسمی و برآوردهای معمول است.
حزب کمونیست چین از طیف گستردهای از فعالیتهای جاسوسوی در قبال فناوری ایالات متحده استفاده میکند. بر اساس برخی برآوردها، بیش از ۹۰درصد فعالیتهای جاسوسی علیه آمریکا از طریق هک کردن جمهوری خلق چین است و شبکههای وابسته به حزب کمونیست چین اقدام به نفوذ به شرکتهای آمریکایی، نهادهای نظامی، سرقت فناوری و دانش میکنند که چینیها نمیتوانند خودشان آنها را به طور مستقل توسعه دهند. [۱۰۲]
حزب کمونیست چین اقدام به ایجاد یک سیستم جهانی متشکل از ۳۰ ماهواره ردیابی با توانمندی تعیین موقعیت نظامی جهانی (GPS) کرده است. در کنار این موضوع، چین در زمینه هواپیماهای بدون سرنشین با توانمندی جنگی پیشرفت قابل توجهی داشته است. در سال ۲۰۱۸ و در نمایشگاه هوایی ژوهای در چین، معرفی هواپیمای بدون سرنشین CH-7 Rainbow توجه کارشناسان نظامی را به خود جلب کرد. این هواپیما نشان داد که چین به فناوری تولید هواپیماهای بدون سرنشین نظامی دست یافته است. تعداد زیادی از این هواپیماها از قبل وارد بازارهای نظامی اردن، عراق، ترکمنستان و پاکستان شده بودند. اینها کشورهایی هستند که خرید هواپیماهای بدون سرنشین نظامی توسط آنها محدود شده است. [۱۰۳] جدیدترین نمونه از این نوع هواپیما به نام X-47B که کاملاً مجهز است، بهترین هواپیمای بدون سرنشین برای مقابله با آمریکا به شمار میرود. [۱۰۴] ویدئوی نمایش داده شده در نمایشگاه هوایی شبیهسازی این هواپیماها در مبارزه با دشمن است که صراحتاً ارتش آمریکا است. [۱۰۵] اندازه کوچک این هواپیما به آنها اجازه میدهد از طیفی گسترده از پایگاهها از جمله کشتیهای غیرنظامی اعزام شوند که به حزب کمونیست چین مزیت بالایی در درگیری احتمالی با تایوان میدهد. [۱۰۶] تعداد زیادی از هواپیماهای بدون سرنشین میتوانند خوشههایی تحت کنترل ماهوارهها و هوش مصنوعی تشکیل دهند که آنها در درگیریهای منطقهای و جنگهای نامنظم مفید میسازند.
جنگنده چینی J-20 که کپیبرداری پنهانی از هواپیمای F-22 آمریکایی است نیز در این نمایشگاه نشان داده شد، در حالی که به نظر میرسد هواپیمای J-31 نیز نسخهای از F-35 است. اگرچه هنوز این محصولات عقبتر از توان ارتش آمریکا در ابعاد گوناگونی هستند اما صنعت دفاعی چین در حال رفع شکاف خود با آمریکا در توسعه جتهای جنگنده مدرن است.
از نظر تاکتیکی، ارتش چین متمرکز بر توانمندیهای نامتقارن است: جنگافزارهای نامتقارن، استراتژی نامتقارن و تسلیحات نامتقارن. [۱۰۷] ژنرال فیلیپ دیویدسون[۴۰] فرمانده نیروهای آمریکایی در اقیانوس هند، چین را یک «رقیب همتا» مینامد. او میگوید چین تلاش نمیکند به صورت رو در خود را با قدرت نظامی آمریکا هماهنگ سازد، بلکه تلاش میکند با ایجاد توانمندیهای نامتقارن با آمریکا رقابت کند از جمله استفاده از موشکهای ضد کشتی و توانمندیهای جنگهای زیردریایی. به همین دلیل، او هشدار میدهد که «هیچ تضمین وجود ندارد آمریکا در جنگ آینده با چین پیروز شود.» [۱۰۸]
یکی از این تسلیحات نامتقارن، موشک بالستیک ضد کشتی Dongfeng 21D است. از گذشته، موشکهای بالستیک برای اصابت کلاهکهای هستهای به اهداف ثابت مانند شهرها و پایگاههای نظامی استفاده میشدند اما Dongfeng 21D یک سلاح منحصر به فرد با هدف استفاده علیه کشتیهای هواپیمابر آمریکا در دریا است. حزب کمونیست چین از استراتژی عصر جنگ سرد شوروی در استفاده از انبوه موشکهای کروز در تلاش برای از میان بردن برتری نیروی دریایی آمریکا پیروی میکند. در سال ۲۰۱۸، ارتش چین از موشک کروز فراصوت ضد کشتی YJ-12B خود رونمایی کرد که به عنوان «قاتل کشتیهای هواپیمابر» شناخته میشود. برد این موشک از غرب اقیانوس آرام که گروههای کشتیهای هواپیمابر آمریکای در آن جا مستقر هستند، ۵۵۰ کیلومتر است.
