برای دانستن این حقیقت که رهبران سوار بر واگن «تغییرات اقلیمی» واقعا به داستانی که میفروشند باور ندارند، لازم نیست یک دانشمند اقلیمی باشید.
و این تنها به این دلیل نیست که با جتهای شخصیشان پرواز میکنند تا برای شما درباره اتومبیل و همبرگر سخنرانی کنند.
درحقیقت، درصورتی که افراد در راس به این باور برسند که انتشار دیاکسیدکربن (CO۲) توسط بشر حقیقتا بهعنوان «آلودگی» درحال ایجاد یک «بحران اقلیمی» است، دقیقا عکس آنچه را که واقعا درحال انجام آن هستند، انجام خواهند داد.
بررسی سیاست اقلیمی و چین کمونیست مهر تاییدی بر این نکته است.
توافقنامه پاریس سازمان ملل را درنظر بگیرید. در پاریس و در سال ۲۰۱۵ در ۲۱امین کنفرانس احزاب مورد مذاکره قرار گرفت، و توافق جهانی مذکور از دولتهای ملی میخواهد تا به تعهدات ملی خود درقبال آنچه که الزام ملتهایشان برای مبارزه با «بحران اقلیمی» مورد ادعا است، عمل کنند.
براساس توافق مذکور، دولت اوباما بصورت یکجانبه متعهد شد تا انتشار CO۲ در ایالات متحده را تا بیش از ۲۵ درصد تا سال ۲۰۲۵ کاهش دهد. برای اجتناب از مداخله کنگره، این تعهد بایستی از طریق دستورات اجرایی و مقررات فدرال به شهروندان الزام شود. دیگر دولتهای غربی نیز وعدههای مشابهی دادند.
رژیم کمونیست چین، درمقابل، درحال انتشار CO۲ بهمراتب بیشتر از ایالات متحده بود، و تاکنون بیش از مجموع کل جهان غرب انتشار CO۲ دارد – و فقط متعهد شد تا روند افزایشی انتشار CO۲ خود را تنها تا ۱۵ سال آینده ادامه دهد.
در سند ارایه شده به سازمان ملل (pdf)، حزب کمونیست چین موافقت کرد که «تا حدود سال ۲۰۳۰ به حداکثر انتشار دیاکسیدکربن برسد».
به عبارت دیگر، رژیم چین با افتخار به جهان اعلام کرد که افزایش انتشار CO۲ چین برای حداقل ۱۵ سال ادامه خواهد داشت، یعنی نقطهای که هیچکس حتی تعهدات پاریس را به خاطر نخواهد آورد.
زمانی که نظر اعضا هیات چینی را در نشست سران سازمان ملل جویا شدم، بجای پاسخ، یکی از عوامل خود را مامور تعقیب من درطول کنفرانس و گرفتن عکس از من کردند، موضوعی که من بیدرنگ به تیم امنیتی سازمان ملل و پلیس فرانسه گزارش دادم.
برای حزب کمونیست چین اتفاق خوبی است اگر هیچکس وعدههای آن را تا سال ۲۰۳۰ به خاطر نیاورد، زیرا تقریبا هر تحلیلگری که به بلندپروازی رژیم در ساخت نیروگاه برق سوخت زغال سنگی نگاهی انداخته است، تایید میکند که بههیچوجه تا سال ۲۰۳۰ انتشار CO۲ چین به حداکثر خود نخواهد رسید. وعدههای رژیم کمونیست هرگز حتی ارزش کاغذی که آن وعدهها بر روی آن چاپ شده است را نداشته، حقیقتی که تاریخ آن را ثابت کرده است.
حزب کمونیست چین درخصوص افزایش انتشار CO۲ شوخی نمیکرد، درحالی که: پکن هماکنون تنها در فاصله زمانی مابین زمان حال و سال ۲۰۲۵ درحال وارد مدار کردن نیروگاههای برق سوخت زغال سنگی بیشتری است نسبت به تعدادی که ایالات متحده در مجموع دارد.
براساس گزارش فوریه ۲۰۲۱ گلوبال انرژی مانیتور (pdf)، Cحزب کمونیست چین در سال ۲۰۲۰ بیش از سه برابر سایر نقاط جهان درمجموع ظرفیت برق زغال سنگی ایجاد کرد. براساس «رونق و رکود ۲۰۲۰: ردیابی خط لوله جهانی کارخانه زغال سنگ» گلوبال انرژی مانیتور، هماکنون حدود نیمی از ظرفیت برق زغال سنگی کل جهان را دارد.
درحال حاضر، براساس دادههای پروژه جهانی کربن، چین بیش از دو برابر ایالات متحده CO۲ منتشر میکند. انتشار CO۲ چین دارای افزایشی شدید داشته و این درحالی است که انتشار CO۲ ایالات متحده و سایر ملتهای غربی کاهشی است.
در سال ۲۰۲۱، آمریکاییها چیزی حدود ۵ میلیارد تن CO۲ منتشر کردند، درحالی که میزان انتشار چین چیزی حدود ۱۱.۵ میلیارد تن بود. درصورتی که روند کنونی ادامه یابد، CCP ممکن است بیش از سایر نقاط جهان درمجموع در آیندهای نه چندان دور CO۲ منتشر کند.
