Search
Asset 2

نتایج جستجوی شما چگونه تغییر کردند

گوگل به نوک پیکان مدیریت اذهان عمومی تبدیل شده است. جستجو دیگر لزوماً حاوی اطلاعات مفید در رابطه با واقعیت موجود نیست.
(Sean Gallup/Getty Images)

نویسنده: جفری ای. تاکر

دیگر به‌طور حتم می‌دانید که نتایج جستجوی گوگلی شما به واسطه یک دکترین سیاسی که ملزم به رعایت آن هستید دیکته می‌شوند. الگوریتم‌ها به‌طور فراگیر از موضوعات مورد تأیید روز- حتی اگر نادرست باشند- پیروی کرده و هم‌چون یک ماشین بزرگ و بسیار تأثیرگذار که به خدمت یک جبهه سیاسی درآمده و تحت کنترل یک دستور کار واحد قرار دارد، عمل می‌کنند. گوگل به نوک پیکان مدیریت اذهان عمومی تبدیل شده است.

آخرین نمونه، بازتعریف ناگهانی کلمه «حمام خون» در گوگل بوده که ظرف چند روز از تعریف اصلی فاصله گرفت و به کلمه‌ای سیاسی تبدیل شد تا به این باور نادرست دامن بزند که دونالد ترامپ گفته درصورت عدم پیروزی او در انتخابات حمام خون به پا خواهد شد. این حرف ترامپ درواقع اشاره‌ای استعاری به اتفاقاتی بود که در صنعت خودرو جریان داشت.

جستجو دیگر لزوماً حاوی اطلاعات مفید در رابطه با واقعیت موجود نیست.

همیشه این‌طور نبوده است. محض خاطر کتاب‌های تاریخ هم که شده باید در این‌باره توضیح دهیم. این تغییر در سطحی کلان اما به‌طور مخفیانه رخ داده است، تا حدی که بسیاری از مردم متوجه وقوع آن نشده‌اند. اعتماد کاربر که از همان روزهای اول وجود داشته، به عادت تبدیل شده و بسیاری از کاربران از بازیچه‌شدن خود بی‌اطلاع هستند.

«در گوگل جستجو می‌کنم» زمانی به منزله دریافت طیف وسیعی از دیدگاه‌ها درخصوص یک موضوع بود. اکنون بیش‌تر به این معنی است که دریابید کارتل عقاید می‌خواهد چه چیزی را به شما بقبولاند.

در روزگاران قدیم، همه با طرز کار جستجو آشنا بودند. از گوگل انتظار می‌رفت سنجیده‌ترین نتایج را با فرض این‌که همان نتیجه دلخواه کاربر است، در بالای صفحه نمایش دهد. مردم صرفاً بهترین نتایج را می‌خواستند. همین. اما الگوریتم‌ها بهترین نتایج را چگونه تعیین می‌کردند؟ نیروی پیشران اصلی در این‌جا رفتار کاربر بود.

اگر وبسایتی برای خود راه‌اندازی می‌کردید، به‌طور حتم می‌دانستید که در شروع کار جایگاه خوبی در رتبه‌بندی موتورهای جستجو نخواهید داشت. هدف، برخورداری از متادیتاهای عالی با کلمات کلیدی و یک نقشه سایت خوب بود. گام بعدی، جذب کاربران با مطالب موثق بود که لینک‌های ورودی از دیگر منابع موثق را نیز شامل می‌شد.

منابع نیز برحسب کاربرد و وضوح طراحی رتبه‌بندی شدند. این‌ها همگی به ایجاد شبکه‌ای منجر شدند که همه دوست داشتند جزئی از آن باشند. هرچه لینک‌های ورودی و بازدید بیش‌تری بگیرید، رتبه‌بندی جستجوی شما بالاتر خواهد بود. بدین ترتیب، همه چیز به یک الگوی دایره‌ای‌شکل تبدیل شد: هرچه بازدید بیش‌تری دریافت کنید، نتایج بهتری خواهید گرفت. در این مورد می‌توانید به همان روشی که روی پول خود حساب باز می‌کنید، سرمایه‌گذاری کنید.

