Search
Asset 2

عشق چه جایگاهی در زندگی‌‏مان دارد؟

عشق چه جایگاهی در زندگی‌‏مان دارد؟

عشق چه جایگاهی در زندگی‌‏مان دارد؟

آیا تاکنون از خود سوال کرده‌‏ایم که عشق چه جایگاهی در زندگی ما دارد و ما چقدر با عشق عجین شده‌‏ایم و با عشق به دنیا نگاه می‌‏کنیم؟ و چقدر هم‌‏نوع خود را دوست می‌‏داریم؟

عشق چیست؟

عشق فرایندی است که به کمک آن می‌‏توان شما را به آرامی به سوی خودتان برگرداند. آن در ما پویایی، حرکت، جنبش و ارتقا به‌‏وجود می‌‏آورد و کمبود آن انسان را به فساد و تباهی می‌‏کشاند.

انسان زمانی عاشق می‌‏شود که رها باشد؛ نه صرفا رها از شخص مقابل، بلکه رها از خویشتن خویش. از این رو، گلی که عطر دارد، سرشار از عطر است. بنابراین تمامی آن را با همه تقسیم می‌‏کند. چه شخص نزدیک به آن گل باشد و چه دور از آن، برای گل تفاوتی ندارد.

احساس تعلق نسبت به دیگری، یا تغذیه روانی مداوم توسط دیگران و وابستگی به آنان، ناگزیر به اضطراب، ترس، حسادت و احساس گناه منجر می‌‏شود و تا زمانی که ترس هست، عشق نیست. ما از زندگی کردن می‌‏ترسیم به همین سبب نه زندگی را تجربه می‌‏کنیم، نه می‌‏بینیم و نه آن را احساس می‌‏کنیم در حالی‌‏که زندگی کردن یعنی فعالیت و تحرک داشتن، یعنی دست‌‏های خود را بالا زدن و به سختی‌‏ها تن دادن، یعنی به استقبال خطر رفتن، و این شما هستید که باید از خود سوال کنید، اصلا برای چه زندگی می‌‏کنید و فلسفه شما از زندگی کردن چیست؟

هنر انسان بودن

ما همواره تحت تاثیر دو عامل و نیروی بزرگ قرار داریم، یکی عوامل خارجی و بیرونی مانند زلزله، طوفان، سیل، بیماری و درد و…که کنترل بر آن بسیار کم است و دیگر نیروی درونی که شامل احساسات و عواطف است. با نیروهای درونی بیشتر آشنا شویم:

– همه ما یکتا زاده شدیم برای آن‌‏که به آرمان خاصی تحقق بخشیم. از این رو، هیچ‌‏کس نمی‌‏تواند ارزش اعتبار شما را، جز خودتان، پائین بیاورد. پس با غرور همان که هستید باقی بمانید و بگوئید “من خودم هستم”.

– به خود بگویید باید چیزی برای دادن داشته باشم. از این رو تلاش می‌‏کنم تا بهترین آدم دنیا باشم. دوست ندارم کسی را دنباله رو خود نمایم، زیرا موجب انحراف او از مسیری که در زندگی انتخاب کرده است، می‌‏شود.

– لحظه شروع همین لحظه‌‏ای است که در آن هستید، پس همین حالا تصمیم بگیرید. همه چیز از شما شروع می‌‏شود، از این رو، نمی‌‏توانید به کسی عشق بورزید مگر آن‌‏که خودتان را دوست داشته باشید. از خود متنفر بودن را کنار بگذارید. خود را در آغوش بگیرید و بگوئید تو خوب و دوست‌‏داشتنی هستی. ممکن است قیافه خوبی نداشته باشی ولی هر‌‏چه هستی تنها سرمایه منی و به تو افتخار می‌‏کنم. این، بازگشت به خود است. تلفن را بردارید و به مادر پیرتان بگوئید” مادر دوستت دارم”، یا به بچه هایتان بگوئید ” با تمام وجود دوست‌‏تان دارم”.

