نوشته پریتی اوپالا
طرح کمربند و جاده برنامه امپریالیستی و توسعه طلبانه رژیم چین در بخشهای گستردهای از اوراسیا، آسیای جنوبی و آفریقا است. این جاده به «جاده جدید ابریشم» معروف است که چین را از طریق راههای دریایی و بزرگراهها به آفریقا متصل میکند. یکی از پرچمداران طرح کمربند و جاده، کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) است، مجموعهای از پروژههای زیربنایی که در حال حاضر در سرتاسر پاکستان در حال ساخت هستند.
کریدور اقتصادی چین-پاکستان که در اصل ۴۶ بیلیون دلار ارزش داشت، بودجه آن در حال حاضر معادل ۸۷ بیلیون دلار تخمین زده میشود که فقط یک چهارم آن به اتمام رسیده است. کریدور اقتصادی چین-پاکستان قصد دارد تا از طریق ساخت شبکههای حمل و نقل مدرن، پروژههای متعدد انرژی و مناطق ویژه اقتصادی (SEZs)، به مدرنسازی سریع زیربنای پاکستان و تقویت اقتصاد آن بپردازد.
اما، طبق مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، امروزه این مناطق ویژه اقتصادی تا حد زیادی خالی ماندهاند و تنها چالشهای طولانی مدت بیشتر شدهاند. اقتصاد پاکستان بهدلیل رویارویی با سطح بدهیهای ناپایدار، نرخ رشد ۳ درصدی، نرخ تورم بالای پنج ساله، و کسریهای زیاد، قطعاً در جهت معکوس حرکت خواهد کرد.
کریدور اقتصادی چین-پاکستان بر اساس این فرض اشتباه بنا شده است که یک ملت برای موفقیت، به این پروژههای عظیم اقتصادی نیاز دارد. بدیهی است که نهایتا، هیچ کس حاضر نیست هزینه این پروژهها را بپردازد. زیرا هیچگاه از این طریق درآمدی کسب نخواهند کرد. تحلیلگران چنین نقل قول کردهاند: «اینها پلهایی هستند که به جایی ختم نمیشوند. برخی از پروژههای جاهطلبانه نظیر قطار سریعالسیر از پکن به سمت مسکو، هرگز مسافری نخواهند داشت.»
ضریب بدهی این کریدور، حدود ۸۰ بیلیون دلار است، که ۹۰ درصد آن به صورت بدهی ملی توسط پاکستان پرداخت میشود. پاکستان میداند که قادر به بازپرداخت به چین نخواهد بود و به تدریج حق حاکمیت سرزمین خود را از دست خواهد داد. به نظر نمیرسد که این پروژهها دارای پتانسیل سودآوری یا موفقیت باشند و سرمایهگذاری اقتصادی خوبی را برای چین اثبات نخواهد کرد.
در نهایت، این یک نوع اقدام «استعماری» چینی است که هرگز نتیجه نخواهد داد. گزارشهای زیادی در مورد چین وجود دارد که نشان میدهد دولت پاکستان در تلاش است تا پروژه کریدور اقتصادی چین-پاکستان را تخریب کند. گزارش شده است تاکنون، که مقامات چینی از اقدامات پاکستان و یا فقدان اقدامات این کشور به ستوه آمدهاند. مانند اکثر اقدامات، هیچ شفافیتی وجود ندارد، چین قیمت را تعیین میکند ، پاکستان صورتحساب را دریافت میکند و در نهایت، با یک زیرساخت غیر استاندارد مواجه میشود که نمیتواند سرویس ارائه نماید.
رژیم چین به دلیل دیپلماسی دام بدهی و وامهای خود در ازای حاکمیت مشهور است. این رژیم به سیستم تکریم معتقد است که اکنون به شکل طرح کمربند و جاده درآمده است. سیاست این کشور در حال حاضر شکل «اشتباه بزرگ تریلیون دلاری» به خود گرفته است.
تعدادی انتقاد در مورد کریدور اقتصادی چین-پاکستان وجود دارد، از جمله امور مالی، عدم تعادل تجاری، ملی گرایان بلوچ، نگرانی ساکنان بندر گواداهار و مقاومت افراد محلی، کسانی که ممکن است مستقیما تحت تأثیر این تحولات قرار گیرند. یک عقب گرد بزرگ دیگر، قطعنامهای است که مجمع نمایندگان استان خیبرپختونوا علیه کریدور اقتصادی چین-پاکستان تصویب کرده است و بر اساس آن، پروژهها باید احداث شوند. اما، اکنون یک مسئله قانونی جدید وجود دارد که چین باید بر آن غلبه نماید. و این جایی است که هند وارد میدان میشود.
