برای مادری که انتظار دوقلوهایش را میکشد، شادی و هیجان معمولا دوچندان میشود. با این حال، حمل دو کودک با خطرات خاص خود همراه است.
در این شرایط از مادران خواسته میشود که بسیار مراقب باشند تا اطمینان حاصل شود که زایمان بیخطر باشد؛ اما گاهی نیز تصمیمات سختی پیش روی آنهاست.
زنی از ایالت اوهایو در آمریکا بارها و بارها پیشنهاد سقط یکی از نوزادان خود را رد کرد و علیرغم هشدار پزشکان درباره خطر دوقلوهای مونوآمنیوتیک، از تصمیمش پشیمان نشد.
«جمی ماری» در دهمین هفته بارداری بود که متوجه شد که دو قلو باردار و فوقالعاده هیجانزده شد.
ماری با علاقه آنچه اتفاق افتاده بود را به اشتراک گذاشت: «دو تا بچه بر روی آن صفحه وجود داشت! بیخیال. دوربین درست نشان میده؟ شوکه شدم. این حتی امکان نداشت.»
با این حال، پزشک متخصص او نگران به نظر میرسید و برای ماری توضیح داد که به نظر میرسد که آنها دوقلوهای مونوآمنیوتیک (دوقلوهایی که جفت و کیسه آمنیوتیک مشترکی دارند) هستند. سپس از او خواسته شد با متخصص مادر و کودک مشورت کند.
در یازدهمین هفته، ماری گفت با این اوصاف دوقلو نخواهد داشت. او گفت: « نوزاد دوم موفق نمیشود و هر چه بیشتر سقط کردنش به تاخیر بیافتد نوزاد اول بیشتر در معرض خطر جدی قرار میگیرد.»
در کمال تعجب دکترها، ماری داد و فریاد راه نینداخت و چیزی در مورد تصمیمش درباره سقط نکردن « نوزاد دوم » بروز نداد.
ماری قاطعانه حاضر نبود بند ناف را قطع کند و تأکید کرد: « دو نوزاد زنده را باردار بودم.»
با وجود عزم او، هنوز برای ماری صحبت کردن با دیگران درباره دوقلوهایش سخت بود.
ماری نوشت: «وقتی دیگران درباره آیندهام با دو فرزند با من حرف میزدند، سکوت تنها کاری بود که میتوانستم انجام دهم. زیرا آنها نمیدانستند که هر لحظه ممکن بود یکی یا شاید هر دوی نوزادهایم بمیرند. بعد از آن، دکترها بارها من را مجاب به سقط نوزاد دوم کردند.»
پزشکان ماری را تا چهارهفته بعد ندیدند و مطمئن بودند که او فقط با یک نوزاد زنده باز میگردد؛ اما در کمال تعجب؛ هنوز دو نوزاد آنجا بودند. سپس آنها به امکانپذیربودن جراحی جنین برای کمک به نوزادان اشاره کردند.
ماری در شانزدهمین هفته بارداری مجددا فراخوانده شد و این بار برای بررسی امکان انجام جراحی لیزر بود. در ضمن، به او توضیحات بیشتری دادند که وضعیت از این بهتر نخواهد شد. پس از آزمایش، بند نافها تقریبا یک سانتیمتر از یکدیگر فاصله داشتند، بنابراین جراحی لیزر یک گزینه قابلاعتماد نبود.
هنگامی که او به مرکز محلی مادر و کودک بازگشت، پزشکان متوجه شدند که او قصد عوض کردن نظرش را ندارد و به او یک مهلت نتیجهگیری تا هفته بیستوهشتم دادند.
ماری هر دو هفته یک بار باید برای معاینه به مطب دکتر می رفت؛ اما پس از آنکه تماس دکتر برای معاینه متوقف شد، دریافت که نتیجه خوبی در انتظارش است.
ماری گفت: «دکتر به هنگام سقط جنین خیلی مصرانه و سریع عمل کرد, اما حالا که همه چیز خوب پیش میرفت، حتی برای آرامش خاطرم چیزی نمیگوید؟ ولش کن. عیبی ندارد.»
پرتنشترین لحظات زندگی او هنگامی که به طرز معجزه آسایی وارد سی و چهارمین هفته شد فرا رسید. ولی در اوج شادی، دوتا از زیباترین کودکانی که تاکنون به چشم دیده بود را به دنیا آورد.
نوزاد اول تقریبا دو کیلوگرم وزن داشت، در حالی که نوزاد دوم که انتظار نمیرفت زنده بماند، یک کیلو و صد گرم بود.
ماری به تلاش خود ادامه داد تا نشان دهد که نوزاد دوم حتی به دستگاه تنفس مصنوعی هم نیازی ندارد. او فقط نیاز به اکسیژن و یک لوله تغذیه داشت. نوزاد اول شانزده روز را در واحد مراقبتهای ویژه نوزادان گذراند، در حالی که نوزاد دوم بیست و نه روز آنجا بود.
دو سال و نیم گذشته و اکنون ماری از زندگی با دو کودک بازیگوشش لذت میبرد. او از فکر اینکه چگونه ممکن بود اگر به حرف یکی از این پزشکان گوش میکرد، زندگیاش متفاوت با اکنون میبود میترسد.
«بله … به اون موقع فکر میکنم. ده هفته. چقدر طول کشید تا اینکه فهمیدم دوقلو دارم. یازدهمین هفته زمانی بود که…»
ماری در پایان نوشت: «روزی که آنها را به دنیا آوردم به این فکر میکنم که ممکن بود انتخاب دیگری داشته باشم … نمیتوانم ونمیخواهم دربارهاش فکر کنم.»
مطالب دیگر:
دادگاهی در لندن ادعای برداشت اجباری اعضای بدن در چین را بررسی میکند
نیکخواهی و درستکاری یک امپراتور بزرگ
افشای اطلاعات جدید از جاسوسی چینیها از ایمیل هیلاری کلینتون