– یکی‌‏از علل اصلی ناراحتی شما احساس کامل‌‏نبودن می‌‏باشد که از درون، شما را آزار می‌‏دهد، سعی کنید آن‌‏چه هستید قبول کنید و خود را دوست بدارید و در آغوش بگیرید. لازمه زندگی، اعتماد به نفس و رضایت از خود است. کوشش کنید قابلیت‌‏های خود را افزایش دهید، هنرهای تازه یاد بگیرید و ابتکار و خلاقیتی از خود نشان دهید.

مخاطرات شکست در عشق

لطمه دیدن و شکست، خودش چاشنی ارتباط سالم است. وقتی می‌‏رنجید و گریه می‌‏کنید، واکنش شما، نشانه زنده بودن شما است و رنج هر چه باشد از بی‌‏تفاوتی بهتر است.

– ما نیاز داریم دست دوستی به سوی یک‌‏دیگر دراز کنیم. احتیاج داریم دوستانی گرد‌‏آوریم و به هیچ وجه نباید در این مورد به خود ترسی راه بدهیم. شما می‌‏توانید با کسی عهد دوستی ببندید و عشق خود را به او ارزانی کنید، اما قلب خود را برای خودتان نگاه‌‏دارید، چون فقط زندگی است که اجازه دارد قلب شما را تسخیر کند.

– مانند ستون‌‏های یک معبد در کنار هم در عین‌‏حال، دور از هم قرار‌‏گیرید و به دوستی خود که حکم معبد را دارد، استحکام و پایداری بخشید. درخت بلوط و سرو هیچ‌‏گاه در سایه هم رشد نمی‌‏کنند. خورشید خود را پیدا کنید و تا آن‌‏جا که امکانش هست، رشد کنید و شکوفا شوید.

– به همه پدیده‌‏ها عمیقا و قلبا عشق بورزید. با انسان‌‏های سالمی که می‌‏دانند چطور و چگونه زندگی کنند، چگونه بخندند، چگونه مهر بورزند و چه موقع گریه کنند، ارتباط برقرار کنید.

– به ندای قلب خود گوش کنید، اگر با خودتان مسائل‌‏تان را مطرح کنید، بدون شک خود درون‌‏تان پاسخ مناسب را خواهد داد. یاد‌‏بگیرید و به خود تلقین کنید که گذشته، گذشته است و اکنون باید خوش بود. زندگی مانند گردش پیک‌‏نیک است، گذران و کوتاه.

– محبتی که توقع جبرانش را داشته باشید، عشق اصیل و واقعی نیست. شما مهر می‌‏ورزید چون از این کار لذت می‌‏برید. پس بیائید به یک‌‏دیگر عشق بورزیم.

بازگشت به عشق

بازگشت به عشق یعنی عشق را برتر از همه چیز قرار دادن، چه در کار اداری و چه در هرکار دیگر. شغل شما عشق است و وظیفه شما این است که همه را دوست بدارید و با آن‌‏ها به گرمی و مهربانی رفتار کنید.

وقتی پول در‌‏آوردن به صورت هدف در‌‏می‌‏آید، انگیزه ما بیشتر دریافت کردن است تا دادن. در هر موقعیتی، هدف‌‏مان آرامش ذهن است. اگر آن‌‏چه می‌‏خواهیم را به دست آوردیم خیلی خوشحال می‌‏شویم ولی اگر هم به دست نیاوردیم هنوز آرامش داریم.

برگرفته از کتاب «مدیریت عشق و عاطفه» ترجمه علیرضا عزیزی

مطالب دیگر:

چرا تمرین معنوی و آرامش بخش فالون دافا در چین تحت آزار و شکنجه قرار دارد (ویدئو)

عشق عاری از خودخواهی چه نوع عشقی است؟ (ویدئو)

خواص درمانی برگ و تخم گشنیز

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی