اوا فو
اپکتایمز
زیربنای وحشت و تروری که اکنون در خاورمیانه شاهدش هستیم، همان کمونیسمی است که دهها سال کشور چین را ویران کرده است.
اگر نام «اسرائیل» را در بزرگترین موتور جستجوی بایدو (Baidu) در چین جستجو کنید نام این کشور دیگر در نقشه نیست. اگرچه نام شهرهای بزرگ آن هنوز به چشم میخورد.
این ماجرا بسیاری از کاربران چینی و ناظران را غافلگیر کرده است و یکی از آخرین تغییرات در سکوت حسابشده رژیم پکن در برابر بحران میان اسرائیل و حماس محسوب میشود. با این حال بسیاری از قدرتهای جهان از اسرائیل ابراز حمایت کردهاند.
«راهی متفاوت برای جانبداری از حماس»
رسانههای داخلی چین که به شدت توسط حزب کمونیست چین سانسور میشوند، در مطالب خبریشان هرگز نامی از گروه حماس به عنوان مسئول حمله مرگبار هفتم اکتبر به جشنواره موسیقی در اسرائیل نبردهاند. در بیانیههای رسمی پکن نیز نامی از حماس برده نمیشود. سخنگوی وزارت خارجه چین در جریان یک کنفرانس خبری در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا اشارهای به حماس نمیکند گفت که پکن طرفدار «عدالت» است و با «همه حملات خشونتآمیز» مخالف است.
مایلز یو، مشاور سیاست چین در وزارت خارجه آمریکا در دوره ریاستجمهوری ترامپ درباره موضع پکن به اپکتایمز میگوید که «این اساسا راهی متفاوت برای جانبداری از حماس است.»
به باور این کارشناس و ناظران چین، سکوت فعلی پکن کمی بیش از یک نمایش بیرونی است. به گفته مایلز، رژیم چین آنچنان که ادعا میکند، طرفدار صلح نیست، بلکه به دنبال نفع بردن از تمام بحرانهایی است که در سایر نقاط جهان اتفاق میافتد تا توجهات جهانی را از جاهطلبیهای خود دور کند.
بعد از حمله حماس در هفتم اکتبر به جنوب اسرائیل، بررسیهایی درباره نقش جمهوری اسلامی ایران در این حمله صورت گرفته است و گزارشها نشان میدهد که تهران به اعضای گروه حماس آموزشهای نظامی و پشتیبانی تجهیزاتی ارائه کرده است.
جمهوری اسلامی حمایتش از حماس را هرگز پنهان نکرده است و حتی حمله هفتم اکتبر این گروه را به عنوان «پیروزی تاریخی» تمجید کرد. تظاهراتی را در حمایت از فلسطینیها سازماندهی کرد و متعهد شد که برای پیشبرد اهداف این گروه «به همکاری ادامه دهد.»
بر اساس گزارشهای رسمی، جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۲۰ هر سال حدود ۱۰۰ میلیون دلار به گروههای فلسطینی شامل حماس، جهاد اسلامی فلسطین و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین ارسال کرده است. اسماعیل هنیه، رهبر حماس در سال ۲۰۲۲ گفت که این گروه در همان سال حدود ۷۰ میلیون دلار از ایران گرفت که از این پول برای ساخت موشک استفاده کرد.
جاناتان کانریکوس، سخنگوی نیروهای دفاعی اسرائیل به رسانه انتیدی میگوید: «عنکبوت (حماس) در دست ایران است. اگر ایران (جمهوری اسلامی) نبود، حماس وجود نداشت.»
یکی از اعضای قدیمی حزب کمونیست چین میگوید که تاکید بیش از حد بر نقش جمهوری اسلامی ایران در تقویت حماس، باعث فراموش شدن اصل مطلب میشود.
مایلز یو، مشاور سابق دولت ترامپ میگوید که حامی نهایی، پکن است که جمهوری اسلامی ایران را برای حمایت از تروریسم پشتیبانی میکند. بنابراین رژیم چین به طور غیرمستقیم مسئول بحران فعلی (اسرائیل و حماس) است.
هر چند هیچ ارتباط مستقیمی میان بحران کنونی و نقش چین وجود ندارد، اما این رژیم روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه برقرار کرده است.
رژیم چین علاوه بر اینکه بزرگترین شریک تجاری ایران در ده سال گذشته بود، در ماه مارس سالجاری به بهبود روابط عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران کمک کرد، درحالیکه همزمان تلآویو به دنبال احیای روابط با ریاض بود.
در چنین شرایطی شرکتها و سازمانهای چینی با نقض قوانین ایالات متحده به جمهوری اسلامی ایران کمک میکردند تا بتواند هواپیماهای بدون سرنشین، موشکها و برنامه هستهایش را توسعه دهد.