ارتش آزادیبخش خلق چین با کمک تجهیزاتی همچون Dongfeng 21D و YJ-12 مجبور نیست برای محدود کردن دسترسی منطقهای آمریکا به غرب اقیانوس آرام، به صورت رو در رو خود را با قدرت نیروی دریایی آمریکا وفق دهد؛ مانند تعداد کشتیهای هواپیمابر.
چین به دنبال گسترش سریع توان نظامی خود، به یک صادرکننده بزرگ تسلیحات به کشورهای دیگر همچون کره شمالی و ایران تبدیل شده است. هدفش این است که از یک سو، متحدان نظامی خود را گسترش دهد و از سوی دیگر، قدرت نظامی آمریکا را متفرق و با آن مقابله کند. در این راستا، رژیم حزب کمونیست چین نفرت از آمریکا را تشویق میکند و ریشههای مشترکی را با دیگر رژیمهای ضد آمریکایی جستجو میکند.
در عین حال، رهبری حزب کمونیست چین باعث تدوین نظریههای نظامی تروریستی همچون جنگهای نامحدود شده است. چین با این گفته حامی لزوم جنگ است: «جنگ از ما دور نیست؛ این محل تولد «قرن چینی» است.» چین با چنین عباراتی خشونت و ترور را قانونی ساخته است: «مرگ نیروی محرکی برای پیشرفت تاریخ است.» چین تهاجم را با این عبارات توجیه میکند: «حقی برای توسعه بدون حق جنگ وجود ندارد» و «توسعه یک کشور تهدیدی برای کشوری دیگر است؛ این قاعده کلی تاریخ جهان است.». [۱۰۹]
ژو چنگ[۴۱] ژنرال و استاد دانشگاه دفاع ملی چین در سال ۲۰۰۵ به صورت علنی اظهار داشت اگر آمریکا در جنگ تنگه تایوان دخالت کند، چین از سلاحهای هستهای برای نابودی صدها شهر در آمریکا استفاده خواهد کرد حتی اگر همه چین تا شرق شیآن (شهری در حاشیه غربی مرزهای سنتی چین) در نتیجۀ این اقدام به طور کامل نابود شود. [۱۱۰] اظهارات ژو عمدتاً با این هدف گفته شد که واکنشهای جامعه بینالملل محک زده شود.
مهم است بدانیم که استراتژیهای نظامی حزب کمونیست چین همواره زیرمجموعهای از نیازهای سیاسی آن بودهاند و بلندپروازیهای نظامی این رژیم تنها یک جنبه از طرح گستردهتر آن برای ایجاد هژمونی کمونیسم بر کل جهان را تشکیل میدهند. [۱۱۱]
اپک تایمز درحال انتشار سری مقالات ترجمه شده از نسخه چینی کتاب «شبح کمونیسم درحال حکمرانی بر جهان ما» نوشته هیئت تحریریه نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست است. سایر مقالات را از اینجا بخوانید.
مراجع
- Zhao Kejin 趙可金, “Heping fazhan daolu: moshi de tupo” 和平發展道路:模式的突破 [“The Road of Peaceful Development: A Paradigmatic Breakthrough”], People.cn, November 11, 2009, http://theory.people.com.cn/GB/10355796.html. [In Chinese]
- Michael Pillsbury, The Hundred-Year Marathon: China’s Secret Strategy to Replace America as the Global Superpower (New York: Henry Holt and Co., 2015), chap. 5.
- US Congress, Senate, Committee on Foreign Relations: Subcommittee on East Asian and Pacific Affairs, US–China Relations: Status of Reforms in China, ۱۰۸th Cong., 1st sess., April 22, 2004, https://www.foreign.senate.gov/imo/media/doc/WaldronTestimony040422.pdf.
- Chris Giles, “China Poised to Pass US as World’s Leading Economic Power This Year,” Financial Times, April 29, 2014, https://www.ft.com/content/d79ffff8-cfb7-11e3-9b2b-00144feabdc0.
- “CMHI and CMA CGM Complete the Terminal Link Transaction,” CMA-CGM and CMHI, June 11, 2013, https://www.cma-cgm.com/static/News/Attachments/CMHI%20and%20CMA%20CGM%20complete%20the%20Terminal%20Link%20transaction.pdf.
- Derek Watkins, K. K. Rebecca Lai, and Keith Bradsher, “The World, Built by China,” The New York Times, November 18, 2018, https://www.nytimes.com/interactive/2018/11/18/world/asia/world-built-by-china.html.
- Andrew Sheng, “A Civilizational Clash With China Comes Closer,” Asia Global Institute: The University of Hong Kong, January 16, 2018, https://www.asiaglobalinstitute.hku.hk/news-post/a-civilizational-clash-with-china-comes-closer.
- Wu Xinbo 吳心伯, “Dui zhoubian waijiao yanjiu de yixie sikao” 對周邊外交研究的一些思考 [“Reflections on the Study of Periphery Diplomacy”], World Affairs, issue 2 (2015), http://www.cas.fudan.edu.cn/picture/2328.pdf. [In Chinese]
- Nick McKenzie and Sarah Ferguson, Power and Influence: The Hard Edge of China’s Soft Power, Australian Broadcasting Corporation, June 5, 2017, video, https://www.abc.net.au/4corners/power-and-influence-promo/8579844.
