logo_eet

چگونه روابط خانوادگی خود را با پدر و مادرمان تحکیم ببخشیم؟

چگونه روابط خانوادگی خود را با پدر و مادرمان تحکیم ببخشیم؟
چگونه روابط خانوادگی خود را با پدر و مادرمان تحکیم ببخشیم؟

روابط خانوادگی، یکی از دشوارترین، پیچیده ترین و در عین حال مهم ترین روابط شما در زندگی است. در روابط هر فرد بالغی با والدینش، مواردی مانند عشق و علاقه، دوستی، احساس گناه، عصبانیت، وابستگی و … وجود دارند. بین شما و کسانی که شما را به این دنیا آورده اند، پیوندی جدا نشدنی برقرار است و اهمیت این پیوند به قدری است که وقتی زنگ در به صدا در می آید و پدر و مادر خود را پشت در می بینید که به دیدن شما آمده اند، یکباره از فردی بالغ و مستقل به کودکی نیازمند و وابسته تبدیل می شوید. جایگاه والای والدین هر سال در دید و بازدید عید اهمیتی دو چندان می یابد.

به خاطرات و تجربه های والدین تان گوش دهید

برای آنکه بتوانید والدین خود را بهتر درک کنید بگذارید تا جایی که می توانند از زندگی خودشان برای شما صحبت کنند. ممکن است این حرف که پدر و مادرتان با تجربه تر از شما هستند، خیلی تکراری باشد، اما غالبا افراد به‌‏خاطر تکراری بودن از کنار آن می گذرند و بی توجهی می کنند. در مورد زندگی شان، از آنان سوال کنید تا تجارب و خاطرات خود را بازگو کنند، به این ترتیب می توانید شرایط زندگی خودتان را با آنها مقایسه کنید. به عنوان مثال از آنان بپرسید: ( وقتی بچه بودید والدین تان چه رفتاری با شما داشتند؟ در دوران نوجوانی اوقات فراغت خود را چگونه می گذراندید؟ شروع زندگی مشترکتان به چه شکلی بود؟ )

افراد مسن دوست دارند در مورد خاطرات و ایام گذشته صحبت کنند. بنابراین در مورد گذشته از آنان سوال کنید. نگذارید با یک جمله کلی( مثل دوران کودکی سختی داشتم ) به سوال شما پاسخ دهند. از آنان بخواهید که بیشتر توضیح دهند و از خاطرات شان بگویند و در حین صحبت شان از آنان سوال کنید. معمولا مادرها چیزهای بیشتری را در این باره به یاد دارند. این خاطرات می توانند یادگاری های بسیار ارزشمند از پدر و مادرتان باشند و حتی می توانید آنها را به فرزندانتان منتقل کنید.

تفاوت موجود بین شما و پدر و مادرتان را بپذیرید

وقتی بچه بودید والدینتان را اشخاصی به روز و متجدد می دانستید، اما وقتی بزرگتر می شوید باید این را به‌‏خاطر داشته باشید که پدر و مادر شما متعلق به نسل قبل هستند. در اکثر موارد این به این معناست که شاید نتوان در مورد مسائل جدید خیلی با آنها ارتباط برقرارکرد. سن کنونی پدر و مادرتان را در نظر داشته باشید. احتمالا شیوه ی زندگی آنها با شما متفاوت است. در مقابل تفاوت های موجود مقاومت نکنید و آنها را بپذیرید.

پذیرای نظرات پدر و مادرتان باشید

وقتی افراد بزرگ می شوند گاهی اوقات حرف والدین شان را قطع می کنند و به آنها می گویند: ( بلی، بلی، هزار بار این حرف را گفته اید.) این گونه برخورد خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنید باعث آزار و ناراحتی پدر و مادرتان می شود. البته دیگر مجبور نیستید که مانند دوران کودکی کاملا مطیع والدین خود باشید، اما بهتر است تا حد امکان به حرف های آنان گوش کنید و تا جایی که می توانید پذیرای نظرات آنها باشید. حتی اگر نظرات آنها را اجرا نکردید هم کاری کنید که بدانند نظراتشان برایتان اهمیت دارند.

کنار گذاشتن اختلاف ها را مد نظر قرار دهید

اگر رابطه شما با والدین تان خدشه دار شده است، حتما دلیلی پشت این موضوع است. شاید تحت فشار زیادی قرار گرفته اید و نتواسته اید به خواسته ای از جانب آنان تن دهید. به عنوان مثال مادرتان از شما خواسته که دریک مراسم یا مهمانی بخصوصی به همراه او شرکت کنید و شما یا وقت نداشته اید و یا به دلایلی قبول نکرده‌‏اید و با وجود اینکه حق با شما بوده، مادرتان از شما دلگیر شده است.

موضوعی را که در آن اختلاف عقیده داشته اید کنار بگذارید و به این فکر کنید که هنوز هم در زمینه های زیادی با هم تفاهم دارید. سعی کنید اختلاف بوجود آمده را حل کنید، اما نه پشت تلفن و غیرحضوری زیرا ممکن است یکی از طرفین صحبت عصبانی شود وگوشی را قطع کند و باعث بدتر شدن شرایط شود. شاید بهتر باشد که همه چیز را در یک نامه و به‌‏صورت کتبی برایشان توضیح دهید و سپس به دیدارش بروید.

به پدر و مادرتان و نیازهای آنان توجه کنید

اتکا کردن به درک و شناختی که از والدین تان از دوران کودکی‌‏تان دارید، کافی نیست. بسیاری از افراد فکر می‌‏کنند که حتی اگر از والدین خود چیزی نپرسند هم فقط با یک نگاه کردن به آنان می توانند نیازهایشان را متوجه شوند. اما این درست نیست و اگر در تشخیص نیازهای پدرو مادرتان دچار اشتباه شوید، معمولا آنان حرفی نمی زنند و به خودشان اجازه نمی دهند با شما مخالفت کنند.

به عنوان مثال فرض کنید پسری در روز تولد مادرش او را به سینما می برد، چون وقتی مادرش جوان بود خیلی به سینما می رفت و پسر فکر می کند که او این کار را دوست دارد. اما در کمال تعجب در سینما متوجه می‌‏شود که مادرش خوشحال به نظر نمی رسد. دلیل ناراحتی مادر این است که در واقع از سینما خوشش نمی آید و فقط به خاطر شوهرش که سینما رفتن را دوست داشت، تظاهر می کرد که از این کار لذت می برد و حالا دیگر شوهرش زنده نیست. برای جلوگیری از پیش آمدن این مسئله، بهتر بود که پسر قبل از اینکه مادرش را به سینما ببرد یک سوال ساده از مادرش می پرسید.

دقت کنید که چه ویژگی های اخلاقی مشترکی با پدر و مادرتان دارید

ممکن است این خصوصیات اخلاقی خوب یا بد باشند، باید هر دوجنبه را در نظر داشته باشید. زیرا هم خصوصیات اخلاقی خوب والدین تان می توانند در شما وجود داشته باشند و هم خصایص بد آنها. بعضی می‌‏گویند: ( نمی خواهم هیچ وقت مثل پدرم باشم! ) اما احتمال برآورده شدن این آرزو خیلی کم است. چون ارتباط ژنتیکی شما و والدین تان خیلی قوی است. تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که تلاش بیشتری نسبت به والدین تان برای کنترل خصایص خود بکنید. برای این منظور باید به جوانب منفی زندگی گذشته خانواده تان نگاه کنید، آنها را بپذیرید و سپس در جهت بهبود شرایط گام بردارید.

اخبار مرتبط