کریدور اقتصادی چین-پاکستان از نظر حقوق بین المللی میتواند غیرقانونی تلقی شود. پس از لغو ماده ۳۷۰ توسط دولت هند در آگوست ۲۰۱۹، تفکیک دولت جامو و کشمیر به دو اتحادیه صورت پذیرفت.
این امر باعث تغییر چشمانداز حاکمیت هند در کل ایالت جامو و کشمیر میشود. منطقه کشمیر که از سال ۱۹۴۷ توسط پاکستان به طور غیرقانونی اشغال شده است، با عنوان «کشمیر تحت اشغال پاکستان» (PoK) شناخته میشود. این منطقه شامل منطقه گیلگیت-بالتستان نیز میشود.
تغییر شکل جدید کشمیر، قدرت بیشتری به دولت مرکزی هند میدهد و سلاح های نفوذی پاکستان را که به صندوق عقاید، جنبشهای جدایی طلبانه و تروریسم معروف هستند، تضعیف میکند. اکنون، کشمیر از قانون اساسی هند، پرچم و سرود آن کشور پیروی خواهد کرد. بطور کلی، کل جامو و کشمیر با جمهوری هند ادغام میشوند.
طبق قوانین بینالمللی، چین قادر نخواهد بود که در منطقه کشمیر تحت اشغال پاکستان چیزی بسازد، زیرا از نظر قانونی، بخشی از کشور هند است. حتی سازمان ملل متحد نیز میپذیرد که طبق قطعنامه ۱۹۴۸، این کشور جزو سرزمین هند است.
در رابطه با رژیم چین، هرچه قدرت این کشور بیشتر شود، بیشتر خودبین و خشونت طلب میشود. این کشور خواهان آسیای هژمونیک و بدون رقیب است. این رژیم کشور هند را اصلیترین رقیب خود نه تنها در منطقه، بلکه در کل جهان میشناسد.
بر خلاف هند که خواهان دریاهای آزاد، اقتصاد دیجیتال پایدار، انرژی تجدیدپذیر و منطقهای باثبات است، چین علاقهای به آسیای چند قطبی ندارد. اگرچه این دو کشور روابط تجاری با یکدیگر دارند، اما تجارت هرگز به صلح نخواهد انجامید و عامل بیاعتمادی از سوی هند است.
مهمترین رابطه در نیمه دوم این قرن، رابطه هند و چین خواهد بود. آیا این رابطه مبتنی بر همکاری و قاعده خواهد بود، یا آغاز جنگ سرد هیمالیا؟
ایستادگی اخیر بین هند و چین در امتداد خط کنترل واقعی (LAC) در لاداخ واقع است، جایی که مشاهده میشد چینیها در حال تجهیز با زره پوشها و نیروهایی در منطقه خود از خط کنترل واقعی هستند. این هند جدیدی است که تمایل ندارد نفوذ به خاک خود را بپذیرد.
آخرین ایستادگی در دره گالوان، لاداخ، قلمرو قانونی کشور هند، که جان حداقل ۲۰ سرباز هندی و ۱۰۰ سرباز چینی را گرفت، بسیار سرسختانه بوده و خواهان بالاترین سطح مذاکرات دیپلماتیک بین دو کشور خواهد بود.
به دلیل حضور چین در قلمرو بینالمللی، ممکن است نقض کنوانسیون وین صورت گرفته باشد. هند این فرصت را غنیمت خواهد شمرد تا به جهان نشان دهد که از تمامیت ارضی خود محافظت میکند و توانایی وارد کردن ضربه به چین را دارد.
به نظر می رسد اقدامات «استعماری» کریدور اقتصادی چین-پاکستان قبل از آغاز، شکست خورده باشد. به عبارتی، استراتژی چین برای زمینخواری و تمایل حریصانه پاکستان به تجاوز به حقوق سایر کشورها، ممکن است به سقوط خود بینجامد.
پریتی اوپالا یک کارشناس سیاسی جغرافیایی و یک مقالهنویس برجسته بینالمللی است. تخصص وی سیاست خارجی، روابط ایالات متحده- هند ، سیاستهای آسیای جنوبی، مبارزه با تروریسم، حل اختلافات و مسائل زنان است. تویتر: @ThePreityEffect
مطالب دیگر:
برخی جزایری که چین در کشورهای مختلف بلعیده است
سفیر ایالات متحده برای آزادی بینالمللی مذهبی: برداشت اجباری اعضای بدن در چین قابل چشمپوشی نیست