- “Sam Dastyari Resignation: How We Got Here,” Australian Broadcasting Corporation, December 11, 2017, https://www.abc.net.au/news/2017-12-12/sam-dastyari-resignation-how-did-we-get-here/9249380.
- Chris Uhlmann and Andrew Greene, “Chinese Donors to Australian Political Parties: Who Gave How Much?” Australian Broadcasting Corporation, June 7, 2017, https://www.abc.net.au/news/2016-08-21/china-australia-political-donations/7766654?nw=0.
- John Fitzgerald, “China in Xi’s ‘New Era,’” Journal of Democracy, no. 29, April 2018, https://muse.jhu.edu/article/690074.
- Tara Francis Chan, “Rejected Three Times Due to Fear of Beijing, Controversial Book on China’s Secret Influence Will Finally Be Published,” Business Insider, February 5, 2018, https://www.businessinsider.com/australian-book-on-chinas-influence-gets-publisher-2018-2.
- Jonathan Pearlman, “US Alarm Over Aussie Port Deal With China Firm,” The Straits Times, November 19, 2015, https://www.straitstimes.com/asia/australianz/us-alarm-over-aussie-port-deal-with-china-firm.
- Christopher Walker and Jessica Ludwig, “From ‘Soft Power’ to ‘Sharp Power’: Rising Authoritarian Influence in the Democratic World,” in Sharp Power: Rising Authoritarian Influence (Washington, DC: National Endowment for Democracy, 2017), 20, https://www.ned.org/wp-content/uploads/2017/12/Sharp-Power-Rising-Authoritarian-Influence-Full-Report.pdf.
- “۲۰۱۷ Foreign Policy White Paper,” Australian government, November 23, 2017, https://www.fpwhitepaper.gov.au/foreign-policy-white-paper/overview.
- Caitlyn Gribbin, “Malcolm Turnbull Declares He Will ‘Stand Up’ for Australia in Response to China’s Criticism,” Australian Broadcasting Corporation, December 8, 2017, https://www.abc.net.au/news/2017-12-09/malcolm-turnbull-says-he-will-stand-up-for-australia/9243274.
- Irene Luo, “Former Chinese Diplomat on China’s Infiltration of Australia,” The Epoch Times, July 5, 2017, https://www.theepochtimes.com/former-chinese-diplomat-on-chinas-infiltration-of-australia_2264745.html.
- Clive Hamilton, Silent Invasion: China’s Influence in Australia (Melbourne: Hardie Grant, 2018), chap. 1.
- Ibid.
- Ibid.
- Ibid.
- Ibid., chap. 3.
- Anne-Marie Brady, “Magic Weapons: China’s Political Influence Activities Under Xi Jinping,” Wilson Center, September 16, 2017, https://www.wilsoncenter.org/sites/default/files/media/documents/article/magic_weapons.pdf.
- Eleanor Ainge Roy, “‘I’m Being Watched’: Anne Marie Brady, the China Critic Living in Fear for Beijing,” The Guardian, January 22, 2019, https://www.theguardian.com/world/2019/jan/23/im-being-watched-anne-marie-brady-the-china-critic-living-in-fear-of-beijing.
- Brady, “Magic Weapons.”
- Lin Tinghui 林廷輝, “Long zai mosheng de haiyu: Zhongguo dui Taipingyang daoguo waijiao zhi kunjing” 龍在陌生海域:中國對太平洋島國外交之困境 [“The Dragon in Strange Waters: China’s Diplomatic Quagmire in the Pacific Islands”], Journal on International Relations, issue 30, p. 58, https://diplomacy.nccu.edu.tw/download.php?filename=451_b9915791.pdf&dir=archive&title=File. [In Chinese]
- Ben Bohane, “The US Is Losing the Pacific to China,” The Wall Street Journal, June 7, 2017, https://www.wsj.com/articles/the-u-s-is-losing-the-pacific-to-china-1496853380.
- Josh Rogin, “Inside China’s ‘Tantrum Diplomacy’ at APEC,” The Washington Post, November 20, 2018, https://www.washingtonpost.com/news/josh-rogin/wp/2018/11/20/inside-chinas-tantrum-diplomacy-at-apec.
- International Crisis Group, “China’s Central Asia Problem,” report, no. 244, February 27, 2013, https://www.crisisgroup.org/europe-central-asia/central-asia/china-s-central-asia-problem.
- Wu Jiao and Zhang Yunbi, “Xi Proposes a ‘New Silk Road’ With Central Asia,” China Daily, September 8, 2013, http://www.chinadaily.com.cn/sunday/2013-09/08/content_16952160.htm.
- Raffaello Pantucci and Sarah Lain, “China’s Eurasian Pivot: The Silk Road Economic Belt,” Whitehall Papers ۸۸, no. 1 (May 16, 2017): 1–۶, https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/2002681307.16.1274603.
- International Crisis Group, “China’s Central Asia Problem.”