ایال پینکو، یکی از فرماندهان بازنشسته نیروی دریایی اسرائیل در اینباره به اپکتایمز میگوید که برای او مشخص است که چین، ایران و حماس بخشی از یک باند هستند.
وی میافزاید: «حتی در برنامه هستهای، چین با ایران همکاری میکند و همکاری آنها بسیار تنگاتنگ و استراتژیک است.»
کریستوفر بالدینگ، پژوهشگر انجمن هنری جکسون در اندیشکده سیاست خارجی و امنیت ملی فراآتلانتیک ضمن تایید این همکاریها به اپکتایمز میگوید: «این منطقی نیست که تصور شود، چین از اینکه در خاموشی و به طور غیرمستقیم از حماس حمایت میکند، آگاه نیست.»
وی همچنین با اشاره به فعالیت شبکههای مخابراتی هوآوی و زدتیای در خاورمیانه بخصوص در ایران و لبنان میگوید که این ابزارها در مقیاسی، اطلاعات موردنیاز شبکههای جاسوسی چین را تامین میکنند.
به گفته وی، به احتمال زیاد این شبکهها که دادهها را گردآوری میکردند، درباره فعالیتهای حماس قبل از وقوع حمله در هفتم اکتبر، اطلاعات داشتند. به این معنا که سرویسهای اطلاعاتی رژیم چین از این حمله آگاه بودند.
«محور شر» در حال ظهور
جنگ طولانیمدت در خاورمیانه یک پیروزی آشکار برای پکن در بسیاری از جبههها محسوب میشود. این جنگ میتواند توان و سرمایههای غرب را تهی کند و توجهات را از منطقه هند و اقیانوس آرام، جایی که رژیم چین به شدت تلاش میکند تا بر این مناطق تسلط یابد، منحرف کند.
زمانی که آمریکا به طور فزاینده بر بحران جنگ در اوکراین و اسرائیل تمرکز کند، رژیم کمونیستی چین شانس این را خواهد داشت تا در سایر مناطق جهان دستاندازی کند و پایههای ائتلاف ضدغربی را محکم کند. به این ترتیب به هدفش برای دستیابی به نظم نوین جهانی به رهبری رژیم چین تحقق بخشد.
کای شیا از مدرسان مرکز آموزشی حزب کمونیست چین که وظیفه تدریس به مقامات عالی حزب کمونیست را بر عهده داشت به اپکتایمز میگوید که رژیم کمونیستی چین از تمام منابع و ابتکارات برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند. از نظر آنها هیچ محدودیت اخلاقی برای رسیدن به اهدافشان وجود ندارد و هر چیزی در خدمت آنها برای رسیدن به قدرت و موقعیت بالاتر است.
به گفته وی، بعد از تضعیف روسیه از آغاز حمله به اوکراین، اکنون شی جینپینگ نقش «رئیس» را در منطقه بازی میکند.
همسویی پکن و مسکو در جنگ میان حماس و اسرائیل زمانی بیشتر خود را نشان داد که آنها تلاش کردند سیاست خاورمیانه را در قبال این جنگ هماهنگ و یکدست کنند.
در بیستوششم اکتبر یک هفته بعد از اینکه پکن از پوتین استقبال گرمی کرد، یک هیئت از حماس به مسکو آمد تا درباره آزادی گروگانهای روسی که توسط حماس بازداشت شده بود، صحبت کند. سپس حماس یک بیانیه صادر کرد و در آن از تلاشهای پوتین برای پایان دادن به «جنایات اسرائیل تحت حمایت غرب» تشکر کرد.
در سازمان ملل نیز پکن بارها از «آرمان فلسطین» حمایت کرده است. پکن و مسکو در ۲۵ اکتبر قطعنامهای را که ایالات متحده برای محکومیت حمله حماس و حمایت از حق دفاع از اسرائیل به سازمان ملل ارائه کرده بود رد کرد.
چنگچینمو، متخصص روابط بینالملل در دانشگاه تمکانگ تایوان در اینباره به اپکتایمز میگوید که «محور شرارت» جدید متشکل از چین، ایران، روسیه و کره شمالی به طور «کاملا آشکار» خود را نشان داده است. «برای رژیم کمونیستی چین، قاعده کلی ساده است. تا زمانیکه شما علیه آمریکا هستید، پس دوست من هستید. این همان چیزی است که آنها به دنبالش هستند.»
