logo_eet

ماسوله، قاره‌‌‏ای کوچک در دل تاریخ

ماسوله
(Taher Masouleh)
ماسوله
(Taher Masouleh)

آمده بودیم تا ماسوله را بنویسیم. ماسوله را نمی‌‌‏توان نوشت؛ ماسوله را باید دید، ماسوله قاره‌‌‏ایست که تازه کشف شده (سهراب سپهری)

برای اینکه ماسوله را بهتر ببینید، بهتر است ابتدا این سوال را در ذهن خود طرح کنید:

علت پیدایش ماسوله چیست؟

قبل از جواب باید به عرض برسانم که غالبا همه یکجا نشینی‌‌‏ها به خاطر آب و کشاورزی شکل می‌‌‏گیرد و دامدارها نیز برای بدست آوردن مرتع مناسب مجبور به مهاجرت هستند و پس از هزاران سال هنوز به یکجا نشینی مناسب نرسیده‌‌‏اند مثل عشایر مختلف قشقایی، بختیاری، تالش …

اما ماسوله زمین برای کشاورزی ندارد و حتی باغداری نیز ندارد!

علت پیدایش ماسوله معدن آهن است. سنگ آهن را از معادن آهن کوه‌‌‏های روبروی ماسوله برداشت می‌‌‏کردند و با ذوب آن و تبدیل به شمش، داس، تبر، خیش، گاوآهن، پتک، سندان، نیزه، سپر، شمشیر، چاقو، سه پایه، یراق اسب و … تجارت بسیار قوی را در این مکان شکل داده و این شهر را خلق کردند.

شهر؟ آری شهر چرا که پارامترهای شهری دارد و نه بخاطر اینکه نزدیک صد سال است که شهرداری دارد.

تعداد هفده کاروانسرا، یازده مسجد، پنج حمام عمومی و بیش از چهارصد درب مغازه مجموعه را تبدیل به شهر می‌‌‏کند.

وجود راسته بازار در بازار ماسوله ثابت می‌‌‏کند که نه تنها شهر بلکه یک شهر مرکزی بود. راسته چاقو سازی، راسته چموش دوزی، راسته زغال فروشی، راسته آرد فروشی، راسته علافی و….

ماسوله از ابتدای پیدایش خودش سیستم فاضلاب دارد. درب و پنجره دو جداره دارد، اصلا کوچه بن‌‌‏بست ندارد، همه خانه‌‌‏های قدیمی ماسوله ضد زلزله است و هیچکدام از ساختمان‌‌‏های ماسوله ناودان ندارد و آب باران آن با رعایت شیب ملایم از شهر خارج شده یا به داخل سیستم فاضلاب هدایت می‌‌‏شود.

بیش از هفده علامت از ایمانشان قبل از زرتشت هنوز در معماری ماسوله وجود دارد، مانند خورشیدهای موجود در پنجره‌‌‏ها ،چلیپا یا سواستیکا، گل‌‌‏های چهار پر، دایره‌‌‏هایی که چهار بیضی داخل آن قرار دارد، دایره‌‌‏هایی که داخل آن شکلی وجود دارد شبیه به علامت تایجی (یین و یانگ)، خورشیدهایی که دو طرف آن فلش دارد و….

اینها وقتی تکمیل می‌‌‏شود که بدانید میراث معنوی زمان میتراییسم نیز حفظ شده است

مثلا: ماسوله‌‌‏ای‌‌‏ها هنوز عروس را هنگام طلوع آفتاب وارد خانه داماد می‌‌‏کنند تا با طلوع خورشید، خورشید دیگری وارد خانه داماد شود یا زندگی دیگری طلوع کند، هنوز با ماه راز و نیاز می کنند،هنوز باور دارند که خورشید، خانم است و روزها بیرون می‌‌‏آید و شبها که نیاز به جرات بیشتر است، ماه برادرش است که بیرون می‌‌‏آید. هنوز هنگام غروب آفتاب در ماسوله خیر برد را بکار می‌‌‏برند. هنوز هنگام زلزله افراد مسن، مخصوصا خانم‌‌‏ها با دست بر زمین می‌‌‏زنند و می‌‌‏گویند آرام حیوان، آرام حیوان.

چرا که باور دارند زمین روی شاخ گاو قرار دارد و موقع جابجایی از شاخی به شاخ دیگر گاو زلزله اتفاق می‌‌‏افتد.

مهم نیست که این باور درست است یا غلط، مهم این است که وقتی ریشه یابی کنیم به دورا ن پیش از زرتشت می‌‌‏رسد …

سخن کوتاه کرده تا از گزاف گوییم نرنجید؛ مگر به بهانه این چند سطر از این قاره کوچک در دل تاریخ دیدن فرمایید و در کوچه‌‌‏های لایه‌‌‏های مختلف تاریخ قدم بزنید.

دست نوشته‌‌‏ای از طاهر حنیفه‌‌‏زاده ماسوله

اخبار مرتبط