روز نخست نوروز و روز ششم آن، در دوران ساسانیان از ارزش خاصی برخوردار بودند. به این ترتیب که اعمال خاص و ویژه در این دو روز انجام می گرفت. در روز نخست مردم زود از خواب برمی خاستند و به کنار رودها و قنات ها رفته، شستشو کرده و به یکدیگر آب میپاشیدند.
همچنین در این باره آمده است که در روز نخست نوروزی مردم شیرینی هایی که از پیش پخته و آماده کرده بودند را به یکدیگر تعارف می کردند و نیز صبح زود نخست پیش از آنکه حرفی بزنند و یا کاری انجام بدهنده شکر میخوردند یا سه بار عسل میلیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشیها و بدبختیها روغن به تن خود میمالیدند و خود را با سه قطعه موم، دود میدانند.
اما اقدامات و مراسم خاصی نیز در طی روزهای نوروز در دربار شاهان ساسانی صورت میگرفت. زمانی که مراسم ویژه در نخستین روز آغاز میشد، شاه لباس مخصوص خود را میپوشید و در این هنگام شخصی که یقینا دارای مقام والایی بود با رویی خندان به حضور شاه آمده و به او میگفت: به من اجازه دهید تا وارد شوم.
شاه از او می پرسید، تو کیستی؟ از کجا میایی؟ به کجا میروی و چه کسی با تو همراه است؟ آن شخص در جواب میگفت: من از جانب دو نفر نیک نام و نیک بخت میآیم و بسوی دو نفر پر برکت میروم و با من پیروزمندی همراه است و نام من خجسته است. من با خودم سال نو میآورم و برای پادشاه خبر خوش و درود و پیام میآورم. در این هنگام شاه میگوید: راهش بدهید و خطاب به آن شخص میگوید: داخل شو. آن مرد میزی را که سیمین است، روبروی شاه قرار میدهد و در کنار میز کلوچههایی که پیش از آن حبوبات گوناگون همچون گندم، جو، ارزن، برنج، نخود، عدس، کنجد و لوبیا پخته شده بود، قرار داده میشد.
هفت دانه از هر یک از انواع این حبوبات نیز در کنار این میز قرار داده و وسط میز هم هفت شاخه از درختهایی را میگذاشتند که از روی آنها و نام آنها پیشگویی میکردند و شکل آنها را به فال نیک میگرفتند. این شاخه ها عبارت بود از درخت بید، به، زیتون، انار و هر شاخه را بنام یکی از ایالات روی میز مزبور قرار میدادند و بر نقاط مختلف آن مینوشتند : ابزود – ابزاید – ابزون – بروار – فراخی. یعنی: افزود- افزونی – ثروت – خوشبختی و فراوانی.
همچنین هفت جام نقرهای، هفت درهم نقرهای ضرب همان سال، یک دینار نو و یک بسته اسپند نیز در برابر پادشاه قرار داده میشد و آن شخص با برداشتن تمام آنها، برای پادشاه زندگی ابدی، سلطنت طولانی و خوشبختی و خوشنامی آرزو می کرد.
نکته جالب توجه اینکه پادشاه در نخستین روز نوروز در باره هیچ کاری از امور مملکت و امور شخصی خود با هیچ شخصی، حتی معتمدین خود مشورت نمی کرد، به این جهت که مبادا از او کاری ناپسند سر بزند و تا پایان سال دوام داشته باشد.
پیش از هر چیز بشقاب زرین و سیمین با قند و جوز هندی تازه و پاک شده و پیالههای زرین و سیمین به شاه تقدیم میشد و او (شاه) روز نخست سال جدید را با نوشیدن شیر تازه که در آن خرمای تازه نیز میانداختند، آغاز میکرد. ظاهرا رسم خوردن پنیر و نوشیدن شیر تازه و خرما در میان شاهان ساسانی و در نوروز متداول بوده و کاری نیک قلمداد میشد.
در طی روزهای نوروز، همچنین رسم دیگری که وجود داشت، دزدیدن آب برای پادشاه بود. به این ترتیب که در کوزههای سیمین برای : شاه از دو نفر نیکبخت و پر برکت آب گرفته میشد که البته ظاهرا تنها دختران که گردنبندهایی از یاقوت سبز و منجوقهایی از زبرجد به آن آویخته را بر گردن داشتند، میتوانستند این کار را انجام دهند. در ضمن این دختران آب مورد نظر را از زیر آسیاها و مخزن قناتها میگرفتند.
برگزاری جشن نوروز (نوروز) در زمان ساسانیان، همچنین با اجرای سرودهایی همراه بوده است که این مسئله در بهترین و بالاترین سطح خود، در دوره پادشاهی خسرو پرویز رایج بوده است.
نوروز، این عید ملی و جشن باستانی بخاطر ویژگیها و مختصاتی که دارد، در طول تاریخ، به علل و اسباب زودگذر و ناپایدار بستگی نداشته و همواره در دل ایرانیان جایگاه بالا و با ارزش خود را حفظ کرده است.
در دوره انتقالی ایران از حکومت پادشاهی ساسانی به حکومت اسلامی نیز، نوروز ماهیت خود را حفظ کرده و حتی از جانب حاکمان عباسی نیز مورد توجه قرار گرفته به گونه ای که منصور، خلیفه دوم عباسی عید نوروز را در نخستین روز از فصل بهار و ماه فروردین، رسما اعلام کرده و در دربار خود جشنهای مربوط به آن را نیز اجرا میکرد.
منبع: ماهنامه فروهر
مطالب دیگر:
تغذیه سالم در ایام نوروز (ویدئو)
تورنتو : راهیپمایی صلح آمیز به مناسبت خروج ۳۰۰ میلیون نفر از حزب کمونیست