- Kong Quan 孔泉, “Zhongguo zhichi Wuzibiekesitan wei guojia anquan suo zuo nuli” 中國支持烏茲別克斯坦為國家安全所做努力 [“China Supports Uzbekistan’s Efforts for National Security”], People.cn, May 17, 2005, http://world.people.com.cn/GB/8212/14450/46162/3395401.htm. [In Chinese]
- Benno Zogg, “Turkmenistan Reaches Its Limits With Economic and Security Challenges,” IPI Global Observatory, July 31, 2018, https://theglobalobservatory.org/2018/07/turkmenistan-limits-economic-security-challenges.
- Jakub Jakóbowski and Mariusz Marszewski, “Crisis in Turkmenistan: A Test for China’s Policy in the Region,” Centre for Eastern Studies, August 31, 2018, https://www.osw.waw.pl/en/publikacje/osw-commentary/2018-08-31/crisis-turkmenistan-a-test-chinas-policy-region-0.
- Eiji Furukawa, “Belt and Road Debt Trap Spreads to Central Asia,” Nikkei Asian Review, August 29, 2018, https://asia.nikkei.com/Spotlight/Belt-and-Road/Belt-and-Road-debt-trap-spreads-to-Central-Asia.
- “Tajikistan: Chinese Company Gets Gold Mine in Return for Power Plant,” Eurasianet, April 11, 2018, https://eurasianet.org/tajikistan-chinese-company-gets-gold-mine-in-return-for-power-plant.
- Danny Anderson, “Risky Business: A Case Study of PRC Investment in Tajikistan and Kyrgyzstan,” The Jamestown Foundation, China Brief, ۱۸, no. 14, August 10, 2018, https://jamestown.org/program/risky-business-a-case-study-of-prc-investment-in-tajikistan-and-kyrgyzstan.
- Juan Pablo Cardenal and Heriberto Araújo, China’s Silent Army: The Pioneers, Traders, Fixers and Workers Who Are Remaking the World in Beijing’s Image, trans. Catherine Mansfield (New York: Crown Publishing Group, 2013), chap. 2.
- Lindsey Kennedy and Nathan Paul Southern, “China Created a New Terrorist Threat by Repressing Secessionist Fervor in Its Western Frontier,” Quartz, May 31, 2017, https://qz.com/993601/china-uyghur-terrorism.
- Xu Jin 徐進 et al., “Dazao Zhongguo zhoubian anquan de ‘zhanlue zhidian’ guojia” 打造中國周邊安全的「戰略支點」國家 [“Making ‘Strategic Pivots’ for China’s Border Security”], World Affairs ۲۰۱۴, no. 15 (2014): 14–۲۳, http://cssn.cn/jjx/xk/jjx_lljjx/sjjjygjjjx/201411/W020141128513034121053.pdf. [In Chinese]
- Therese Delpech, Iran and the Bomb: The Abdication of International Responsibility (New York: Columbia University Press, 2007), 49.
- Cardenal and Araújo, China’s Silent Army, epilogue.
- Seyed Reza Miraskari et al., “An Analysis of International Outsourcing in Iran–China Trade Relations,” Journal of Money and Economy, vol. 8, no. 1 (Winter 2013): 110–۳۹, http://jme.mbri.ac.ir/files/site1/user_files_10c681/admin_t-A-10-25-59-c2da06b.pdf.
- Scott Harold and Alireza Nader, China and Iran: Economic, Political, and Military Relations (Washington, DC: RAND Corporation, 2012), 7, https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/occasional_papers/2012/RAND_OP351.pdf.
- “Raoguo ‘Maliujia kunju’ de shangye jichu — ruhe baozheng Zhong Mian youqi guandao youxiao yunying” 繞過「馬六甲困局」的商業基礎——如何保證中緬油氣管道有效運營 [“The Commercial Foundation to Bypass the ‘Malacca Dilemma’: How to Ensure the Effective Operation of the China–Myanmar Oil and Gas Pipelines”], The First Finance Daily, July 22, 2013, https://www.yicai.com/news/2877768.html. [In Chinese]
- Bertil Lintner, “Burma and Its Neighbors,” Asia Pacific Media Services, February 1992, http://www.asiapacificms.com/papers/pdf/burma_india_china.pdf.
- “Xianzhi liangnian hou, Zhong Mian yuanyou guandao zhongyu tongkai” 閒置兩年後 中緬原油管道終於開通 [“After Two Years of Inactivity, the China–Myanmar Crude Oil Pipeline Is Finally Opened”], BBC Chinese, April 10, 2017, https://www.bbc.com/zhongwen/simp/chinese-news-39559135. [In Chinese]
- Zhuang Beining 莊北甯 and Che Hongliang 車宏亮, “Zhong Mian qianshu Jiaopiao shenshuigang zhuan’an kuangjia xieding” 中緬簽署皎漂深水港專案框架協定 [“China–Myanmar Signs the Framework Agreement for the Kyaukpyu Deep-Water Port Project”], Xinhuanet.com, November 8, 2018, http://www.xinhuanet.com/2018-11/08/c_1123686146.htm. [In Chinese]
- Lu Cheng 鹿鋮, “Zhong Mian Jingji zoulang: Miandian fabiao de xinxing tujing” 中緬經濟走廊:緬甸發展的新興途徑 [“China–Myanmar Economic Corridor: An Emerging Approach to Myanmar’s Development”], Guangming Net, September 17, 2018, http://news.gmw.cn/2018-09/17/content_31210352.htm. [In Chinese]
- Lin Ping 林坪, “Jiemi Zhongguo rui liliang (shiyi): Ouzhou zhengjie” 揭祕中國銳實力(十一)欧洲政界 [“Disclosing China’s Sharp Power (Part XI) European Politics”], Radio Free Asia, November 5, 2018, https://www.rfa.org/mandarin/ytbdzhuantixilie/zhongguochujiaoshenxiangshijie/yl-11052018102634.html. [In Chinese]
- Jason Horowitz and Liz Alderman, “Chastised by EU, a Resentful Greece Embraces China’s Cash and Interests,” The New York Times, August 26, 2017, https://www.nytimes.com/2017/08/26/world/europe/greece-china-piraeus-alexis-tsipras.html.
