از مجموعه مقالات روانشناسی خانم دکتر نسترن ادیبراد
در بخش اول عنوان شد که ما داستان زندگیمان را خودمان مینویسیم. محتوای این داستان شامل آن چیزی است که بر ما گذشته و آنچه برما خواهد گذشت. نگارش این سناریو از بدو تولد آغاز شده و در سن چهار سالگی زندگی خود را طراحی و برای نقشه آن تصمیم گیری کردهایم. این طرح و نقشه در سالهای نوجوانی تکمیل و در جوانی به اجرا در میآید.
عناصر پیش نویس در نظریه تحلیل رفتار متقابل:
در تماه دیدگاههای روانشناسی به گونهای به نقش تجارب دوران کودکی در شکلگیری شخصیت و روند زندگی انسان اشاره شده است ولی در بین همه دیدگاهها، نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن از همه روشنتر به نمایشنامه و یا پیشنویس زندگی میپردازد. بر اساس این نظریه چهار عامل اساسی در شکل گیری نمایشنامه زندگی نقش داردکه عبارتند از:
۱- الگوها:
الگوها میتوانند والدین، اعضای خانواده، معلمین، افراد مهم اجتماعی، قهرمانان، ستارههای ورزشی و هنری، داستانها، فیلمها، کارتونها، سیاستمداران و یا هر فردی که کودک او را به عنوان الگوی زندگی خود انتخاب کرده باشد. این افراد میتوانند واقعی بوده و یا مانند قهرمانان یا بازیگران افسانهها باشد مانند سیندرلا یا سوپرمن.
بازخوانی سناریوی زندگی ترسناک است ولی به همان اندازه هیجان انگیز نیز هست. بهتراست خوب فکر کنیم چه چیزی ما را از آغاز این سفر منع می کند؟ جواب آن روشن است “پیش نویس زندگیمان”
۲- نسبتهای داده شده:
«تو احمقی»، «آخرش هیچ چیز نمیشی»، «میدونم تو آدم مهمی میشی»، «سنگ صبور مادر»، «عصای پیری» و هزاران نسبتی که دریافت کردهایم وحتی ممکن است در ضمیر آگاه ما حضور نداشته باشند.
۳- سوق دهندهها:
عبارات تشویقی که لزوما مثبت و سازنده نیست مانند: «مثل یه مرد باش»، «زودتر بزرگ شو»، موفق باش «شاد باش».
۴- بازدارندهها:
عباراتی که ما را از چیزها و یا کارها یا افکاری باز میدارند مانند: «بزرگ نشو»، «زن نباش»، «به دیگران نزدیک نشو»، «به زنها اعتماد نکن».
این عوامل لزوما به صورت کلامی بر پیشنویس تاثیر نمیگذارند و بسیار از آنها به صورت غیر کلامی و رفتاری میتواند اثر خود را بگذارد. مثلا در خانوادهای که آرزوی داشتن پسر وجود داشته و فرزند پسر ندارند با بد رفتاری با فرزندان دختر و عدم پذیرش جنسیت آنها به واقع به آنها پیغام زن نباش داده میشود. این مورد در تبعیضهای جنسیتی هم رخ میدهد.
به طور کلی همه این دریافتها محدودیتهایی را برما تحمیل میکنند که همگی اثر تعیین کنندهای بر سرنوشت ما دارد و میتواند آینده و تمام زندگی ما را رقم بزند.
بازخوانی و بازنویسی پیشنویس زندگی:
با وجود این که ما زمانی پیشنویس زندگی خود را نگاشتهایم که کودکی بیش نبودیم و به نحوه نگارش آن آگاهی نداشتهایم و با وجود همه عوامل خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و عوامل پیشبینی نشده در زندگی که از اختیار ما خارج بودند و نقش بسیار پر رنگی در نگارش نمایشنامه زندگی ما داشتهاند، ما قدرت زیادی در فهم و شناخت این نمایشنامه داریم و میتوانیم به میل و اراده خود آن را تغییر دهیم.
این تغییر از زمانی آغاز میشود که تصمیم بگیریم که این نمایشنامه را کشف کنیم و در راه کشف آن از یک فرد آگاه در این زمینه کمک بگیریم. در این سفر در مییابیم که چه داستانی برای زندگی خود نوشتهایم و چه سرنوشتی در انتظار ما هست. در مییابیم که بازگر درجه چندم در نمایشنامه خود هستیم .
در مییابیم که به خودمان گوش دهیم زمانی که میگوییم این من نیستم یا نمیتوانم این کار را بکنم یا این یکی دیگه کار من نیست از کجا میآید. در این سفر پرچالش در مییابیم که چه الگویی را دنبال میکنیم و یا چه الگوهایی را دور انداختهایم. چه بهانههایی را برای انجام ندادن کارهایی خاص میتراشیم. آنگاه یاد میگیریم که چگونه این الگوها را تغییر دهیم. یاد میگیریم که دوباره دست به قلم شویم و نمایشنامهای دیگر برای زندگی خود بنگاریم ولی این بار نه توسط کودکی خردسال با تمنای بقا بلکه به عنوان انسانی بالغ با آگاهیها و ابزارهای بالغانه زندگی این زمانی و این مکانی.
ادامه بحث در مقاله آینده…
نسترن ادیب راد
دکتری مشاوره و روان درمانی با ۱۵ سال سابقه تدریس، تحقیق، تالیف و مشاوره در زمینه های بهداشت روانی جوانان و ارتقای سلامت و بهبود روابط زوجها و خانوادهها
وبسایت ایشان: www.adibrad.com
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.