«عرفات هوادار وفادار مائو»
پیشینه روابط پکن با فلسطینیها به اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی برمیگردد. در آن موقع چین اولین کشور غیر عربی بود که سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را به عنوان نماینده شهروندان فلسطینی به رسمیت شناخت و دفتری به این گروه در پکن اختصاص داد.
براساس گزارش رسانههای رسمی وابسته به حزب کمونیست چین، یاسرعرفات که ریاست ساف را از ۱۹۶۹ تا زمان مرگش یعنی ۲۰۰۴ برعهده داشت، از هواداران وفادار به مائوتسه تونگ، بنیانگذار حزب کمونیست چین بود. براساس مقالهای در سال ۲۰۲۱ که در وبسایتهای سفارت و کنسولگری چین منتشر شده است عرفات در استراتژی جنگهای چریکی ساف «تاثیر بزرگی» از مائو در درگیری با اسرائیلیها گرفته بود.
این مقاله در ادامه میافزاید که دلیل سفر آقای عرفات به چین «رفاقت عمیق» وی با اعضای حزب کمونیست چین بود، بخصوص «هر زمانی که تحولی در آرمان فلسطین رخ میداد» او به چین میرفت. در واقع عرفات «عادت کرده بود که سالی یکبار با رهبران رژیم کمونیستی چین تبادل نظر کند.»
سخنگویان حزب کمونیست چین به نفوذ این رژیم در مناطق فلسطینی افتخار میکنند. پیپلز دیلی رسانه وابسته به این حزب در مقالهای در سال ۱۹۶۹ به نقل از مبارزان فلسطینی گزارش دادند که نقلقولها و نوشتههای مائو «غذای معنوی» و «قویترین سلاح» آنها در جنگ با اسرائیل است. خبرنگار این رسانه در ادامه افزود که فلسطینیها تصویر مائو را در اردوگاههای آوارگان فلسطینی در اردن آویزان میکردند و نوشتههای او را مهمتر از آب و غذایشان میدانستند.
دانشگاه پکن در سال ۲۰۱۶ کتابی درباره مصطفی صفرینی، سفیر فلسطین در چین منتشر کرد. مصطفی در سن ۱۹ سالگی قبل از رفتن به میدان نبرد با اسرائیل از سال ۱۹۲۹ تا ۲۰۰۲ در چین آموزشهای سیاسیایدئولوژیکی و نظامی دیده بود. در این کتاب آمده است که مصطفی در زمان تحصیل در رشته سیاست بینالملل در دانشگاه پکن با همسرش آشنا شد و چین را «وطن دوم» خود میدانست.
ترور لودون، کارشناس در زمینه کمونیسم میگوید که این گروههای چریکی و اسلامگرا همیشه از مائوئیسم الهام میگرفتند. این که امروز دیده میشود گروههای سوسیالیستی در سراسر جهان برای حمایت از حماس به خیابانها میآیند و مانور قدرت میدهند، یک موضوع تصادفی نیست.
به گفته وی، «آنچه ما تروریسم اسلامی مینامیم، یک سازه کمونیستی است، چه چریک در میدان جنگ این نکته را بداند یا نه، رهبری این گروهها اهداف کمونیستی را دنبال میکند.»
حمایت رژیم چین از فلسطینیان از ابتدای تشکیل دولت خودگردان فلسطین تاکنون ادامه داشته است. در دسامبر سال گذشته پکن و تشکیلات خودگردان فلسطین در مورد پروژه کمربند و جاده توافقنامه همکاری امضا کردند. (کمربند و جاده پروژهای است که از طریق آن پکن نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را گسترش میدهد.) در ماه ژوئن امسال محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سفرش به چین، توافق مشارکت استراتژیک با پکن امضا کرد.
«هیچ چیزی تصادفی نیست»
حدود یک دهه قبل، زمانیکه قربانیان بمباران و حملات موشکی حماس به اسرائیل علیه بانک مرکزی چین، شکایت یک میلیارد دلاری مطرح کردند و بانک مرکزی چین را متهم به تسهیل پرداخت به حماس کردند، پکن به طور مستقیم در کمک به حماس نقش داشت.
دولت اسرائیل در برابر فشارهای رژیم چین عقبنشینی کرد و یک عامل سابق ضدتروریسم را که اظهاراتش در این پرونده مهم بود، از ادای شهادت منع کرد.
نیتسانا دارشان لایتنر، وکیل اسرائیلی که در این پرونده همکاری داشت، به اپکتایمز میگوید: «پول، اکسیژن تروریسم است. پکن بانک مرکزی چین را کنترل میکند، بنابراین هر اقدامی از سوی این بانک بازتابی از سیاست رژیم چین است.»
او میافزاید: «در آن زمان، بسیار ناراحتکننده بود که چین اساساً از حماس حمایت میکرد.»