- Jan Velinger, “President’s Spokesman Lashes Out at Culture Minister for Meeting With Dalai Lama,” Radio Prague International, October 18, 2016, https://www.radio.cz/en/section/curraffrs/presidents-spokesman-lashes-out-at-culture-minister-for-meeting-with-dalai-lama.
- Lin Ping, “Disclosing China’s Sharp Power.”
- “Deguo lanpishu: Zhongguo zai Deguo feijinrong zhijie touzi dafu zengzhang” 德國藍皮書:中國在德國非金融直接投資大幅增長 [“German Blue Book: China’s Non-Financial Direct Investment in Germany Has Grown Substantially”], Sina.com.cn, July 9, 2017, http://mil.news.sina.com.cn/dgby/2018-07-09/doc-ihezpzwt8827910.shtml. [In Chinese]
- Hoover Institution, Chinese Influence and American Interests: Promoting Constructive Vigilance (Stanford, CA: Hoover Institution Press, 2018), 163, https://www.hoover.org/sites/default/files/research/docs/chineseinfluence_americaninterests_fullreport_web.pdf.
- Philip Oltermann, “Germany’s ‘China City’: How Duisburg Became Xi Jinping’s Gateway to Europe,” The Guardian, August 1, 2018, https://www.theguardian.com/cities/2018/aug/01/germanys-china-city-duisburg-became-xi-jinping-gateway-europe.
- “Xilake: Re’ai Zhongguo de ren” 希拉克:熱愛中國的人 [“Chirac: A Man Who Loved China”], China Net, March 20, 2007, http://www.china.com.cn/international/txt/2007-03/20/content_18421202.htm. [In Chinese]
- Various, Di jiu zhang: Tan zhan (shang) 第九章:貪戰(上)[“Chapter 9: The War of Greed (Part I)”], in Zhenshi de Jiang Zemin 真實的江澤民 [The Real Jiang Zemin], The Epoch Times, June 18, 2012, http://www.epochtimes.com/b5/12/6/18/n3615092.htm. [In Chinese]
- Holly Watt, “Hinkley Point: The ‘Dreadful Deal’ Behind the World’s Most Expensive Power Plant,” The Guardian, December 21, 2017, https://www.theguardian.com/news/2017/dec/21/hinkley-point-c-dreadful-deal-behind-worlds-most-expensive-power-plant.
- Nick Timothy, “The Government Is Selling Our National Security to China,” Conservative Home, October 20, 2015, http://www.conservativehome.com/thecolumnists/2015/10/nick-timothy-the-government-is-selling-our-national-security-to-china.html.
- Lin Ping 林坪, “Jiemi Zhongguo rui liliang (shi’er): zai Ouzhou de jingji shentou” 揭祕中國銳實力(十二)在歐洲的經濟滲透 [“Disclosing China’s Sharp Power (Part XII) Economic Infiltration in Europe”], Radio Free Asia, November 12, 2018, https://www.rfa.org/mandarin/zhuanlan/zhuantixilie/zhongguochujiaoshenxiangshijie/yl-11082018122750.html; “Jiemi Zhongguo rui liliang (shisan): Ouzhou xueshu, yanlun ziyou” 揭祕中國銳實力(十三)歐洲學術、言論自由 [“Disclosing China’s Sharp Power (Part XIII) Encroachment on Academic Freedom and Freedom of Speech in Europe”], Radio Free Asia, November 12, 2018 [自由亞洲電台], https://www.rfa.org/mandarin/zhuanlan/zhuantixilie/zhongguochujiaoshenxiangshijie/MCIEU-11122018165706.html. [In Chinese]
- Jack Hazlewood, “China Spends Big on Propaganda in Britain … but Returns Are Low,” Hong Kong Free Press, April 3, 2016, https://www.hongkongfp.com/2016/04/03/china-spends-big-on-propaganda-in-britain-but-returns-are-low.
- Thorsten Benner et al., “Authoritarian Advance: Responding to China’s Growing Political Influence in Europe,” Global Public Policy Institute, February 2018, https://www.gppi.net/media/Benner_MERICS_2018_Authoritarian_Advance.pdf.
