برای والدینی که تازه صاحب فرزند شدهاند، هر لحظه دوری از نوزاد زجرآور است. در صورت دور شدن کودک از والدین، ذهن آنها همواره درگیر سوالات و نگرانیهایی است که تنها هنگامی رفع میشود که کودک خود را به سلامت در آغوش بگیرند. اما «لنا پیرس» همیشه از این راحتی و رضایت بیبهره بود. وی طی ۸۲ سال زندگی پس از تولد فرزند اولش نگران بود که چه اتفاقی برای نوزاد کوچکش افتاده است.
پیرس در سن ۱۴ سالگی، ۱۱ فوریه ۱۹۳۳ یک دختر بچه سالم به دنیا آورد. مادر جوان وظیفهشناس به هیچوجه قصد رها کردن کودکش را نداشت. اما متاسفانه تصمیم برای نگهداری از کودکش به عهده وی نبود. بخش دولتی در نیویورک تشخیص داد که او خیلی جوانتر از آن است که بتواند یک مادر باشد و پس از شش ماه خوشحالی از تولدکودک، پیرس گویا میدانست که هرگز دوباره فرزندش را نخواهد دید.
پیرس نام دختربچه را «اوا می» گذاشت. بعد از اینکه دولت اوا را از پیرس گرفت، اسم او به «بتی مورل» تغییر نام یافت.
بتی مورل در لانگ آیلند، نیویورک در خانوادهای شاد و باثبات بزرگ شد. اما مادرخواندهاش هنگامی که مورل تنها ۲۱ سال داشت از دنیا رفت و چند سال بعد نیز پدرش فوت کرد. از آن زمان وی تنها زندگی کرد. به او گفته بودند که مادرش هنگام زایمان فوت کرده است و به همین دلیل بتی نمیدانست برای یافتن اطلاعات بیشتر درباره خانواده واقعی خود باید از کجا شروع کند.
به نظر میرسید جستجو به بن بست رسیده باشد تا زمانی که در سال ۱۹۶۶ یکی از عمههایش به او کمی اطلاعات که قبلا افشا نشده بود، داد. او به مورل گفت که در اصل نام او اوا بوده و در شهر یوتیکا، نیویورک متولد شده است. مورل با تمام بیمارستانها و ادارات فرزندخواندگی تماس گرفت و سعی کرد ردی از خانوادهاش پیدا کند.
همه مکانها به او گفتند که اطلاعاتی در این مورد ندارند، به غیر از یک اداره که مقداری اطلاعات فوقالعاده در دسترس وی قرار داد.
مورل در این خصوص گفت: «هنگامی که به من گفتند مادرم هنوز زنده است، نزدیک بود از روی صندلی خود بیافتم.»
اما او هنوز، با وجود تماس و تحقیقات بیشتر اطلاعات کافی برای یافتن مادرش پیدا نکرده بود و هنوز به پیدا کردن خانوادهای که در آن متولد شده بود نزدیک نبود.
در آن زمان مورل به فلوریدا نقل مکان کرد و تشکیل خانواده داد.
پس از سالها تلاش بیثمر، مورل با کمک نوه ۱۲ ساله خود در سایت ancestry.com برای یافتن مادرخود ثبتنام کرد.
در ابتدا با جستجو در این سایتنتیجهای حاصل نشد، اما پس از ۲۰ سال موفقیتی بزرگ به دست آمد.
یک روز مورل پیامی در پروفایلش در سایت «ancestry.com» از مردی به نام براد نیومن دریافت کرد. او ادعا کرد که پسردایی دومش است و او را از اینکه خانوادهاش به دنبال وی بودند، مطلع کرد. او مورل را به «میلی هاوک» خواهری که همیشه آرزوی داشتنش را داشت، معرفی کرد.
مورل ۸۲ ساله به نقل از TODAY.com گفت: «من آنقدر دوست داشتم خواهر و برادر داشته باشم که یک برادر و خواهر خیالی که با من زندگی میکنند را برای خودم ساخته بودم.»
او شوکه شده بود که میشنید چهار خواهر و دو برادر دارد.
مورل در صحبتهایش به میلی هاوک، خواهری که جدیدا پیدا کرده بود، گفت: «انگار ما یک عمر همدیگر را میشناسیم.» سپس هاوک تلفن را به لنا پیرس، مادر واقعی مورل داد.
این اولین باری بود که پیرس صدای دخترش را شنید. پس از نگهداری از او در شش ماه اول زندگیاش، لنا در حیرت بود که چه اتفاقی برای او در ۸۲ سال گذشته رخ داده است. پیرس به دختر خود گفت که برای مدتی طولانی منتظرش بوده است.
لنا پیرس ۹۶ ساله در پشت تلفن بسیار احساساتی شده بود. او چندین بار طی اولین مکالمه تلفنی تکرار کرد: «اوه عزیزم، اوا می.» آنها توافق کردند در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۶ به صورت حضوری با یکدیگر ملاقات کنند و سرانجام مورل در فرودگاه ، مادرش را ملاقات کرد.
پس از روزهای بیشمار جستجو در اینترنت، تماس تلفنی و صحبت کردن با بستگان، مورل در نهایت توانست زنی راکه او را به دنیا آورد، ملاقات کند.
این پیوندی عاطفی بود. بتی مورل که اکنون ۸۲ سال دارد، برای اولین بار مادر ۹۶ سالهاش را ملاقات کرد. پیرس به دختر اولش گفت: «سالهای طولانی سپری شد، اما سرانجام به هم رسیدیم.»
سرانجام دوباره این خانواده به هم پیوستند!
مورل گفت: «دیگر صبحها با سوال از خواب بیدار نمیشوم.سرانجام احساس میکنم به پایان رسید.»
مطالب دیگر:
نقش تغذیه در پیشگیری از عوارض مخرب پیری چیست؟
تمرینی که هماهنگی و آرامش را به ارمغان میآورد
چگونه مشکلات را میتوان با فکر حل کرد؟