همه از قوانین مطلع بودند. کاستی‌هایی داشتند اما بهترین گزینه روی میز بودند. به تعبیر دیگر، گوگل به بازار اعتماد داشت که به نوعی نشان می‌داد گوگل به کاربران اعتماد داشته است. با نوعی دموکراسی فناورانه سروکار داشتیم که اگرچه ناقص بود اما بهترین چیزی بود که در اختیار داشتیم. همه از این وضعیت راضی بودیم و صنعت بزرگی هم با تکیه به «بهینه‌سازی موتور جستجو»  برای کمک به وبسایت‌ها جهت کسب رتبه‌بندی بهتر در موتورهای جستجوی شکل گرفت.

مشکل این بود که کلیت سیستم در معرض خطر دستکاری قرار داشت، زیرا سیستم متمرکز بود و تماماً تحت کنترل یک منبع قابل اطمینان واحد قرار داشت. با این‌حال، حتی در آن روزها نیز ارزیابی‌هایی انجام می‌گرفت.

رقابت درون سیستم حکمفرما بود و سیستم‌هایی برای اعتبارسنجی وجود داشت. یکی از سیستم‌های اصلی، شرکتی به نام الکسا بود که رتبه‌بندی عمومی وبسایت‌ها را براساس بازدید ارائه می‌کرد. وبسایت شما برحسب کنترل رفتار کاربر رتبه‌بندی می‌شد.

هرچه رتبه شما در نتایج الکسا بالاتر باشد، نتایج موتور جستجوی شما نیز بالاتر به نمایش درمی‌آیند. منطقی بود. این‌بار نیز همه از قوانین مطلع بودیم و آن‌ها را به بازی می‌گرفتیم.

الکسا شرکتی مستقل بود که روزی از روزهای سال ۱۹۹۹ تحت تملک آمازون درآمد. اتفاق نویدبخشی بود، زیرا آمازون شرکت ثروتمندی محسوب می‌شد. این انتقال مالکیت گویی ابزاری را که از آن به‌عنوان شاخص وضعیت در وب استفاده می‌شد، به شکل مدون درآورد. در آن روزها مرسوم بود که مقاله‌ای را در یکی از صفحات وب در نظر می‌گرفتند و سپس در وبسایت مورد نظر سرک می‌کشیدند تا ببینند چه تعداد کاربر به آن دسترسی می‌یابند. اگر مقاله حائز اهمیت بود، کاربران به آن توجه می‌کردند و اگر نه کسی اهمیت نمی‌داد.

طرز کار یک نسل کامل از متخصصان وب این‌گونه بوده است. سیستم تا جایی‌که انتظار می‌رفت، خوب کار می‌کرد.

سال‌ها پس از خریداری سرویس رتبه‌بندی الکسا، آمازون دست به کار عجیبی زد و از دستیار خانگی خود با همین نام رونمایی کرد. سال ۲۰۱۴ بود. یک‌باره همه در خانه‌های خود یک الکسا داشتند و با گفتن «هی الکسا» به هرچیزی که می‌خواستند پی می‌بردند. به‌خاطر دارم چیزی که عجیب جلوه می‌کرد، این بود که آمازون کسب‌وکاری را به تملک خود درآورده بود که هم‌نام محصول جدیدش بود. مایه شگفتی بود.

این چیزی است که بعداً اتفاق افتاد. آمازون در عمل ابزار رتبه‌بندی وب را کنار گذاشت. آن را به فروش نرساند و قیمت‌ها را نیز افزایش نداد. آمازون عملاً هیچ کاری نکرد. فقط یک‌باره همه چیز را تعطیل کرد. سال ۲۰۲۲ بود.

کسی دلیل این اتفاق را نفهمید. الکسا استاندارد صنعت بود و ناگهان کنار گذاشته شد. به فروش نرفت. فقط نیست و نابود شد. دیگر کسی نمی‌توانست بدون پرداخت هزینه‌های گزاف برای محصولات اختصاصی که استفاده از آن‌ها نیز دشوار است، از رتبه‌بندی وبسایت‌ها سر در بیاورد.

مهم‌تر از همه آن‌که ما دیگر نمی‌توانستیم نتایج جستجو را براساس استانداردهای الگوریتمی قبلی بررسی کنیم. وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، دلیل این تغییرات واضح به نظر می‌رسد. الگوریتم‌ها همگی در حال تغییر بودند و دیگر اجازه نمی‌دادند رفتار کاربر معیار اعتبارسنجی باشد و استانداردهای دیگری را جایگزین کردند.

