گاهی از آبرو تحت نام یک ارزش فرهنگی صحبت میشود، ولی آبرو، یک ارزش تحمیل شده فردی – اجتماعی است که روان و فکر فرد را در کنار محیط و زندگی اجتماعی، تحت پوشش قرار میدهد. ارزش، آن چیزی است که به آن باور داریم و آن را سر لوحه زندگی خود قرار میدهیم و بخودی خود بار مثبت یا منفی ندارد بلکه در شرایط مختلف معانی گوناگون ایجاد میکند. در مقابل، آبرو یک نوع ترس است، ترس توام با خجالت، ترس از فاش شدن، ترس از دیده شدن، ترس از مورد توجه قرار گرفتن، و ترس از نشان دادن خود واقعی.
آبرو، به تنهایی همانند با حس خجالت نیست. ولی از ترکیبات آبرو اگر بخواهیم صحبت کنیم، باید به حسهای خجالت، شرمساری، شرمندگی، گناه، ترس، اضطراب، دل شوره، و نگرانی حتما یاد کنیم. فردی که ترس از آبرو دارد، فشاری بر خود حس میکند که خود واقعی، تمایلات فردی، نیازها، و انتظارات خود را پنهان میکند. البته گاهی در شرایطی این حس ترس از فاش شدن به بقا و ماندگاری فرد کمک میکند و اینجا یک ارزش مثبت حساب میشود. ولی فردی که آبرو هراس است، در کل از خود و آنچه که حس میکند شرمنده است و حس اعتماد بهنفس فرد در این شرایط پایین است.
آبرو، یک دیدگاه است، یک نگاه و چهرهای به بیرون که گاهی و یا در بیشتر موارد با دیدگاه و چهره درونی ما مطابقت ندارد. فرد از اینکه دیگران در مورد وی چگونه میاندیشند، میترسد؛ از اینکه مورد قضاوت قرار بگیرد نگران است؛ از اینکه دیگران وی را کمتر، ناتوان، و یا متفاوت ببینند در هراس است، از این رو، با پنهان کاری و انجام کارهایی که خود واقعی را به پریشان حالی بیشتر سوق می دهد، تلاش بر این دارد که جلوی فکر دیگران را بگیرد.
بطور مثال، یک نوع آبرو هراسی که در جامعه ما عادی است به پذیرایی از مهمان مرتبط است. فردی که خود در فشار مالی است حاضر است که قرض کند و سفره رنگین بچیند که آبرویش حفظ شود. در شرایطی دیگر، فرد جوانی که به خاطر حفظ آبرو، دست به دزدی، خودفروشی، و جرم میزند که لباس مارک دار بپوشد و ماشین گران قیمت سوار شود. گاهی، حفظ آبرو تبدیل به رقابت میشود و در مواردی باعث پیشرفت؛ به طور مثال فردی ممکن است به خاطر حفظ آبرو درس بخواند و از دیگران پیشی بگیرد، ولی در همین شرایط نیز ترس از آبرو، پیشرفت واقعی را بوجود نمیآورد و فرد در سطحی پایین میماند چرا که در نهایت برای پیشرفت خود تلاش نکرده است بلکه برای تغییر دیدگاه دیگران، زحمت کشیده است. از این رو، پیشرفت وی دربردارنده رضایت درونی او نیست.
بدون شک، هر یک از ما قادر هستیم که هزاران داستان و شرایط را نام ببریم که در آن ترس از آبرو، باعث تغییر مسیر زندگی، پریشان حالی و پنهان کاری در ما شده است. هدف این بحث، شناسایی فشار های فردی و اجتماعی مقوله آبرو بود که به بیماری روانی، استرس، اضطراب، افسردگی، و گاهی خودکشی نیز می تواند منجر شود.
یادمان باشد: تلاش کردن برای حفظ حرمت خود، یعنی با خود واقعی دوست و هماهنگ شدن
پوران پوراقبال؛ روانشناس، مشاور و جامعه شناس