در همین حال، پکن به صراحت اعلام کرده است که قصد دارد با صلاحدید و شرایط خودش با فلسطینیها تعامل کند.
مقامات چین در سال ۲۰۰۶ با نادیده گرفتن مخالفت ایالات متحده و اسرائیل از محمودالزهار، رهبر ارشد حماس در پایتخت چین استقبال کردند.
متیو جانسون، یکی از اعضای مهمان در موسسه هوور به اپکتایمز میگوید که چنین تعاملاتی به حماس مشروعیت میبخشد و موقعیت حماس را به عنوان صدایی برای فلسطین و مردمش تثبیت میکند.
براساس شواهدی که مارک موریسون در مقاله پایاننامهاش در دانشگاه تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی آمریکا مطرح کرده است؛ از نظر نظامی، محمولههای تسلیحاتی چین به سازمان آزادیبخش فلسطین از همان سال تاسیسش در ۱۹۶۴ آغاز شد و تا اوایل دهه ۱۹۸۰ ادامه یافت، به گفته وی، حداقل در دو مرحله تعداد زیادی از تسلیحات سنگین در یک هفته در سپتامبر ۱۹۸۱ تحویل داده شد.
لیلیان کریگ هریس، پژوهشگر در سال ۱۹۹۷ پکن را به عنوان «حامی قدرتمند و پایدار سازمانهای چریکی فلسطینی توصیف کرد که آنها را مسلح میکند. به دنبال متحد کردنشان است. آنها را مورد انتقاد قرار میدهد و با وجود نوساناتی که در روابطش با فلسطینیها دارد، به حمایت معنوی و مادی آنها ادامه میدهد.»
او در مجله دانشگاهی مطالعات فلسطین نوشته است: بدون کمک نظامی چین «ساف ممکن است سازمان قدرتمند سیاسی امروز نباشد.»
در جنگ کنونی، مانند گذشته، سلاحهای مبتنی بر فناوری چینی به غزه رسیده است و حماس از آن سلاحها استفاده میکند.
پینکو از فرماندهان بازنشسته نیروی دریایی اسرائیل به یاد میآورد که در زمان جنگ لبنان در سال ۲۰۰۶، جمهوری اسلامی ایران به سوی کشتی پرچمدار اسرائیلی «حنیت» حملات موشکی انجام دادند. به نظر میرسید این موشکها ساخت چین باشد.
مقامات اسرائیل در سال ۲۰۱۴ بعد از بررسی موشکهای دوربرد قاچاق شده به سوریه متوجه شدند که شرکت صنعتی هوافضای سیچوان متعلق به رژیم چین آنها را ساخته است.
در سال ۲۰۰۹، عکسها از میدان جنگ در غزه نشان میداد که در ساخت موشکهای گردانهای عزالدین قسام شاخه نظامی حماس، لولههای یک شرکت فولادساز چینی استفاده شده است. این ماجرا واکنش شدیدی در پی داشت و باعث شد که شرکت مستقر در استان شاندونگ چین توضیح دهد که مقصد این لولهها برای یک شرکت گاز در خاورمیانه است.
این شرکت گفت: «این نشان میدهد که محصولات کارخانه ما درجه یک و قیمت مناسب هستند»، و افزود که نمیتواند تشخیص دهد «مشتری کدام کشور است» اما «قطعاً لبنان نیست».
فرمانده بازنشسته اسرائیلی میگوید که نباید این اتفاقات در مورد چین را امری تصادفی تلقی کرد.
از نظر لودون، کارشناس کمونیسم، گروههای سیاسی مختلف در مناطق فلسطینی هیچ تفاوتی با «جناحهای مختلف مافیا» ندارند.
به گفته وی: «آنها ممکن است گاهی برای دستیابی به قلمرو سرزمینی در فلسطین به یکدیگر حمله کنند، اما همه آنها در حمایت از کمونیسم، نفرت از غرب و درخواست نابودی اسرائیل متحد هستند.»
درحالیکه اسرائیل یک شریک تجاری نزدیک طولانیمدت با چین بوده است، جنگ ممکن است باعث شود که این روابط، دوباره ارزیابی شود. مایا یارون، سفیر اسرائیل، تایوان را به دلیل حمایت صریحش «واقعاً دوست خوبی» خواند، درحالیکه واکنش چین را «بسیار نگرانکننده» دانست.
به گفته لودون، «ما به سناریوی جنگ جهانی سوم نزدیک و نزدیکتر میشویم. آیا جنگ جهانی به وقوع میپیوندد؟ امیدوارم چنین اتفاقی نیفتد. اما باید احتمال این جنگ را جدی بگیریم.»