- Christophe Cornevin and Jean Chichizola, “The Revelations of Le Figaro on the Chinese Spy Program That Targets France,” Le Figaro, October 22, 2018 [“Les révélations du Figaro sur le programme d’espionnage chinois qui vise la France”], http://www.lefigaro.fr/actualite-france/2018/10/22/01016-20181022ARTFIG00246-les-revelations-du-figaro-sur-le-programme-d-espionnage-chinois-qui-vise-la-france.php. [In French]
- “German Spy Agency Warns of Chinese LinkedIn Espionage,” BBC News, December 10, 2017, https://www.bbc.com/news/world-europe-42304297.
- Serge Michel and Michel Beuret, China Safari: On the Trail of Beijing’s Expansion in Africa (New York: Nation Books, 2010), 162.
- “China Is the Single Largest Investor in Africa,” CGTN, May 7, 2017, https://africa.cgtn.com/2017/05/07/china-is-the-single-largest-investor-in-africa.
- “Not as Bad as They Say,” The Economist, October 1, 2011, https://www.economist.com/middle-east-and-africa/2011/10/01/not-as-bad-as-they-say.
- Joseph Hammond, “Sudan: China’s Original Foothold in Africa,” The Diplomat, June 14, 2017, https://thediplomat.com/2017/06/sudan-chinas-original-foothold-in-africa.
- “Beijing shengqing kuandai zao tongji de Sudan zongtong Baxier” 北京盛情款待遭通緝的蘇丹總統巴希爾 [“Beijing Shows Hospitality to the Wanted Sudanese President Bashir”], Radio France Internationale (RFI), June 29, 2011, http://cn.rfi.fr/中國/۲۰۱۱۰۶۲۹-北京盛情款待遭通緝的蘇丹總統巴希爾. [In Chinese]
- “Zhongguo de heping fazhan daolu” 中国的和平发展道路 [“China’s Path of Peaceful Development”], Information Office of the State Council, http://www.scio.gov.cn/zfbps/ndhf/2005/Document/307900/307900.htm. [In Chinese]
- Pan Xiaotao 潘小濤, “Zhongguoren, qing zhunbei zai dasa bi” 中國人,請準備再大撒幣 [“Chinese, Get Ready to Give Out More Money”], Apple Daily, August 31, 2018, https://hk.news.appledaily.com/local/daily/article/20180831/20488504. [In Chinese]
- Chen Haifeng 陈海峰, ed., “Shangwubu: Feizhou 33 ge zui bu fada guojia 97% de chanpin xiangshou ling guanshui” 商務部:非洲۳۳個最不發達國家۹۷%的產品享受零關稅 [“Ministry of Commerce: 97 Percent of Products in 33 Least-Developed Countries in Africa Enjoy Zero Tariffs”], China News, August 28, 2018, http://www.chinanews.com/gn/2018/08-28/8612256.shtml. [In Chinese]
- Jia Ao 家傲, “Zhongguo zai xiang Feizhou dasa bi, Meiguo jingjue” 中國再向非洲大撒幣 美國警覺 [“China Gives Africa Big Bucks Again and America Gets Alert”], Radio Free Asia, September 3, 2018, https://www.rfa.org/mandarin/yataibaodao/junshiwaijiao/hc-09032018110327.html. [In Chinese]
- Cai Linzhe 蔡臨哲, “Aisai’ebiya xuexi ‘Zhongguo moshi’” 埃塞俄比亞學習「中國模式」[“Ethiopia Is Learning the ‘Chinese Model’”], Phoenix Weekly, May 15, 2013, http://www.ifengweekly.com/detil.php?id=403. [In Chinese]
- Andrew Harding, “Jizhe laihong: Feizhou chu le ge ‘Xin Zhongguo’” 記者來鴻:非洲出了個「新中國」[“Correspondence From Our Reporters: ‘A New China’ in Africa”], BBC Chinese, July 27, 2015, https://www.bbc.com/ukchina/simp/fooc/2015/07/150727_fooc_ethiopia_development. [In Chinese]
- Si Yang 斯洋, “Zhengduo huayuquan, shuchu Zhongguo moshi, Zhongguo yingxiang OuMei he YaFei fangshi da butong” 爭奪話語權,輸出中國模式,中國影響歐美和亞非方式大不同 [“To Seize Discursive Power and Export the ‘Chinese Model,’ China Resorts to Different Means in Europe-America and Asia-Africa”], Voice of America, December 7, 2018, https://www.voachinese.com/a/4420434.html. [In Chinese]
- Quan Ye 泉野, “Duihua Wang Wen: cong cheqian lun dao ‘xin zhimin zhuyi’ wuqu beihou de zhen wenti” 對話王文:從撒錢論到「新殖民主義」誤區背後的真問題 [“A Dialogue With Wang Wen: From the Theory of Spending Money to the Real Problem Behind the Misconstrued New Colonialism”], Duowei News, September 2, 2018, http://news.dwnews.com/china/news/2018-09-02/60081911_all.html. [In Chinese]
- Ted Piccone, “The Geopolitics of China’s Rise in Latin America,” Brookings Institution, Geoeconomics and Global Issues 2 (November 2016), 4, https://www.brookings.edu/wp-content/uploads/2016/11/the-geopolitics-of-chinas-rise-in-latin-america_ted-piccone.pdf.