و آن استانداردها چه بود؟ راستش را بخواهید، استانداردهای جدید به‌جای تکیه به معیارهای دموکراسی، به واسطه اولویت‌های طبقه حاکم دیکته می‌شدند. آن‎‌چه در حین جستجو مشاهده می‌کردیم، انعکاس چیزی بود که بازیگران قدرتمند می‌خواستند مشاهده کنیم، نه آن‌چه که واقعاً باور داشتیم حائز اهمیت است.

می‌توانید این تغییر را در محدودیت‌های کووید مشاهده کنید. کلمه ماسک را جستجو کنید تا ببینید چقدر خوب است. کلمه قرنطینه را جستجو کنید و ببینید که چقدر به کنترل ویروس کمک کرده است. کلمه واکسن را جستجو کنید تا تحت بمباران تبلیغاتی قرار بگیرید که به شما می‌گویند واکسن بزنید. یافتن محتوای دیگر مستلزم پیمایش صفحه به صفحه یا رها کردن جستجو و سرک کشیدن در منابع دیگر یا مراجعه به مرجع‌هایی است که می‌دانید معتبر هستند.

این وضعیتی است که اکنون در آن قرار داریم. موتور جستجوی مورد استفاده ۹۶ درصد از کاربران نتایجی را ارائه می‌دهد که کاملاً از نظر سیاسی سوگیری دارند و فاقد اعتبار هستند. این چرخش سیاسی در اولویت‌های رژیم بایدن و هرآن‌چه که دولت او نمایندگی می‌کند، آشکار و تعیین‌کننده است.

تلاش برای رودست زدن به الگوریتم‌ها صرفاً اتلاف وقت نیست اما رفته رفته بی‌اثر می‌شود. اپک تایمز، مانند سایر منابع خبری جایگزین، هرروز با این مشکل دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. درک این موضوع واقعاً تکان‌دهنده است اما فرایند جستجو در مقایسه با ۱۰ سال پیش کارایی و اعتبار کم‌تری دارد.

این مسئله به‌طور کلی در مورد اینترنت صدق می‌کند. اینترنت نیز دیگر مثل یک دهه پیش راهگشا، آموزنده و حقیقت‌طلب نیست و طیف وسیع عقاید مختلف را پوشش نمی‌دهد. ما با تمرکز بر رویای بزرگ اطلاعات دموکراتیزه به عقب بازمی‌گردیم و پیشرفتی نداریم، بلکه در عقب‌گردی طولانی به مسیر جریان‌های اطلاعاتی انحصاری و کنترل‌شده ورود کرده‌ایم.

رؤیای دنیای نوینی که در آن قدرت بین شهروندان با هر صدایی تقسیم شده، به ورطه نابودی کشیده شده است.

اشتباه نکنید و ساده‌دل نباشید: جاه‌طلبی اربابان طبقه حاکم در کنترل کامل اذهان عمومی خلاصه می‌شود که قبل از هرچیزی به منزله کنترل بخش‌های رایگان اینترنت است. هرچه زودتر در انجام این کار موفق شوند، بیش‌تر آن را به منزله یک موفقیت لحاظ می‌کنند. آن‌ها خواهان دنیایی مانند دهه ۱۹۷۰ هستند که فقط سه شبکه تلویزیونی در آمریکا بود و جریان‌های اطلاعاتی بسیار محدود بودند. جاه‌طلبی آن‌ها در این است.

هرچه آن‌ها در این کار بیش‌تر موفق می‌شوند، مخالفان نیز بیش‌تر احساس جنون و بی‌خبری می‌کنند. در هرصورت، هدف همین است. این روند آگاهان را در موقعیتی دشوار قرار می‌دهد تا در دنیایی که به شکلی فزاینده بی‌ریخت و جنون‌آمیز جلوه می‌کند، خرده‌پاره‌های عقلانیت را دودستی بچسبند.

نسل جدید شاید این‌طور فکر کند که اوضاع همیشه به همین منوال بوده است. به شما اطمینان می‌دهم که چنین نیست. زمانی رؤیایی وجود داشت که فناوری به رهانیدن ایده‌ها و انسان‌ها کمک خواهد کرد. آن رؤیا در ورطه نابودی است. هیچ چیز تصادفی نیست و تمام اتفاقات به دست انسان‌هایی رقم می‌خورند که دنیایی را که مردم در آن صاحب قدرت باشند، برنمی‌تابند.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی