بعد از حوادثی همچون زلزله، سیل، آتش سوزی، سوانح، تصادف و… افراد بازمانده دچار آسیبهای روانی و مشکلات عاطفی میشوند. افراد آسیب دیده برای سازگاری با شرایط بحران و از سر گرفتن فعالیتهای عادی خود نیازمند حمایتهای روانی هستند.
میتوان حمایتهای روانی را طی چهار مرحله به اجرا درآورد:
مرحله اول
شامل بازگویی روانشناختی است. یعنی به فرد اجازه و فرصت صحبت کردن بدهیم تا آنچه را که با آن مواجه شده از لحظه شروع تا زمان حال حاضر بیان کند. بطور فعالانه گوش کنید، صحبت او را قطع نکنید و تجربیات خود را بازگو نکنید.
مرحله دوم
در این مرحله سعی میشود، عادی سازی انجام شود. به فرد کمک میشود تا هیجانات و عواطف خود را برونریزی کند. یعنی احساسهایی همچون ترس، خشم، نگرانی و… که تجربه کرده و میکند را ابراز کند. در این مرحله به فرد اطمینان داده میشود که این واکنشها کاملا طبیعی است. واکنشهایی همچون ترس واضطراب، غم و دلتنگی، مشکلات خواب و کابوس، انزوا و گوشهگیری، احساس گناه و خودخوری، کاهش تمرکز و توجه، خشم وعصبانیت، اختلال استرس پس از سانحه و… جزئی از واکنشهای ناشی از حادثه است و هیچکدام از این علائم و نشانهها غیرطبیعی نیست.
مرحله سوم
با او به شکل کلامی و غیر کلامی همدلی کنید. از طریق فیدبک و بازخورد نشان دهید که تجربه آن احساسات و آن سانحه چقدر میتوانسته دردناک و ناراحت کننده باشد و سعی کنید عواطف واحساسات او را درک کنید. از بیان جملاتی مانند زمان همه دردها را درمان میکند، ممکن بود بدتر از این هم بشود، اشکالی نداره، اتفاق مهمی نیست، توجه به این چیزها نکن، خوش شانس بودی که زنده ماندی، و … خودداری کنید چون همدلی نیست. سعی درکوچک جلوه دادن تجربیات تلخشان نداشته باشید.
مرحله چهارم
مواجهه تدریجی با آنچه که از آن وحشت دارد است که در جلسات درمانی انجام میشود. فرار و اجتناب شخص از یادآوری حادثه باعث اضطراب و وسواس فکری میشود و هر زمان که نشانهها در ذهنش تداعی میشود ترس و وحشت بیشتری را تجربه میکند که تبدیل به یک نشخوار ذهنی میشود. با روش مواجه سازی فکری، به فرد کمک میشود که بصورت تصویری آن چیزهایی را که دیده، شنیده یا تجربه کرده را در ذهنش آورده، تدوین کند و در موردش صحبت کند. به این ترتیب از میزان ترس و وحشت فرد کم میشود و به مرور از او خواسته میشود که صحنهها را با جزئیات بیان کند تا کم کم بتواند بر ترس خود غلبه کند.
هنگامی که فرد از رفتن به برخی مکانها یا فکر کردن به بعضی ازچیزهایی که از دست داده، اجتناب میکند، در جلسات درمانی با روش حساسیت زدایی تدریجی، به او کمک میشود تا وارد آن مکانها شود. سپس در واقعیت از او خواسته میشود که به آن مکان برود و ارتباط با دیگران که مربوط به سانحه هستند، برقرار کند. البته همراهی یک دوست صمیمی میتواند کمک کننده باشد.
همچنین آموزش نفس کشیدن عمیق و ریلکسیشن به آنها در کاهش برانگیختگی و اضطرابشان کمک میکند.
جلسات گروهی برای افرادی که عزیزان خود را از دست داده و دچار واکنشهای سوگ و ناامیدی شدهاند موثر میباشد. سوگ فرآیندی است که فرد بتدریج در آن پیش میرود، احساس و افکارش تغییر میکند و تعدیل مییابد. گذراندن مراحل فرآیند سوگ میتواند به فرد کمک کند تا بتوانند به موقع با اندوهش کنار بیاید و شروع به پذیرش واقعیت فقدان کند و فرد رابه حالت طبیعی بازگرداند.
مطالب دیگر:
چرا تمرین معنوی و آرامش بخش فالون دافا در چین تحت آزار و شکنجه قرار دارد (ویدئو)