با به دست گرفتن کنترل درون، میتوانیم حتی با اندک تغییراتی الگوی رفتاریمان در زندگی را تغییر دهیم.
امروزه وقتی عبارت « رعایت آداب » را میشنویم، ممکن است به یاد آدابی چون بسته نگه داشتن دهان هنگام خوردن غذا و استفاده از چنگال به جای انگشتانتان بیافتیم. کمی پیشتر، تصور مردم از رعایت آداب مواردی مانند، دادن صندلی خود در مترو یا اتوبوس به خانمی باردار، نگه داشتن درب برای افراد سالخورده یا تشکر از افرادی که در موارد مختلف کمکمان میکنند بود.
هولدفرت، نویسنده در ابتدای کتاب « اهمیت رعایت آداب » با اختصار شرح میدهد که « آداب یک طرز رفتار متمدنانه از تعاملات انسانی هستند. »
اگر این تعریف از آداب برایتان کمی مبهم به نظر میرسد، میتوانید به قاعده طلایی رجوع کنید: با دیگران به گونهای رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. اگر نمیخواهید دیگران شما را آزار دهند، به تمسخر بگیرند یا در صف هل دهند، شما هم نباید همان کار را انجام دهید. برای جلب احترام دیگران به آنها احترام بگذارید.
با این تعریف، احتمالا اکثر ما خودمان را فردی دارای رفتاری خوب در نظر میگیریم. ممکن است کسانی را هم بشناسیم که رفتار فوق العادهای به نمایش میگذارند. سی سال پیش، در جشن عروسی یکی از دوستانم، تعدادی از مهمانان را میشناختم و زمان زیادی را هم برای مشاهده رفتارشان داشتم. به خصوص در یک مورد، طرز رفتار مردی حدودا ۲۵ ساله مرا متحیر ساخت. او با مهمانان خوش آمدگویی میکرد، افراد مسن را راهنمایی و تا درب خروجی همراهی میکرد و برای صحبت با کودکان زانو میزد. اما رفتارش با دیگران تصنعی نبود. او به نحوی اسرارآمیز، هم و غم خود را نسبت به همه حاضران ابراز میداشت. اگر این مرد جوان یک دکتر بود، رفتار تحت تاثیر قرار دهنده او به تنهایی کافی میبود تا بر مشکلات عاطفی و رفتاری بیمارانش فایق آید.
پس انسان چگونه شروع به یادگیری آداب و رفتار میکند؟
اگر به تعریف آن در فرهنگ لغت نگاهی بیندازیم، واژه « رفتار اجتماعی مودبانه » را مشاهده میکنیم. اما متاسفانه، رفتار خوب جزئی از طبیعت انسان نیست و در واقع کاملا برعکس است. علاوه بر وضع قوانین، آداب نیز برای مهار و کنترل کردن غرایز و رفتارهای در تضاد با جامعه انسان به وجود آمدند. بدون منع قوانین و مقررات و آداب رفتار، در خیابانها با هم دعوا میکردیم، از همسایگان دزدی میکردیم و روش زندگی کردنمان تحت کنترل شیطان در میآمد.
اما این گونه امکانپذیر نیست و نیاز است آداب و رفتار صحیح لازم را برای برقراری نظم در جامعه بیاموزیم. بسیاری از کودکان در منزل آداب معاشرت را میآموزند. بعضی از جوانان تاحدی درست رفتار کردن را در دانشگاهها یاد گرفته و چنین موضوعاتی در حال حاضر تحت عنوان آداب معاشرت به عنوان بخشی از دوره « بزرگسالی و مسئولیت پذیری » به آنان آموزش داده میشود. و البته، بعضی فرصت یادگیری ندارند یا به هر حال هرگز یاد نمیگیرند.
البته فرهنگهای مختلف درباره این موضوعات مقداری آموزش و راهنمایی ارائه میدهد. اما معمولا قوانین را مقدم بر مسئولیت و پاسخگویی شمرده، و روی آزادیهای فردی بیشتر از وظایف ضروری تاکید میکند. امروزه، به ویژه در رسانههای دنیا، رفتار ناپسند تحسین میشود. مثلا در گذشته در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری در کشورهای مختلف در دنیا، شاهد هیچگونه توهین و تلاش برای اتهام و افترا زنی به یکدیگر نبودیم.دو طرف مناظره به جای زیر سوال بردن یکدیگر درباره سیاست بحث میکردند. در آن دوران، بیحرمتی به یکدیگر در انظار عمومی تقریبا نادر بود. ولی امروزه، سخنان نسنجیده و مبتذل از سوی افراد مشهور و بازیگران به امری عادی تبدیل شده است.
هولدفرت با ذکر این نکته در کتاب خود با اظهار تاسف میگوید: « ارزشهای اخلاقی در زندگی مدرن امروزه رو به زوال رفته است. »
هنگامی که فاقد اخلاقیات بوده و کنترلمان را از دست میدهیم، ما آنچه را که هولدفرت به عنوان عنصر کلیدی شخصیت مان توصیف میکند را نیز از دست می دهیم. او با این نظریه ادامه میدهد:
درست رفتار کردن نه تنها فرصتی برای گرامی داشتن دیگران به ما می دهد بلکه در عین حال به ما وقار و متانت نیز می بخشد.
اگر این عمل گسترده تر شود و خانه ها و مدارس به مکانی برای تعلیم ادب و نزاکت تبدیل شوند، آداب و رفتار صحیح در زندگی اجتماعیمان شکوفا خواهد شد. امروزه مجری رادیویی را میبینیم که وسط صحبت میهمانان خود میپرد، رفتارهای ناپسندی که در رسانهها تبلیغ میشود و رفتارهای اجتماعی مردم که آداب و احترام به دیگران در آن رو به افول است.
همانطور که هولدفرت به ما می گوید « ما در نقش افراد و جوامع، یک تعادل شکننده بین نظم و آزادی، آزادی فردی و ثبات اجتماعی ایجاد کردهایم. در صورتی که آداب و اخلاقیات یک روش ساده و موثر برای کمک به ما در حل این معادله پیچیده است. »
جودیت مارتین، که به بانوی آداب معروف است این ایده را مورد تاکید قرار میدهد: « آداب معاشرت از رفتار اجتماعی انسان نشأت میگیرد. اگر یک راهب در یک کوهستان باشید، نیازی نیست نگران آداب و اخلاقیات باشید؛ ولی اگر کسی وارد آنجا شود، آن گاه ممکن است دچار مشکل شوید. این مساله حائز اهمیت است زیرا میخواهیم در یک جامعه هماهنگ و منظم زندگی کنیم.
ما به عنوان تک تک افراد جامعه توانایی تغییر این وضعیت را داریم. با کمی احترام نسبت به همنوعان خود، با به دست گرفتن کنترل درونی و خویشتنداری، میتوانیم حتی با اندک تغییرات الگوی رفتاریمان در زندگی را تغییر دهیم.
… یک گفته قدیمی هست که میگوید: اخلاقیات، ما را انسان می سازد و بدون آن
کاملا حقیقت دارد.
آداب و رسوم همچنین باعث شکل گیری فرهنگ میشود.
مطالب دیگر:
چطور مانند یک سامورایی آرامش خود را حفظ کنید
بیست سال ایستادگی فالونگونگ برابر آزار و شکنجه : عهد و پیمان به وجدان انسانی
تغییراتی که بعد از سی روز نوشیدن آب لیمو و عسل به صورت ناشتا در بدن رخ میدهد