نویسنده: راجر سایمون
دانشگاه خصوصی و معتبر نورثوسترن آمریکایی با معترضان طرفدار فلسطین که قول دادند تمام ۱۰۰ چادری را که در قالب «اردوگاه همبستگی غزه» برپا کردهاند، به استثنای یک چادر جمعآوری کنند، به توافق رسیده یا بهتر است بگوییم در برابر آنها زانو زده است.
چه چیزی نصیب تظاهرکنندگان میشود؟ تایمز اسرائیل نوشته است که «در مقابل، نورثوسترن قبول کرده اقداماتی را در راستای گسترش مشارکت دانشجویان در سرمایهگذاریهای مالی دانشگاه انجام دهد.»
«تظاهرکنندگان خواستار آن هستند که دانشگاه با شرکتهای اسرائیلی قطع رابطه کرده و شراکت خود را با مؤسسات اسرائیلی به پایان برساند.»
«نورثوسترن همچنین قبول کرده که شهریه پنج دانشجوی فلسطینی در مقطع کارشناسی را بپردازد، دو استاد مدعو فلسطینی را استخدام کرده و فضای موقتی را در محوطه دانشگاه برای دانشجویان خاورمیانهای و مسلمان ترتیب دهد تا کار بازسازی خوابگاهشان به پایان برسد.»
جای تعجب ندارد که بسیاری از معترضان از این توافقِ ناکافی ناراحت بودند. صحبت فقط از صلح نیست.
ماجرای این اعتراضات، الگویی آشناست؛ بویژه اگر در عصر انقلاب بزرگ فرهنگی پرولتری چین از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ در این کشور بوده باشید. خواستههایی که پذیرفته میشوند، به طرح خواستههای بیشتری دامن میزنند. براساس منابع مختلف، انقلاب فرهنگی با مرگ صدها هزار تا میلیونها نفر به پایان رسید و زندگی میلیونها نفر را نیز به نابودی کشید.
اکنون در میانه راه هستیم.
فردای روزی که نورثوسترن به توافق تن داد، معترضان کلمبیا به سالن همیلتون هجوم بردند، داخل سالن سنگربندی کرده و بنر «انتفاضه» را از دو طبقه آویزان کردند، درحالیکه صدها نفر از معترضان ساختمان را محاصره کرده و زنجیره انسانی تشکیل داده بودند.
بهرغم اغراقهای فراوان کمیته مغرضانهای که درباره حادثه ۶ ژانویه، روز بورش به سمت کنگره در طی انتخابات آمریکا، تحقیق میکرد، چنین اتفاقاتی حتی در آن روز نیز رخ نداد.
اساتید یا خودشان شریک جرم هستند و بهطرز رقتانگیزی میکوشند جوانی رادیکال ازدسترفته خود را بازسازی کنند، یا از ترس اینکه شغلشان را از دست بدهند چیزی نمیگویند. یکی از دوستانم که برای حفظ موقعیت شغلی او در یکی از دانشگاهها نامش را نمیبرم، از جلسات هیئت علمیشان برایم گفت و آنها را به «گردهماییهای محکومسازی» در دوران انقلاب فرهنگی تشبیه کرد و افزود که اگر ادارات کنونی و بوروکراسیهای بیپایان مبتنی بر تنوع، برابری و شمول بدتر از آن روزها نباشند، بهتر هم نیستند.
پایان تدریجی انقلاب فرهنگی تا مرگ مائو تسهتونگ در سال ۱۹۷۶ به طول انجامید. من در سال ۱۹۷۹ در چین بودم و اثرات آن را دیدم؛ با اینکه دور، دورِ مبارزه علیه دسته چهار نفره بود که همسر چهارم مائو، جیانگ چینگ، نیز که ظاهراً در فعالیتهای افراطی نقش داشت، عضو آن بود. بسیاری از ابعاد انقلاب فرهنگی تا امروز وجود داشته و حتی به نظر میرسد که در حال بازیابی هستند.
برخی بر این باورند که انتخاب مجدد رئیسجمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ، در ماه نوامبر به اوضاع نابسامان جامعه و جنون جاری در دانشگاهها و خیابانهای کشور پایان خواهد داد. امیدوارم حق با آنها باشد اما همیشه شک و تردید وجود دارد.
آنها میگویند اتفاقی که در دانشگاههای آمریکا در حال وقوع است، پس از پایان ترم و امتحانات نهایی که هماکنون در حال برگزاری است، پایان مییابد. این حرف احتمالاً درست است اما فکر میکنید پاییز چه میشود. چه آقای ترامپ دوباره انتخاب شود و چه انتخاب نشود، معترضان احتمالاً با شدتی بیشتر از قبل طغیان خواهند کرد.
انحطاط اخلاقی جاری در فرهنگ آمریکا عمیقتر از آن است که یک نفر یا یک انتخابات تأثیری روی آن بگذارد. انتخاب ترامپ یک شروع و یک انتخاب ضروری است اما سالها طول میکشد تا به این جمهوری سر و سامان بدهد.
برای آنکه منشأ این انحطاط اخلاقی را بیابیم، باید به همان اساتیدی نظر کنیم که بسیاری از آنها در تمام عمر، حتی بیش از دانشجویان خود، مفتبری کردهاند. تقریباً همه نسخههای مشابه یکدیگر هستند و طرز فکرشان در سایه جهانبینی دهه ۱۹۶۰ شکل گرفته است؛ چه در آن دوره زندگی کرده و در آن مقطع نقشآفرینی کردهاند یا خیر. آنها گمان میکنند اتفاقی که اکنون در جریان است، نبرد بین ستمگران و ستمدیدگان است؛ حتی اگر رهبران گروه تروریستی حماس و دیگر سازمانهای فلسطینی، جدا از حامیان آنها، میلیاردرهایی باشند که در پنتهاوسهای قطر زندگی میکنند.
با توجه به اینکه ۹۰ درصد یا بیشتر اساتید به حزب دموکرات رأی میدهند، میتوان گفت آنها و معلمان مقاطع پایینتر، که بیشترشان زیر دست همین اساتید آموزش دیدهاند، جامعهای متشکل از مفتخوران بیچون و چرا برپا کرده و آنها را برای مشارکت در انقلاب فرهنگی آمریکا آماده و تشویق کردهاند.
بزرگترین امید این است که آنها بذر نابودی خود را میکارند. شواهد متقنی وجود دارد که نشان میدهند شمار زیادی از دانشجویان به این نتیجه رسیدهاند که اساتیدشان حقیقتاً مهمل میبافند.
هرچه تظاهرکنندگان بیشتر از سر خامی عمل کنند و به ورطه شوریدگی روانی کشیده شوند، این جریان بیشتر آشکار خواهد شد. هرچه دانشگاه ها بیشتر در برابر آنها کرنش کنند، مضحکتر و ترسوتر به نظر خواهند رسید.
اگر دقیقتر بنگریم، خواهیم دید که «ابلهان مفید» نورثوسترن در حق همه لطف کردهاند.
نوشته راجز سایمون، نویسنده برنده جایزه و فیلمنامهنویس نامزد اسکار، «پناهندگان آمریکایی: داستان ناگفته مهاجرت دسته جمعی از ایالات آبی به ایالات سرخ» است.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.