چه چیز در نهایت به سیستم پوچگرای شوروی خاتمه داد؟
مگر غیر از این است که روسها در نهایت از دروغها و ریاکاریهای کرملین که به ذره ذره زندگی دروغینشان رخنه کرده بود خسته شده بودند؟
در این بخش به ۱۰ مورد از علائم شورویگرایی میپردازیم. از خودتان بپرسید آیا هماکنون در همان مسیر تباهی قرار گرفتهایم یا خیر.
۱. در هیچ کجا هیچ راهی برای فرار از مغزشویی ایدئولوژیک وجود نداشت. اشتغال افراد در سازمانها یا ماموریتهای نظامی به لیاقت، تخصص یا دستاوردهای گذشته آنان هیچ ارتباطی نداشت. فقط طرفداری گوشخراشانه از سیستم شوروی مهم بود.
جنبش وُک (بیداری) برای ما در مسیر تبدیل به مذهبِ شورویگونه دولتی قرار دارد. فرصتطلبها بدون حتی یک سر سوزن مدرک یا استدلال عقلانی مدعیاند آمریکا همیشه، از گذشته تا به امروز، یک کشور نژادپرست سیستماتیکی بوده است.
۲. شورویها رسانهها را با دولت ادغام کردند. پراودا یا «حقیقت» برچسبی رسمی بود که دروغهای دولت را با آن تزئین میکردند. خبرنگاران فقط صحبتهای همکاران عضو حزب کمونیست خود را طوطیوار بازتاب میدادند.
در سال ۲۰۱۷ پژوهشی از دانشگاه هاروارد نشان داد بیش از ۹۰% پوشش رسانهای شبکههای خبری بزرگ از صد روز اول دولت ترامپ منفی بود.
۳. سازمانهای نظارتی شوروی برای پیدا کردن مخالفان ایدئولوژی شوروی، آپاراتچی و نوچه استخدام میکردند.
اخیراً متوجه شدیم وزارت دفاع به منظور یافتن جملات افراطیگرایانه در حال بررسی بیانیههایش است. سرویس پست ایالات متحده نیز اخیراً اقرار کرده است از برنامههای ردیابی برای نظارت بر نوشتههای شهروندان آمریکا در شبکههای اجتماعی استفاده میکند.
سیانان نیز اخیراً سازمان امنیت میهن آمریکا را به بررسی همکاری با شرکتهای نظارتی خصوصی برای دور زدن ممنوعیتهای دولت در زمینه نظارت بر فعالیتهای مردم آمریکا در فضای مجازی متهم کرده است.
۴. سیستم آموزشی شوروی بجای آموزش مغزهای جوان، آنها را با تفکرات صحیح مورد تایید دولت شستشو میداد.
هماکنون دانشگاههای کمبودجه در سراسر کشور در حال استخدام هزاران کارمند و مدیر معتقد به تنوع، برابری و مشارکت هستند. وظیفه اصلی این افراد بررسی پذیرشها، استخدامیها، برنامههای آموزشی و مدیریت دانشگاههاست. سزارهای پایبند به اصل تنوع، درست مانند کمسیرهای حرف گوشکن، بر پیروی موارد یادشده از داستان دولت نظارت میکنند؛ همان داستان که در آن آمریکای معیوب باید به بنیانهای شیطانی خود اعتراف کند، بابت آن پوزش بطلبد و رسماً با آن قطع رابطه کند.
۵. گروهی از افراد مرفه نازپرورده اتحاد شوروی را رهبری میکردند و خود از عواقب ایدئولوژیهای رادیکالشان مصون بودند.
هماکنون نیز میلیاردرهای سیلیکون وَلی حامی جنبش وُک به گونهای سوسیالیستی حرف میزنند اما همچون شاهان زندگی میکنند. مدیرعاملان شرکت هواپیمایی کوک اَند دلتا ایرلاینز از بیسخاوتی آمریکاییها انتقاد میکنند اما هر سال میلیونها دلار درآمد دارند.
آنچه فعالان وک مانند اوپرا وینفری، لبرون جیمز، مارک زاکربرگ و خانواده اوباما را متحد میکند املاک بزرگ و ثروت چند ده میلیون دلاریشان است. پر سر و صداترین انقلابیون رأس هرم، درست مانند برخی از عالیجنابان نورچشمی شوروی سابق که در سواحل دریای سیاه املاک آنچنانی داشتند، ترجیح میدهند در تاکستان مارتا، بورلی هیلز، مونتسیتو و مالیبو زندگی کنند.