درباره آن فکر کنید. اگر واقعا کسی نگران انتشار CO۲ که درحال ایجاد «جهنم اقلیمی» است، بود، همانطور که رهبران جهان در نشست « اقلیمی» سازمان ملل در مصر، که من هم در آن شرکت داشتم، ادعا کردند، همگی بجای جشن گرفتن دچار هول و هراس میشدند.
جابجایی تولید
بسیاری برنامههای تولیدی درحال انتقال از غرب به چین است که به ورود مقادیر بهشدت بیشتر CO۲ به اتمسفر خواهد انجامید، مقادیری بهمراتب بیشتر از زمانی که اگر تولید در ایالات متحده، کانادا، یا اروپا باقی میماند.
هنوز، دولتهای غربی، فعالان آب و هوایی تحت حمایتهای مالی مالیات محور، رهبران سازمان ملل، و متحدین رسانهای آنها همگی جشن گرفته و به جشن گرفتن درباره توافق پاریس و پیگیریهای بعدی آن را، بهعنوان موفقیتی بزرگ در نجات اقلیم، ادامه میدهند.
شاید دونالد ترامپ، در سال ۲۰۱۲، زمانی که در توئیتر نوشت «مفهوم گرمایش جهانی توسط و برای چینیها برای غیررقابتی کردن تولید در ایالات متحده خلق شد» در آستانه کشف بزرگی بود.
این دقیقا چیزی است که، البته، به مرور زمان با افزایش بیشتر و بیشتر نرخ الکتریسیته اتفاق افتاد. در سال، ۱۹۷۵، نرخ الکتریسیته بطور میانگین ۳ سنت در کیلووات ساعت بود که به صنعت ایالات متحده این امکان را میداد تا در سطح جهانی رقابتی باشد. در سال ۲۰۱۰، تاحدی بهبرکت سیاستهای اوباما، سه برابر شد. و در سال ۲۰۲۱، درحال رسیدن به ۱۵ سنت بود.
فقط دیدی داده باشم، قیمت الکتریسیته در چین چیزی حدود نصف است.
برای انتقال تولید از ایالات متحده به چین دلایل بسیاری وجود دارد-بسیاری از این دلایل مستقیما به سیاست ایالات متحده باز میگردند-ولی یک فاکتور کلیدی هزینه انرژی بوده است.
هنوز قیمتهای بالاتر انرژی آشکارا بهعنوان هدف سیاسی توسط اوباما تبلیغ میشد. همانطور که در مصاحبه با سان فرانسیسکو کرونیکل در سال ۲۰۰۸ روشن ساخت، «طبق برنامه من … نرخ الکتریسیته الزاما باید رشد موشکی داشته باشد».
بعدتر در همان سال، او، در پی صعود قیمتهای بنزین به چیزی حدود ۴ دلار آمریکا، اظهارات مشابهی داشت، و تنها گفت که بجای چنین صعودی «افزایش تدریجی» را «ترجیح میداد».
باوجود مواجهه با هزینههای کارگری بالاتر و قوانین محیط زیستی سختتر، شرکتها و کارآفرینان آمریکایی، درمیانه رژیم تجارت جهانی تنظیم شده به نفع حزب کمونیست چین به هزینه آمریکا، همچنان در تکاپوی حفظ فرآیند تولید در ایالات متحده بودند.
اوج گرفتن هزینههای انرژی در بسیاری از موارد شرکتها را به لبه پرتگاه سوق داد، بدین شکل که در رویارویی با رقابت چینی تولید را به چین انتقال دهند یا تعطیل کنند.
دوباره، اگر واقعا باور کنید که CO۲ آلودگی است، بدترین پیامد محتمل مذاکرات «اقلیمی» انتقال حتی بیشتر فرآیند تولید به چین خواهد بود، جاییکه انتشار CO۲ در ازای هر واحد تولید اقتصادی بهشکل گستردهای بالاتر است.
ولی این دقیقا نتیجه فرآیند «اقلیمی» سازمان ملل است که بسیار مورد افتخار و شادی قرار گرفته است.
حرکت به سوی اصطلاحا «انرژیهای تجدیدپذیر» که توسط دولت بایدن و سیاستگذاران فدرال درحال مهندسی شدن است، لطف بزرگی است که درحق چین صورت گرفته و همچنان ادامهدار است-و نه فقط به این دلیل که باعث صعود قیمتها میشود بلکه شبکه انرژی ایالات متحده را ناپایدارتر میسازد.
براساس دادههای (pdf)، تقریبا ۸۰ درصد سلولهای خورشیدی تولید شده در سال ۲۰۱۹ در چین ساخته شدهاند. حزب کمونیست چین بر تولید بخش باد و صنایع باطری نیز احاطه دارد. همچنین کنترل زنجیره تامین مواد نادر زمین مورد نیاز برای تولید تمامی این محصولات «انرژی سبز» را در دست دارند.
