بعد از گذشت چهار و نیم دهه از انقلاب ۵۷، چرایی و چگونگی کشتارهای انقلابی یکی از سوالاتی است که هنوز هم در محافل عمومی و رسانهای ایران مطرح میشود.
اخیرا صحبتهای ابوالفضل توکلیبینا، یکی از نزدیکان روحالله خمینی در رسانههای داخلی ایران بحثبرانگیز شده است. وی گفته است: «برای این که نشان دهیم خلخالی در صدور حکم اعدام دقت ندارد، حکم اعدام خود خلخالی را در برگهای نوشتیم و لای برگههای دیگر گذاشتیم و به وی دادیم و آن را هم امضا کرد.»
گاردین یکسال بعد از انقلاب گزارش داد که خلخالی در طی ده ماه، دستور قتل ۵۴۰ نفر را صادر کرد. در آن سالها خلخالی درباره تعداد احکام صادر شده به خبرنگاران گفته بود: «خدا میداند خیلی بودند، خیلیها هم از دست ما در رفتند.»
خلخالی اولین حاکم شرع بعد از انقلاب ۵۷ بود که به دستور روح الله خمینی، مسئول صدور و اجرای احکام اعدامهای انقلابی بود. بسیاری از منتقدانش او را فردی تندرو میدانستند که بدون اثبات جرم، افراد را اعدام میکرد. موافقانش نیز اجرای احکام اعدام را نشانه «قاطعیت انقلابی» او میدانستند.
به گفته برخی از شاهدان، بسیاری از آنها از دسترسی به وکیل محروم بودند و خلخالی به عنوان حاکم شرع و همکاران انقلابیاش، با این استدلال افراد را به جوخه اعدام میسپردند که اگر این افراد جرمی کرده باشند، مجازات خواهند شد و اگر جرمی نکرده باشند، بعد از مرگ به بهشت خواهند رفت. تمام این قتلها در دورهای صورت گرفت که بلوک شرق و غرب دنیا در جنگ سرد به سر میبردند و دولت آمریکا نگران نفوذ کمونیسم در خاورمیانه بود.
ایده کارتر؛ کمربند مذهبی در برابر کمونیسم
شاهزاده رضا پهلوی در نوامبر سال گذشته، در گفتگویی با پاتریک بت، مجری آمریکایی درباره تاثیر نقش دولت دموکرات آمریکا بر انقلاب ۵۷ گفت: «دولت کارتر بر این باور بود که برای جلوگیری از گسترش کمونیسم در خاورمیانه، یک کمربند مذهبی ایجاد کند، بنابراین از خمینی حمایت کرد، اما آنها نمیدانستند سرویس اطلاعاتی شوروی یعنی کاگب، در همان زمان بیش از چهل هزار ایرانی را تحت کنترل خود داشتند که بیشتر این افراد لباس آخوندی میپوشیدند و در شهرهای مشهد، اصفهان و سایر شهرها پیشنماز مساجد بودند. کمونیسم در آنجا بود.»
تحلیلگران معتقدند که اتحاد جماهیر شوروی سابق برای گسترش نفوذ کمونیسم در خاورمیانه به دنبال از بین بردن سد مذهبی بود، به همین دلیل ایده ترویج مارکسیسم اسلامی در همین دوره مطرح شد. در ایران نیز بسیاری از هواداران چپ، خود را کمونیستها و مارکسیستهای معتقد به اسلام معرفی میکردند.
در آن موقع دولت کارتر هشدارهای محمدرضا شاه پهلوی درباره اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه را جدی نگرفت. در واقع دولت کارتر تصور نمیکرد که ایده مارکسیسم اسلامی باعث گسترش کمونیسم در خاورمیانه شود.
مهدی جامی، روزنامهنگار در مقالهای با عنوان «ما بیشتر از آنچه که فکر کنیم، چپ هستیم» نوشته است: «روحانیون میخواستند تز مارکسیسم اسلامی را به صورتی دیگر ادامه دهند، یعنی اسلامی مارکسیستتر از مارکسیسم ارائه کنند. اما نهایتا به دامن همان روسیهای افتادند که با آن ظاهرا مبارزه میکردند. در مبارزه شوروی و انگلستان و آمریکا در ایران نهایتا شوروی برنده شد.»