۶. شورویها در بازنویسی و تحریف تاریخ به منظور جعل حقیقت زمان حال استاد بودند.
آیا آمریکاییها زمانی که خود را در جنون تغییر اسم، شکستن مجمسهها، تخریب یابودها، ممنوع کردن کتابها و کنسل کالچر (فرهنگ حذف) غرق میکنند با شورویها تفاوتی هم دارند؟
۷. شورویها فضایی از ترس را حاکم کردند و به خبرچینها برای لو دادن تمام دشمنان احتمالی مردم جایزه میدادند.
آمریکاییها از کی همکاران را تشویق کردند دیگران را به جرم گفتن یک کلمه نسنجیده در یک گفتگوی شخصی لو دهند؟ چرا هماکنون هزاران نفر فضای مجازی را شخم میزنند تا جملهای نسنجیده در سخنان گذشته رقبای خود بیابند؟ چرا به تازگی افرادی به اتهام نژادپرستی اقلیمی، نژاپرستی مهاجرتی و نژادپرستی واکسیناسیون در زمره مجرمان قرار گرفتهاند؟
۸. دادگاهها و دادستانهای شوروی به سلاحی برای پیشبرد ایدئولوژی تبدیل شده بودند.
در آمریکا، علت و محل شورش مشخص میکند که آیا قانون شما را مجازات خواهد کرد یا خیر. شهرهای پناهگاه و دارای نزاکت سیاسی با مصونیت کامل از قانون سرپیچی میکنند. اعضای هیئت منصفه از فاش شدن اطلاعات شخصی و مورد آزار و اذیت قرار گرفتن خود به علت صدور رای اشتباه در دادگاه در وحشت به سر میبرند. سازمان سیا و افبیآی درست مانند کاگب قدیم، در حال تبدیل به سازمانهایی ایدئولوژیکی هستند.
۹. شورویها به افراد برای تفکر صحیح شورویگونه کرور کرور جایزه میدادند.
در آمریکای مدرن جوایز پولیتزر، اِمی، گِرَمی، تونی و اسکار دیگر الزاماً منعکسکننده بهترین آثار سال نیستند بلکه به آثاری با بیشترین نزاکت سیاسی و وُکترین آنها اعطا میشوند.
۱۰. شورویها هرگز برای از بین بردن آزادی عذرخواهی نکردند. در عوض با سینهای سپر فریاد میزدند که خواهان برابری، حامی اقشار محروم و دشمن اشرافیگری هستند و به همین دلیل میتوانستند هرکس یا هرچیزی را که دلشان میخواهد نابود کنند.
فعالان وُک ما نیز به طرزی مشابه و با تکیه بر اینکه به «تحولی بنیادین» و از موعد گذشته نیاز داریم، از تلاشهای خود برای کنترل افکار، آموزش مجدد اجباری، اعترافات از پیش برنامهریزیشده، عذرخواهیهای اجباری و فرهنگ حذف دفاع میکنند.
پس اگر کسی را هم در راه برابری نابود کردند، پوچگرایی آنها کاملاً موجه است.
نوشته: ویکتور دیویس هانسون یک گزارشگر، کلاسیکگرا و تاریخدان نظامی است. او پروفسور بازنشسته آثار کلاسیک دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، استاد آثار کلاسیک و تاریخ نظامی دانشگاه استنفورد، استاد دانشگاه هیلزدِیل کالج و از اعضای برجسته مرکز شکوه آمریکاست. او نویسنده ۱۶ کتاب از جمله «روش جنگ غربیها»، «زمینهایی بی رویا» و «پرونده ترامپ» است.
نظرات بیانشده در این مقاله، نظرات نویسنده بوده و لزوما منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.
مطالب دیگر:
چین بیش از مجموع کشورهای توسعهیافته گاز گلخانهای تولید میکند
ترِوِر لادِن: در آمریکا انقلابی سوسیالیستی در آستانه وقوع است
کاخ سفید میگوید بایدن از شرکتهای بزرگ فناوری در جهت سرکوب «اطلاعات نادرست» حمایت میکند