- Megha Rajagopalan, “China’s Xi Woos Latin America With $250 Billion Investments,” Reuters, January 7, 2015, https://www.reuters.com/article/us-china-latam-idUSKBN0KH06Q20150108.
- Alfonso Serrano, “China Fills Trump’s Empty Seat at Latin America Summit,” The New York Times, April 17, 2018, https://www.nytimes.com/2018/04/13/opinion/china-trump-pence-summit-lima-latin-america.html.
- Jordan Wilson, “China’s Military Agreements with Argentina: A Potential New Phase in China–Latin America Defense Relations,” US–China Economic and Security Review Commission: Staff Research Report, November 5, 2015, https://www.uscc.gov/sites/default/files/Research/China%27s%20Military%20Agreements%20with%20Argentina.pdf.
- Jin Yusen 金雨森, “Zhonggong jinqian waijiao kong chengwei zuihou yi gen daocao” 中共金錢外交恐成為最後一根稻草 [“The CCP’s Dollar Diplomacy May Be the Last Straw”], watchinese.com, July 5, 2017, https://www.watchinese.com/article/2017/23053. [In Chinese]
- “Zhonggojng ju’e jinyuan qiang Saerwaduo, yin Meiguo youlü” 中共巨額金援搶薩爾瓦多 引美國憂慮 [“The CCP’s Huge Amount of Financial Aid to El Salvador Causes Anxiety for America”], NTD Television, August 22, 2018, http://www.ntdtv.com/xtr/gb/2018/08/23/a1388573.html. [In Chinese]
- Huang Xiaoxiao 黃瀟瀟, “La Mei he Jialebi diqu Kongzi Xueyuan da 39 suo” 拉美和加勒比地區孔子學院達۳۹所 [“Number of Confucius Institutes in Latin America and the Caribbeans Increases to 39”], People.cn, January 26, 2018, http://world.people.com.cn/n1/2018/0126/c1002-29788625.htm. [In Chinese]
- “Pentagon Says Chinese Vessels Harassed US Ship,” CNN, March 9, 2009, http://www.cnn.com/2009/POLITICS/03/09/us.navy.china/index.html.
- Barbara Starr, “Chinese Boats Harassed US Ship, Officials Say,” CNN, May 5, 2009, http://edition.cnn.com/2009/WORLD/asiapcf/05/05/china.maritime.harassment/index.html.
- Barbara Starr, Ryan Browne, and Brad Lendon, “Chinese Warship in ‘Unsafe’ Encounter With US Destroyer, Amid Rising US-China Tensions,” CNN, October 1, 2018, https://www.cnn.com/2018/10/01/politics/china-us-warship-unsafe-encounter/index.html.
- Military Strategy Research Department of the Academy of Military Science, Zhanlue xue 戰略學 [Strategic Studies], (Beijing: Military Science Publishing House, 2013), 47. [In Chinese]
- Office of the Secretary of Defense, Annual Report to Congress: Military and Security Developments Involving the People’s Republic of China 2018 (Washington DC: US Department of Defense, May 16, 2018), 46–۴۷, https://media.defense.gov/2018/Aug/16/2001955282/-1/-1/1/2018-CHINA-MILITARY-POWER-REPORT.PDF.
- Lawrence Sellin, “The US Needs a New Plan to Address Chinese Power in Southern Asia,” The Daily Caller, June 5, 2018, https://dailycaller.com/2018/06/05/afghanistan-pakistan-america-china/.
- Panos Mourdoukoutas, “China Will Lose The South China Sea Game,” Forbes, July 1, 2018, https://www.forbes.com/sites/panosmourdoukoutas/2018/07/01/china-will-lose-the-south-china-sea-game/#5783cad73575.
- Michael Lelyveld, “China’s Oil Import Dependence Climbs as Output Falls,” Radio Free Asia, December 4, 2017, https://www.rfa.org/english/commentaries/energy_watch/chinas-oil-import-dependence-climbs-as-output-falls-12042017102429.html.
- M. Taylor Fravel, “Why Does China Care So Much About the South China Sea? Here Are 5 Reasons,” The Washington Post, July 13, 2016, https://www.washingtonpost.com/news/monkey-cage/wp/2016/07/13/why-does-china-care-so-much-about-the-south-china-sea-here-are-5-reasons.
- Brahma Chellaney, “Why the South China Sea Is Critical to Security,” The Japan Times, March 26, 2018, https://www.japantimes.co.jp/opinion/2018/03/26/commentary/world-commentary/south-china-sea-critical-security/#.XAnOBBNKiF1.
- Scott Montgomery, “Oil, History, and the South China Sea: A Dangerous Mix,” Global Policy, August 7, 2018, https://www.globalpolicyjournal.com/blog/07/08/2018/oil-history-and-south-china-sea-dangerous-mix.
- Hal Brands, “China’s Master Plan: A Global Military Threat,” The Japan Times, June 12, 2018, https://www.japantimes.co.jp/opinion/2018/06/12/commentary/world-commentary/chinas-master-plan-global-military-threat/#.W9JPPBNKj5V.
