Search
Asset 2

آیا بچه‌‏های عزیزدردانه در زندگی موفق‌‏ترند؟

(Tatyana Dzemileva/Shutterstock)
(Tatyana Dzemileva/Shutterstock)

بسیاری از پدر و مادرها به فرزندی که با آنها همیشه همراه است و گوش به حرفشان است، ممکن است بیشتر توجه کنند و با او مهربان‌‏تر باشند. به این شکل بین بچه‌‏ها در میزان توجه و محبت، تفاوتی ایجاد خواهد شد که در نتیجه موجب خشم و حسادت دیگر بچه‌‏های خانواده می‌‏شود.

ورا رابی، نویسنده کتاب «آنها تو را دوست دارند نه من را»، می‌‏گوید برای والدین خیلی سخت است که بپذیرند که علاقه آنها بین بچه‌‏ها برابر نیست، درحالی که معمولا این طور می‌‏شود و این مساله در موفقیت و شادمانی آینده بچه‌‏ها بسیار نقش دارد.  مطالعات رابی، نشان داد که دردانه بودن یا برعکس، عزیز نبودن بچه‌‏ای می‌‏تواند موقعیت او را در زندگی آینده‌‏اش تعیین کند. وی پس از سال‌‏ها پژوهش ومطالعات زیاد بر روی خانواده‌‏ها، توانست شواهد زیادی جمع آوری کند که مبنای تئوری وی به نام دولف شد که «نوعی تقسیم عشق والدین در خانواده است». او امیدوار است که مطالعاتش کمک کند تا برخی از تصورات اشتباه رایج در مورد فرزندپروری کاهش پیدا کند، از جمله اینکه بچه اول یا آخر شیرین‌‏تر و عزیزترین است.

تئوری اهمیت ترتیب تولد از آنجا آمد که زندگی نامه بیشترین افراد معروف، مخترعین، فیلسوفان و هنرمندان و حتی مبلغان مذهبی و دیگر افراد تاثیرگذار در جامعه، نشان داد که آنان اولین فرزند خانواده بودند. اما به گفته رابی، احتمال اینکه فرزند اول مورد علاقه ویژه (عزیزدردانه) خانواده باشد ۵۰-۵۰ است.

اما سوالی که مطرح می‌‏شود این است که آیا واقعا اهمیت دارد چه کسی عزیزدردانه مادر باشد؟ رابی جواب می‌‏دهد: «قطعا». اثر آن می‌‏تواند خودش را در رقابت یا همکاری میان بچه‌‏ها نشان دهد که با هم تفاوت دارند. در خانواده‌‏های پرجمعیت معمولا این رقابت‌‏ها برای نزدیک‌‏تر شدن به والدین و دردانه و عزیز شدن بین بچه‌‏هایی که از نظر سنی به هم نزدیک هستند، اتفاق می‌‏افتد. مثلا بین دو تا بزرگترها و بین دو تا کوچکترها و والدین بیشتر تمایل به توجه مثبت کردن به بچه‌‏هایی دارند که شیرین‌‏تر بوده و همه چیز را راحت‌‏تر می‌‏گیرند، بیشتر حرف گوش می‌‏دهند و شخصیت سازگارتری دارند؛ از این رو به بچه‌‏هایی که ویژگی پذیرنده و آرام و خوشایندی دارند بیشتر تمایل و توجه و عشق نشان می‌‏دهند. البته ممکن است این توجه بین پدر و مادر یکسان نباشد و یکی از آنان توجه بیشتر و دیگری توجه کمتری از خود نشان دهد و هر کدام به فرزندی بیشتر توجه کنند که به خود آنان  نزدیکی و پذیرندگی بیشتری نشان داده باشد.

