مادری پس از اینکه پسر عصبانیاش باعث شکسته شدن آینه راهروی خانه شد سعی کرد خودش را با چند نفس عمیق آرام کند. مادر تنها علیرغم احساس ترس و ناامیدی، خود را آرام و دلسوزی و مهربانیاش را حفظ کرد. او میدانست که پسرش در آن زمان به چه چیزی بیشتر احتیاج دارد.
کاتلین فلمینگ ماجرای خشم پسرش و شکسته شدن آینه راهروی خانه را بازگو کرد و گفت دچار ترس و ناامیدی شده بودم.
فلمینگ این تجربه را در یک پست در بلاگ در سال ۲۰۱۵ به اشتراک گذاشت و نوشت: « این راهروی خانه ام است. پسرم این کار را کرد. »
این وضعیت راهروی خانه ام چهارشنبه هفته پیش است. شیشه های شکسته، تیز و خطرناک پخش شده همه جا. پسرم بود که…
وقتی پسرم ناگهان به داخل حمام هجوم برد نفسم بند آمد. ناامید، عصبانی، خسته و بیزار از خود بود.
« و هنگامی که درب حمام را به هم کوبید، آینه سنگین از جای خود در رفت و روی زمین افتاد- هزاران تکه شیشه خردشده زیر نور آفتاب بعدازظهر برق می زدند. »
قبل از انجام هر کاری دیگر، فلمینگ احتیاط به خرج داد تا مطمئن شود که گربه و سگش از روی خرده شیشه ها عبور نمیکنند. سپس تصمیم گرفت هوای تازهای استشمام کند تا لحظه ای آرام شود و درباره وضعیت پیش آمده فکر کند.
به حیاط رفتم و اشک های داغی را که از صورتم جاری میشدند را احساس کردم. حیرت آور است که در چنین لحظاتی به عنوان یک مادر تنها چقدر می توانید احساس تنهایی کنید. متوجه شدم چقدر احساس ترس و ناامیدی می کنم. آیا واقعا این اتفاق افتاده بود؟ بله، حقیقت داشت.
« و همانطور که ایستاده بودم و به این فکر می کردم که آیا این نشانه ای از شخصیت در حال رشد اوست یا نه که صدای گریه اش را از پنجره بالای سرم که از داخل حمام می آمد را شنیدم. »
پس از آن فلمینگ متوجه شد که شکستن آینه باعث برانگیختن احساسات در پسرش نیز شده و احساسات وحشتزدگی، پشیمانی، نگرانی و … را به وجود آورده است.
به خودم گفتم: «نفسی عمیق بکش. این موجود کوچک و ناتوان هم اکنون نیازمند توست. او به نیکخواهی والا و مهر و محبت مادریت نیاز دارد. عمیق تر نفس بکش و به پیش برو. »
او با احتیاط از کنار خرده شیشه ها رد شد و جلوی در حمام رفت. پسر گریان با دیدنش مودبانه گفت: « مامان، دیگر هرگز آن کار را انجام نخواهم داد، خیلی متاسفم.»
فلمینگ پسرش را بلند کرد و روی زانویش نشاند، و نگاهش می کرد که چطور در آغوشش جای گرفته است. مادر و پسر باهم گریستند و پی بردند که آنچه که هر دو بیشتر از هر چیز نیاز دارند مهر و محبت است.
دوستت دارم، اینجا در کنارت هستم، قسمت بد ماجرا تمام شده است.
سپس مادر به پسرش درباره شدت عصبانیتش گفت و به او یاد داد که چگونه احساسات خود را کنترل کند.
با این که از سن این پسر آگاهی نداریم، اما طبق نظرات بیش از ۴ هزار نفر از خوانندگان این پست، اینکه پسر چند سال داشته مهم نیست و چیزی از ارزش اقدام این مادر نمی کاهد.
و بعد از یکی از درس های بسیار زندگی، مادر و پسر در آرامش و ملایمت در کنار یکدیگر مشغول جارو و تمیز کردن راهرو شدند.
گاهی اوقات چیزها می شکنند، گاهی اوقات هم ما آنها را می شکنیم. موضوع چرا یا چگونه شکستن آنها نیست. مهم نحوه واکنش ما به این اتفاقات است. آیا در مواقع باید به دالان بی انتهای سرزنش و تحقیر یکدیگر کشانده شویم؟ یا باعث شود یاد بگیریم که چطور بیشتر دیگران را در نظر بگیریم؟ آیا نباید نیکخواه باشیم و از بحث « حق با چه کسی است » یا « چه کسی مقصر است » اجتناب کنیم؟
« بله. نیکخواهی و محبت راه حل آن است. »
پست فلمینگ بخاطر رویکرد شگفت انگیزش نسبت به فرزند داری، حمایت زیادی در شبکههای اجتماعی کسب کرده است.
مطالب دیگر:
داستان من :« مادرم یک روز پیش از آزادیام از زندان درگذشت »
سوسیالیسم فقر میآورد، نه ثروت !
داستان کهن : وفاداری دختر ناتنی و نامادریاش به یکدیگر