شاهزاده رضا پهلوی با اشاره به اتفاقات بعد از رفتن شاه از ایران، شامل حمله شوروی به افغانستان و حمله صدام به ایران افزود زمانی که این تئوری دولت کارتر نتیجه معکوس داد، صدام از ضعف قدرت نظامی ایران سواستفاده کرد؛ چون بسیاری از افسران نظامی ایران توسط دولت انقلابی اعدام شده بودند. آنها بهترین افسران نظامی ایران بودند. بنابراین وضعیت طوری نبود که حکومت انقلابی ایران بتواند مانع نفوذ شوروی شود. صدام فکر میکرد که حمله به ایران به عنوان جنگی پیشگیرانه است؛ زیرا حکومت ایدئولوژیک مذهبی ایران میخواست براساس دیدگاه ایدئولوژیک خود سرزمینهای تحت کنترل خود را گسترش دهد، در نهایت جنگ ایران و عراق به وقوع پیوست.
«اینها یک مشت کمونیست هستند»
اولین اعدامهای انقلابی به دستور خلخالی و تایید روحالله خمینی، ۵ روز بعد از پیروزی انقلابیون صورت گرفت. چهار افسر عالیرتبه شاه، شامل نعمتالله نصیری، رئیس ساواک، مهدی رحیمی، رئیس شهربانی، منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز و رضا ناجی فرماندار نظامی اصفهان در یک شب اعدام شدند.
صادق خلخالی در یکی از مصاحبههایش با اشاره به خاطره گفتگوی کوتاه فرمانده هوانیروز و رئیس ساواک در زمان دستگیری توسط انقلابیها گفت: «در آمفی تئاتر مدرسه رفاه، خسروداد خم شد به سمت عقب و به نصیری گفت اینها چه کسانی هستند؟ نصیری گفت: اینها یک مشت کمونیست هستند و میخواهند ما را امشب اعدام کنند. اصلا درک نمیکردند که ما روحانی هستیم.»
علیرضا نوریزاده، دبیر سیاسی وقت روزنامه اطلاعات، تنها روزنامهنگاری بود که در زمان اعدام چهار مقام عالیرتبه نظامی و امنیتی دوره شاه حضور داشت. او در گفتگویی با ایران وایر درباره شب تیرباران در پشتبام مدرسه رفاه گفت که در زمان تیرباران، تعدادی از خانوادههایی که فرزندانشان از اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند و کشته شده بودند را آوردند تا این افسران را تیرباران کنند، اما خانوادهها حاضر به این کار نشدند. هوا به شدت سرد و برفی بود. سرانجام چهار انقلابی که صورتهایشان را پوشانده بودند، آنها را اعدام کردند. ساعت حوالی ۴ صبح بود که آقای خمینی را بالا آوردند. آقای خمینی یک نگاه و لبخند پررضایت زد و گفت: «الحمدالله به جهنم واصل شدند، بروید نماز شکر به جا بیاورید.» بعد هم پایین رفت و یک عده هم پشت سرش ایستادند و نماز خواندند.
حزب توده: «دادگاههای انقلاب، ایران را سربلند کرد»
عملکرد صادق خلخالی در صدور و اجرای احکام اعدام تا سالها بعد مورد انتقاد برخی از چهرههای سیاسی بود، اما تعدادی از جریانهای چپ در داخل و خارج از ایران، عملکرد وی را میستودند. حزب توده یکی از جریانهای چپ کمونیستی بود که از صدور و اجرای احکام اعدام توسط خلخالی حمایت میکرد، حتی در زمانی که خلخالی از دادگاههای انقلاب کنار گذاشته شد و اعلام کرد که در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت خواهد کرد؛ حزب توده با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که حزب توده «در هر نقطهای که آیتالله خلخالی نامزد باشد، به او رای خواهد داد.»
این حزب بعد از اجرای احکام اعدام توسط خلخالی در نشریه این حزب به نقل از نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده نوشت: «دادگاههای انقلاب، ایران را سربلند کرد.»
حزب توده اولین جریان در زمان انقلاب ۵۷ بود که لقب «امام» را به روحالله خمینی داد.