- Joel Wuthnow, “China’s Other Army: The People’s Armed Police in an Era of Reform,” Center for the Study of Chinese Military Affairs, Institute for National Strategic Studies, China Strategic Perspectives ۱۴ (Washington DC: National Defense University Press, April 2019), https://inss.ndu.edu/Portals/82/China%20SP%2014%20Final%20for%20Web.pdf.
- US Department of Defense, Office of the Secretary of Defense, Annual Report to Congress: Military and Security Developments Involving the People’s Republic of China 2018, May 16, 2018, https://media.defense.gov/2018/Aug/16/2001955282/-1/-1/1/2018-CHINA-MILITARY-POWER-REPORT.PDF.
- David E. Sanger, “US Blames China’s Military Directly for Cyberattacks,” The New York Times, May 6, 2013, http://www.nytimes.com/2013/05/07/world/asia/us-accuses-chinas-military-in-cyberattacks.html.
- Sharon Weinberger, “China Has Already Won the Drone Wars,” Foreign Policy, May 10, 2018, https://foreignpolicy.com/2018/05/10/china-trump-middle-east-drone-wars/.
- Rick Joe, “China’s Air Force on the Rise: Zhuhai Airshow 2018,” The Diplomat, November 13, 2018, https://thediplomat.com/2018/11/chinas-air-force-on-the-rise-zhuhai-airshow-2018/.
- Huang Yuxiang 黃宇翔, “Zhongguo wurenzhanji jingyan Zhuhai Hangzhan liangxiang, jiaxiang di shi Meiguo” 中國無人戰機驚豔珠海航展亮相假想敵是美國 [“Chinese Drones, Whose Target Is America, Stun the Audience at Zhuhai Air Show”], Asia Weekly, vol. 32, issue 46 (November 25, 2018), https://www.yzzk.com/cfm/blogger3.cfm?id=1542252826622&author=%E9%BB%83%E5%AE%87%E7%BF%94. [In Chinese]
- Ibid.
- Peter Navarro, Crouching Tiger: What China’s Militarism Means for the World (New York: Prometheus Books, 2015).
- Steven Lee Myers, “With Ships and Missiles, China Is Ready to Challenge US Navy in Pacific,” The New York Times, August 29, 2018, https://www.nytimes.com/2018/08/29/world/asia/china-navy-aircraft-carrier-pacific.html.
- San Renxing 三人行, “Ping xuexinggongsi de mori fengkuangdu” 評血腥公司的末日瘋狂賭 [“On the Bloody Company’s Mad Doomsday Gambling”], The Epoch Times, August 1, 2005, http://www.epochtimes.com/b5/5/8/1/n1003911.htm and http://www.epochtimes.com/b5/5/8/2/n1004823.htm [In Chinese]; and Li Tianxiao, “Shen yao Zhonggong wang, bi xian shi qi kuang” 神要中共亡 必先使其狂 [“If God Wants the CCP to Die, He Will Make It Go Mad First”], The Epoch Times, August 17, 2005, http://www.epochtimes.com/gb/5/8/17/n1021109.htm. [In Chinese]
- Jonathan Watts, “Chinese General Warns of Nuclear Risk to US,” The Guardian, July 15 2005, https://www.theguardian.com/world/2005/jul/16/china.jonathanwatts.
- Pillsbury, The Hundred-Year Marathon, chap. 2.
[۱] – Michael Pillsbury
[۲] – Arthur Waldron
[۳] – China Merchants Port Holdings Co. Ltd.
[۴] – Terminal Link SAS
[۵] – South Florida Container Terminal
[۶] – Houston Terminal Link
[۷] – Terminal Link Texas
[۸] – Steve Bannon
[۹] – the Mackinder-Mahan-Spykman
[۱۰] – Andrew Sheng
[۱۱] – Sam Dastyari
[۱۲] – Clive Hamilton
[۱۳] – Richard Armitage
[۱۴] – Malcolm Davis
[۱۵] – Zhou Wenzhong
[۱۶] – Anne-Marie Brady
[۱۷] – APEC
[۱۸] – Nick Timothy
[۱۹] – Serge Michel
[۲۰] – Michel Beuret
[۲۱] – Michael Sata
[۲۲] – Forum on China–Africa Cooperation
[۲۳] – Meles Zanawi
[۲۴] – Ethiopian People’s Revolutionary Democratic Front
[۲۵] – گروهی به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور است که از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده
[۲۶] – Yun Sun
[۲۷] – The China Program
[۲۸] – South to South cooperation
[۲۹] – Brookings Institution
[۳۰] – Inter-American Development Bank
[۳۲] – پنجمین فولادساز بزرگ چین
[۳۳] – Jordan Wilson
[۳۴] – La Union
[۳۵] – El Diario De Hoy
[۳۶] – Lawrence Sellin
[۳۷] – M. Taylor Fravel
[۳۸] – Brahma Chellaney
[۳۹] – Scott Montgomery
[۴۰] – Philip Davidson
[۴۱] – Zhu Chenghu