در تقویم ملی ایرانیان « بیستوپنجم اردیبهشتماه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» نامگذاری شده است.
فردوسی، زادهٔ سال ۳۱۹ هجری خورشیدی، سخنسرای نامی ایران و سراینده شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان است. او را بزرگترین سراینده پارسیگو دانستهاند که اثر فاخر وی، شاهنامه به بسیاری از زبانهای زنده جهان برگردانده شده است.
فردوسی زمانی به سرودن شاهنامه آغاز نهاد که بر اثر پیشامدهای ناگوار و تبهکاریهای مهاجمان و دشمنیهای آنان با میراثهای معنوی ایرانیان، از تاریخ پر افتخار و فرهنگ غنی ایران جز سایههایی مبهم و نیمه تاریک به جا نمانده بود. سرایندۂ نامور ایران در چنین روزگار تلخ و سیاهی که سراسر ایران از ویرانگیری و کشتار بیگانگان در آتش بیداد میسوخت، به سرودن بزرگترین آثار حماسی جهان پرداخت.
او تاریخ درخشان ایران کهن را به نظم آورد، و پهلوانان باستانی و داستانی این سرزمین کهن سال را تولدی تازه بخشید. حکیم توس، در زمانی که زبان بیگانه بیش از زبان فارسی مورد توجه و اعتنا و تشویق حاکمان و دنبالهروان آنان بود، به سرودن شاهنامه آغاز نهاد.
به گمان پژوهشگران، اگر فردوسی زبان فارسی را از نو زنده نمیکرد این زبان از رواج و اعتبار میافتاد، و سرایندگان پس از او، هرگز نمیتوانستند داستانها و افسانههای تاریخی، اجتماعی، پهلوانی، اخلاقی و عشقی زمان کهن را بسرایند. همه آنها در غبار تاریکی و فراموشی نهان میشد، و از یادها میرفت. او با آفریدن شاهنامه همه کوششهایی را که دشمنان ویرانگر ایران برای از میان بردن آثار معنوی و محو افتخارات ایرانیان به کار گرفته بودند بی اثر کرد و با سِحر بیان خویش به مردمان آموخت تا در برابر سیلابهای خروشان حوادث چون سدی استوار و شکست ناپذیر پایداری کنند.
شاهنامه اصالتی ژرف دارد و فردوسی با همه توانایی و سِحر بیانش کوشیده است که با فرهنگ تابناک، مرز و بوم، و منش پاک هم میهنانش پیوسته بماند، و با آنان سخن بسراید. به گفته بسیاری از شاعران و نویسندگان اگر سرایندگان دیگر سخن را از آسمان به زمین آوردند، فردوسی، آفریننده شاهنامه سخن را از زمین به آسمان برد.
یکی از هنرهای ظریف و دلپذیر فردوسی صحنه آراییهای رزمی اوست. به گونهای که در صحنهپردازیهای رزمی کلمات را چنان استادانه به هم میآمیزد که گفتارش رنگ و روی و لطافتی وصف ناپذیر دارد، و شور و حالی رؤیا انگیز در وجود می آورد.
اگر پهلوانان در آثار حماسهسرایان بزرگ دیگر، تنها برتریشان زورمندی و جنگاوری است، پهلوانان شاهنامه فردوسی افزون بر این که سخت دلیرند و از هیچ دشمنی، هر چند با صلابت و تیز چنگ و خشم آگین باشد نمیهراسند؛ همه خردمند، بیداردل، باریک اندیشه، مردم گرا و مهربانند.
در نظر این حکیم، خرد چندان ارجمند است که شاهنامه اثر عظیم و بی مانندش را با ستایش خرد آغاز فرموده و آن را ارزندهترین و والاترین موهبت الهی دانسته و گفته است:
به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد
فردوسی بی آن که کسی او را به سرودن شاهنامه برانگیزد، یا این که از این کار در آن خیال و پندار برای خود سود مادی تصور کند تنها به خاطر آرمانهای والا و بلندش سی وپنج سال بهترین سالهای زندگیش را در این کار بزرگ صرف کرد. او از یک رو با سرودن شاهنامه دوران تابناک و درخشان تاریخ باستان ایران را بر جهانیان جلوه گر ساخت و از روی دیگر راز برتری و آیین مهتری و هزاران پند و اندرز را به مردمان آموخت.
بنابراین اگر گفته شود هر ایرانی بیداردل باید شاهنامه را بخواند، و درهر خانه باید نسخه ای از این اثر عظیم باشد، سخنی ناصواب نیست.
شاهنامه تنها از آن ایرانیان نیست، از آن جهانیان است و همچنان که اختراعات و اکتشافات را نمی توان به کشوری اختصاص داد و به آن محدود کرد، این گنجینه گرانبها که آکنده از گهرهای یزدان پرستی، اخلاقی، پهلوانی، فکری و پندهای حکیمانه است متعلق به جامعه بشریت است.
این اثر بیانگر برتری و قهرمانیهای سرداران و سپهبدان ایران در برابر حمله های دیگر است؛ و پایداری ملت قهرمان ایرانشهر را در نشیب و فرازهای تاریخی با شورانگیزترین و استوارترین کلمات بیان می کند.
شاهنامه اندرزگویی گرم گفتار، باریک اندیشه و حکیمی دانا است. رهآموزی استوار است و مردم را به مردم گرایی، مهربانی، پاکیزه خوئی، و پرهیز از دروغگویی و هر فضیلت دیگر می خوان و در طی قرون همواره مؤثرترین و تواناترین عامل احساسات و سنتهای ما از نسلی به نسل دیگر بوده است.
شاهنامه آن جا که سخن از شکستها و تیره روزیهای شاهان ایران در میان می آید چنان مینالد که دلهای نیرومند را به غم میسپارد و اشک به دیدگان می آورد؛ و آن جا که دلیریهای پهلوانان ایران زمین دشمنان و بدخواهان ایران را به زانو درمی آورد چنان غریوشادی بر میکشد و میخروشد که خون در سراسر وجود آدمی به جوش می آید.
شاهنامه، کاخی است باشکوه از دوران پهلوانی ایران از پادشاهی پیشدادیان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان. در سراسر این اثر سخنی سست و زشت و درشت آهنگ نیست. همه ستوده و پاکیزه و پسندیده است و توأم به ادب و عفت و متانت. در سخن فردوسی جادویی است که هیچ زبان و قلم از عهده وصفش برنمی آید. کوتاه سخن، به فرمودۂ استاد فروغی، شاهنامه استوارترین سند ملیت و نشانهای از آزادگی مردم ایران زمین است.
* برگرفته از پیشگفتار کتاب «ز گفتار دهقان، شاهنامه فردوسی»، نگارش اقبال یغمایی
مطالب دیگر:
فالون دافا، مدیتیشنی که بیش از صد میلیون نفر آن را تمرین میکنند