از نظر رابی، وقتی والدین به یکی از بچه‌‏ها عشق و توجه بیشتری نشان می‌‏دهند، درواقع کودک محروم از این توجه ویژه، یک احساس تهدید را تجربه می‌‏کند و تصور می‌‏کند بتدریج این عشق را از طرف والدین از دست می‌‏دهد. این مساله در کودک احساس خشمی ایجاد می‌‏کند که رفته رفته در شخصیت و رفتار او اثر می‌‏گذارد و این تفاوت بین شخصیت این دو کودک، یعنی کودکی که الان خشم دارد نسبت به کودکی که عشق دریافت می‌‏کند، زیاد می‌‏شود. کودک تصور می‌‏کند برای زنده ماندن باید عشق دریافت کند پس نسبت به آن کسی که این عشق را بیشتر دریافت می‌‏کند ممکن است متنفر شود.

از طرفی دیگر، عزیزدردانه بودن یک کودک موجب می‌‏شود تا وی ویژگی مهربانی، آرام و ملایم بودن و براحتی عصبانی نشدن وی تشویق و تقویت شود و جزئی از شخصیت وی شود. وی احتمالا در آینده در عرصه‌‏های مختلف زندگی اجتماعی و احساس رضایت از زندگی، موفق‌‏تر عمل می‌‏کند. اما از طرف دیگر، این خصوصیات، احتمال رقابت‌‏های فردی و بین فردی را کاهش می‌‏دهد چرا که آنها علاقه کمتری به رقابت دارند و این مساله شاید بر روی موفقیت‌‏های مالی وی اثر بگذارد. آنان تبدیل به انسان‌‏های خوشبختی می‌‏شوند که در رابطه با پول، شغل و یا آینده‌‏شان کمتر دغدغه دارند، ولی در مورد کودکی که محروم از این توجه ویژه بوده است و در ذهن رقابت و آرزوهایی پرورش داده است، امکان رقابت‌‏جویی و برنده شدن در رقابت های اجتماعی بیشتر است.

از آنجایی که کودکان بازتابی از والدین خود هستند، اگر کودک محروم از توجه ویژه، که الان بزرگ شده و موفقیت اجتماعی بدست آورده است، ناگهان توجه ویژه افراط گونه از والدین خود دریافت کند، موجب می‌‏شود آن کودک عزیزدردانه دچار افسردگی و گیجی شده و آسیب ببیند. از این رو، وقتی دورهمی‌‏های فامیلی پیش می‌‏آید و می بینید والدین شما به یکی از بچه‌‏ها بیشتر توجه و عشق نشان می‌‏دهند، اگر بدرون خود بروید می‌‏بینید احساساتی همچون خشم، افسردگی و اضطراب دارید؛ احساساتی که باید درمان بشوند.

در جایگاه پدر و مادر، وقتی که یک دورهمی‌‏ خانوادگی می‌‏گذارید دقت کنید ببینید که شما چه ترجیحاتی دارید؛ اگر شما در یکی از بچه‌‏ها نسبت به دیگری نقاط خوب بیشتری می‌‏بینید، خودتان را سرزنش نکنید، این مساله عمومیت دارد.

با یک نگاه صادقانه به این گونه خانواده‌‏ها مشاوران و روانشناسان براحتی می‌‏توانند برای ایجاد تعادل نکاتی را پیشنهاد کنند تا کودکی که دردانه است تشویق شود تا جسورتر شود و کودکی که محروم و خشمگین است، بتواند مهربان‌‏تر شود. سرانجام، در مقام پدر و مادر، می‌‏توانید از راه رقابت با یکدیگر برای محبت فرزندان خود آگاه شوید. در این فرآیند، ما نه تنها بزرگسالان شادتر و سالم تری پرورش خواهیم داد، بلکه به جای دورهمی‌‏های پرتنش، که گاهی فقط منتظر تمام شدنش هستیم، در آینده جمع شدن‌‏های فامیلی شادتری برگزار کنیم.

مطالب دیگر:

مادری که تمام خانواده‌اش را در آزار و شکنجه فالون گونگ به دست رژیم چین از دست می‌دهد

داستانی از چین باستان: ژنرال وفادار یوئه فِی

چگونه با والدین خود درباره سالخوردگی و مسائل مالی صحبت کنیم – قسمت دوم

اخبار مرتبط

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی