در دوران اولین قرطینه سراسری آمریکا هزاران مأموران دولت غیرمنتخب و دولتهای محلی و فدرال اختیاراتی را به دست آوردند که معمولاً از آن بیبهرهاند.
آنها بی هیچ توضیح و دلیلی تصمیم گرفتند چه مشاغلی باز بمانند و چه مشاغلی تعطیل شوند. بیماران مبتلا به کووید را به خانههای سالمندان که محل زندگی قشری ضعیف و آسیبپذیر است فرستادند.
قوانینشان برای محکوم کردن کسانی که فاصلهگذاری اجتماعی، در خانه ماندن و استفاده از ماسک را رعایت نکرده یا در اعتراضات خشونتآمیز شرکت کردند معمولاً بر دلایل سیاسی متکی بود. بودجههایی که به «زیرساخت» و «درمان» اختصاص دادند تنها بهانهای برای اختفای سیاستشان برای اصلاح نحوه توزیع منابع بود.
محافظهکاران از این شاکی بودند که چپها اهدافشان را تحت لوای نجات ما از همهگیری کووید به پیش میبرند. چپهای سرمست نیز بادی در غبغب انداخته و با افتخار میگفتند این موضوع حقیقت دارد.
باراک اوباما بعد از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ از «تحول اساسی» کشور سخن میگفت. حال او برگشته و درباره مخارج مولتیتریلیون دلاری ترسمحوری نظر میدهد که بدهی آمریکا را تا آستانه ۳۰ تریلیون دلار برده است.
اوباما در مصاحبهای اخیر با ازرا کلاین از نیویورک تایمز گفت: «شاید نکته آموزندهای در کل این داستان کمبودهای دولت فدرال نهفته باشد. اینکه از الان که میلیونها نفر در رنج و عذاب به سر میبرند درباره بدهیهای سی سال آیندهمان نگران باشیم، شاید راه هوشمندانهای برای تفکر درباره اقتصادمان نباشد».
ظاهراً منظور او این است که قرض کردن میلیونها دلار پول در این همهگیری و نگران نبودن درباره بازپرداخت آن رویکرد جدیدتر و بهتری برای اقتصادمان است.
سال گذشته گاوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، درباره اینکه توانسته بود قرنطینه سراسری را در این ایالت اعمال کند فخرفروشی میکرد.
نیوسام گفته بود: «این فرصتی برای تجسمم مجدد عصر ترقیخواهی در جهان کاپیتالیسم است. پس بله، ما بدون شک این وضعیت را فرصتی برای بازآرایی نحوه کسب و کار و مدیریت کشور قلمداد میکنیم».
هیلاری کلینتون نیز اوایل همهگیری سخنان مشابهی را بیان کرده بود: «به قول قدیمیها، نباید بگذاریم این بحران از کف برود. در این دوران درباره شدیدترین نقاط ضعفمان پیرامون عدالت در درمان و اقتصاد نکات بسیار آموزندهای فرا گرفتهایم».
قول قدیمیهایی که کلینتون به آن اشاره کرد، در واقع نقل قولی از رام امانوئل، رئیس ستاد سابق اوباماست. جمله دقیق امانوئل این بود: «هرگز نباید بگذارید یک بحران جدی از کف برود».
امانوئل سپس توضیح داد بحرانها امکان ایجاد تغییرات رادیکالی را فراهم میآورند که قبلاً هرگز به آنها فکر نشده بود یا غیرممکن تلقی میشدند. در غیاب فجایع، هیچ عقل سلیمی به اهداف چپها رای نمیدهد.
اما چپها تنها کسانی نیستند که از کووید-۱۹ سواستفاده میکنند. نشست مجمع جهانی اقتصاد در شهر داووس از استفاده از این بحران جهانی برای پیشبرد «بازنشانی بزرگ» سخن میگوید. این نگهبانان خودگزیده میخواهند مقرراتی جهانی برای مدیریت اقتصاد، انرژی، حمل و نقل، آموزش، اقلیم، توزیع ثروت و رسانههای دنیا وضع کنند. به بیان دیگر، چند الیت میخواهند قوانین محلی را به قهقرا ببرند.
تمامی این اقدامات چه وجه اشتراکی دارند؟
اولاً، تمامی این اهداف دیدگاهی هرمی و از بالا به پایین دارند. نظرسنجیها نشان میدهند شهروندان معمولی آمریکا از بابت قرض کردن مبالغ هنگفت نگرانند. آنها میترسند مبادا دولت به بهانه همهگیری، اختیارات جدیدی برای خود برگزیند.
دوماً، الیتهای ما ضد دموکراسیاند. آنها از استفاده از قانون، فرمانهای اجرایی، حکم دادگاه یا دستورات بوروکراتیک برای تحمیل تغییرات بر مردم سخن میگویند. اوباما، نیوسام، کلینتون و حامیان بازنشانی بزرگ نمیخواهند اهدافشان را در برابر مردم و نمایندههای منتخبشان به بحث و گفتگو بگذارند.
سوماً، در پس پرده شعارهای باکلاس درباره از کف ندادن بحرانها، نکات آموزنده و بازنشانیها، این واقعیت هولناک نهفته است که چنین طرحهایی در شرایط نرمال هیچ محبوبیتی ندارند چون اصلاً با عقل جور در نمیآیند. فقط و فقط افراد صاحب قدرت که با بادیگاردهای شخصی و پول و نفوذشان میتوانند از خودشان محافظت کنند از عدم تامین مالی پلیس حرف میزنند. کسانی که با جتهای کربنزای خود به داووس میروند هرگز از پروازهای اکونومی استفاده نمیکنند.
چهارماً، کارنامه سیاستهای موفقیتآمیز انقلابیون ثروتمند ما سفیدِ سفید است. قرض مبالغ هنگفت، گسترش اختیارات دولت، محدودیت آزادیهای فردی، مالیاتهای سنگینتر و افزایش مقررات به مذاق اکثر آمریکاییها خوش نمیآید. برگزیت و واکنشهای منفی در قبال اتحادیه اروپا نشان میدهد این مسئله در خارج از کشور نیز صادق است.
بسیاری از افراد صاحب نفوذ و قدرت چپ با سواستفاده از حرفه سیاسیشان و تجارت پرسود فروش اطلاعات توانستهاند ثروتمند شوند. شاید یک آدم منفینگر پیش خودش فکر کند این افراد صاحب قدرت فقط وقتی به دنبال بازنشانی تمام و عیار خواهند بود که ابتدا به ثروت ماورایی دست یابند و دیگر مثل ما فکر و زندگی نکنند و حرفهایمان را نادیده بگیرند.
نوشته: ویکتور دیویس هانسون گزارشگر، کلاسیکگرا و تاریخدان نظامی محافظهکار است. او پروفسور بازنشسته دانشگاه ایالت کالیفرنیا، عضو ارشد هیئت علمی آثار کلاسیک و تاریخ نظامی دانشگاه استنفورد، عضو هیئت علمی کالج هیلزدیل و عضو برجسته مرکز شکوه آمریکاست. هانسون ۱۶ کتاب را نگاشته است که در این میان میتوان به «روش جنگ غربیها»، «زمینهای خالی از رویا» و «پرونده ترامپ» اشاره کرد.
مطالب دیگر:
پشت پرده سیاست جدید «سه فرزندی» حزب کمونیست چین چیست؟
قرنطینه شهرهای استان گوانگدونگ چین به دلیل موج جدید شیوع کووید۱۹