ماجرای نوجوانی که هنگام گردش در جنگل، ساختمانی متروکه را میبیند و برای سرگرمی تصمیم میگیرد با بلند «سلام» کردن دوستش را بترساند، اما از شنیدن پاسخ سلامش وحشت‌زده میشود، جالب و شنیدنی است.
سال ۲۰۱۷ بود که «الینگتون واتس» هنگامی که با دوستش در حال پیاده‌روی در یک منطقه جنگلی واقع درانگلستان بود به روزنهای عجیب که متعلق به ساختمانی متروکه بود، برخورد کرد. او برای سرگرمی در حفره بلند فریاد زد: «سلام»، تا انعکاس صدایش را بشنود؛ اما انتظار نداشت که صدایی عجیب به سلامش پاسخ دهد.
صدا متعلق به جیمز تامپسون، ۵۱ ساله ساکن شهر پلیموت بود که یک ماه پیش گم شده بود!
الینگتون که نوزده سال دارد، میگوید: «کاملا وحشت‌زده شده بودم، انتظار نداشتم پاسخی دریافت کنم، اما خیلی خوشحالم که تامپسون پیدا شد. فقط از روی کنجکاوی داخل ساختمان رفتم و نگاهی به آن پایین انداختم، فکر نمی‌کردم کسی داخل آن باشد.»
زمانی که الینگتون، تامپسون را پیدا کرد، او بسیار لاغر و نحیف شده بود. احتمالا تامپسون پس از زخمی شدن، برای پناه گرفتن به داخل ساختمان رفته بود.
او ماجرا را اینطور شرح میدهد: «داخل ساختمان شدم و از دوستم، امیلی هم خواستم که بیاید که تمایلی نداشت. بعد برای سرگرمی و ترساندن امیلی از جاهای مختلف ساختمان چندین بار فریاد زدم سلام تا انعکاس صدایم را بشنوم… تا این که در روزنهای فریاد زدم سلام و همان جا پاسخی دریافت کردم. مسلم است که صدا مرا ترساند. همه جا تاریک بود و تنها چیزی که همراه داشتم چراغ قوه موبایلم بود و واقعا نمی‌توانستم چیزی را به وضوح ببینم. داشتیم از آنجا دور میشدیم، اما امیلی هنوز باور نداشت که صدای کسی را شنیده باشم، برای همین به او گفتم که برای اثباتش برمی‌گردم و صدا را ضبط می‌کنم.»
الینگتون هنگامی که دوباره به ساختمان برگشت، از همان بیرون با تامپسون گفتگو کرد و متوجه شد که او به کمک و آب نیاز دارد، به همین دلیل برگشت و از دو عابر که آن نزدیکی بودند درخواست کمک کرد، اما آنها از ترس این که شاید امنیتشان به خطر بیفتند نپذیرفتند به داخل ساختمان بروند.
چهار نفری تصمیم گرفتند که از گروهی از پیمانکاران که نزدیک آنجا کار می‌کردند کمک بگیرند، اما آنها نیز معتقد بودند که رفتن به داخل ساختمان ممکن است خطرناک باشد. بنابراین با پلیس تماس گرفتند و طولی نکشید که امدادگران برای نجات تامپسون از راه رسیدند.
سخنگوی پلیس درباره عملیات نجات گفت: «تامپسون بسیار لاغر و نحیف شده بود، طوری که اگر چند روز دیگر آنجا بود، احتمالا زنده نمیماند. او بسیار خوش‌شانس است که به موقع پیدا شد.»
مطالب دیگر:
نمایشگاه سیاه اجساد این بار در سیدنی
کتاب شگفتآوری که سبب شد بسیاری از مردم دخانیات را ترک کنند
صدایی از جعبه خیس شده زیر باران آمد – زن مهربان از دیدن آن چه درون جعبه بود مبهوت شد