شاهزاده رضا پهلوی با اشاره به مخالفتهای جهانی با زندانی کردن مخالفان شاه گفت که زندانیان سیاسی دوره شاه کسانی مانند علی خامنهای بودند که در اردوگاههای فلسطینی در دره بقاع که توسط سازمان جاسوسی شوروی تامین مالی میشد، آموزش دیده بودند. همچنین حزب توده ایران که بعد از حزب توده جماهیر شوروی، قدیمیترین حزب کمونیست جهان به شمار میرفت و اعضای این حزب دوبار تلاشهای نافرجام برای ترور شاه ایران کرده بودند. این حزب جزو احزاب قانونی دوره شاه بود.
خلخالی یکسال بعد از انقلاب از سمت قاضی محاکم شرع برکنار شد. او در پاسخ به انتقادها گفت: «من با حکم امام، طاغوتیها را اعدام کردم و اموالشان را صادر کردم، حالا شما میگویید من به عنوان حاکم شرع خودم دوختم و پاره کردم؟ من قاضی امام بودم.»
چپهای غرب چگونه از جمهوری اسلامی حمایت کردند
اعدامهای انقلابی در ایران با تایید تلویحی برخی جریانهایچپ در جهان غرب نیز همراه بود.
خبرآنلاین در مطلبی درباره انقلاب ۵۷ نوشت که کوبیک، نماینده حزب سوسیال دموکرات آلمان هم ۹ ماه بعد از پیروزی انقلاب به ایران آمد و با انقلابیها مصاحبه کرد. او پس از بازگشت به کشورش در مصاحبه با رادیوکلن گفت: «باید یادآور شوم اکثر کسانی که در ایران اعدام میشدند، مسئول کشتار دستهجمعی همانکسانی بودند که از رژیم ساقط شده ایران در راه اختناق و استثمار خلق پشتیبانی میکردند.»
فرزند شاه ایران درباره تاثیر گرایشات جریانهای چپ در قدرتگیری حکومت ایدئولوژیک مذهبی بعد از انقلاب ۵۷ گفت که اتفاقاتی که در ایران، در زمان شروع ریاستجمهوری بایدن افتاد بسیار مشابه ماجرای گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در زمان انقلاب ۵۷ بود.
به گفته وی، چپهای آمریکا از ترامپ انتقاد میکردند که چون او از برجام خارج شد، همین باعث افزایش سطح غنیسازی اورانیوم شد، اما واقعیت این است که تنها دو روز پس از پیروزی جو بایدن، آنها شروع به غنیسازی کردند و نه قبل از آن. این شبیه ماجرای گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در ایران است که بلافاصله بعد از به قدرت رسیدن ریگان، گروگانها در ایران آزاد شدند.
دولتهای دموکرات در ایالات متحده در چهار و نیم دهه بعد از انقلاب ۵۷ همواره مورد انتقاد جمهوریخواهان بودهاند. منتقدان جمهوریخواه، دولت های کارتر، کلینتون، اوباما و بایدن را متهم کرده اند که سیاست مدارا و سازش با جمهوری اسلامی ایران را در پیش گرفتهاند.
بر همین اساس توصیه جان کری، وزیر خارجه دولت اوباما به جواد ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی قابل بررسی است که در آن به طور دوستانهای به وی میگوید که تهران از تماس با ترامپ درباره فعالیتهای هستهای ایران خودداری کند و عمر باقیمانده دولت ترامپ را تحمل کند تا دوباره دموکراتها قدرت را در امریکا به دست گیرند و مذاکراتشان با جمهوری اسلامی را از سر بگیرد.
عرفان کسرایی نیز در بهمن ۱۳۹۷ در یادداشتی برای رادیو فردا درباره سیاست چپهای اروپا در قبال جمهوری اسلامی نوشت: «موگرینی تنها سیاستمدار غربی با صبغه و سابقه جریانات چپگرا نیست که همسو با اسلامگرایان خوانده میشود. در سراسر دنیای غرب سیاستمدارانی چپگرا هستند که به مماشات و حتی سمپاتی و همسویی و هم پیوندی با اسلامگرایان رادیکال متهم میشوند.»