دولت ایالات متحده، به سهم خود، یارانههای گستردهای را برای این بخشهای صنعتی تحت سیطره چین ارایه میدهد درحالی که، از طریق قوانین، دستورات، یارانهها، و دیگر سیاستها، آمریکاییها را به سمت وابستگی بیشتر به آنها هول میدهد.
چه کسی سود میبرد؟
چه کسی از تمامی اینها سود میبرد؟ یقینا جواب «اقلیم» نیست. دوباره، انتقال صنعت ایالات متحده به چین منجر به ورود CO۲ بیشتر به اتمسفر خواهد شد، و نه کمتر. و در هر حالتی، براساس همان «مدلهای» مردود خود سازمان ملل، حذف کامل انتشار CO۲ ایالات متحده تقریبا منجر به هیچگونه کاهشی در دمای جهان نمیشود.
براساس مقاله داوری و چاپ شده دکتر جورن لومبورگ در مجله پالِسی گلوبال، حتی اگر تمامی تعهدات مهم شکل گرفته در پاریس همگی عملی شوند، دمای جهان تنها به میزان C° ۰.۰۵ (F° ۰.۰۸۶) تا سال ۲۱۰۰ خنکتر خواهد شد-یک خطای گردکردن بیمعنی از نظر آماری.
برنده بزرگ، البته، حزب کمونیست چین بود، که در تمام مسیر به ریش غربیها میخندد زیرا کارخانجات، مشاغل، و تولید ثروتی که ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی برای «نجات اقلیم» درحال تعطیل کردن آنها بودند، را جذب میکند.
این ظاهرا عمدی است، همانطور که مقامات برجسته در دولت اوباما و سازمان ملل به صراحت بیان کردهاند.
جان هولدر «تزار علم و دانش» اوباما صراحتا در سال ۱۹۷۳ در کتاب «اکولوژی انسان» از غیرصنعتی کردن ایالات متحده حمایت کرده است.
هولدر و همکارانش نوشتند که «یک کمپین عظیمی بایستی برای بازسازی محیط زیستی با کیفیت بالا در آمریکای شمالی و برای جلوگیری از توسعه ایالات متحده به راه بیافتد … جلوگیری از توسعه یعنی سیستم اقتصادی خود را (خصوصا الگوهای مصرف) همراستا با واقعیتهای اکولوژی کنیم».
سپس درنظر بگیرید که احتمالا تا آن زمان اظهارنظرهای عجیب و غریبی شکل میگیرد-کریستیانا فیگورِس، دبیر اجرایی کنوانسیون چارچوب سازمان ملل درخصوص تغییرات اقلیمی.
در مصاحبهای با بلومبِرگ چند ماه بعد از آنکه نخست وزیر کانادا، جاستین ترودو تحسین خود نسبت به حزب کمونیست چین را ابراز کرد، فیگورِس، مدعی شد که رژیم حاکم در پکن-مسئول حدود یک سوم انتشار جهانی CO۲ –درخصوص سیاستهای اقلیمی «درست عمل میکند».
در اظهارنظرهایی جداگانه، ضمن اصرار بر سیاستهای اقلیمی، فیگورِس همچنین عنوان کرد که هدف سیاستهای «اقلیمی» واقعا تحول اقتصادی بود.
به گفته ایشان در ۴ فوریه ۲۰۱۵، «در طول تاریخ بشریت این نخستین باری است که خودمان را از روی عمد، در چارچوب یک دوره زمانی، متعهد به تغییر مدل توسعه اقتصادی کردهایم که برای حداقل ۱۵۰ سال، از زمان انقلاب صنعتی، حاکم بوده است».
پنج سال قبلتر از این اظهارنظرها، یکی از مقامات ارشد هیات بیندولتی سازمان ملل درخصوص تغییرات اقلیمی، اوتمار اِدِنهوفِر، در اظهاراتی که به NZZ آنلاین آلمان داشت، دستور جلسه مشابهی را مطرح کرد.
او گفت، «به صراحت باید گفت که بواسطه سیاست اقلیمی عملا به توزیع مجدد ثروت جهان دست میزنیم». «بایستی خود را از این توهم که سیاست بینالمللی اقلیمی سیاستی محیط زیستی است برهانیم. تقریبا بههیچوجه چیزی برای ارایه به سیاست محیط زیستی ندارد».
توزیع مجدد ثروت؟ تغییر مدل اقتصادی جهان؟ جلوگیری از توسعه ایالات متحده؟ و اینجا به آمریکا گفته میشود که همه اینها برای «نجات اقلیم است».
همچنین، به یاد داشته باشید زمانی که ترامپ از توافق پاریس خارج شد، مدعیان اقلیمی از سرتاسر جهان فریاد زدند که دیگر پکن «رهبر» جدید تلاش برای نجات اقلیم است-همان رژیمی که بیشترین مسئولیت انتشار CO۲ را دارد، و درحال ساخت کارخانجات زغال سنگی با سرعتی بالا است که حتی تعداد آنها را نمیتوان شمرد، و همچنان تا سال ۲۰۳۰ به افزایش انتشار CO۲ ادامه میدهد.
اگر واقعا موضوع نجات اقلیم از CO۲ باشد، چگونه CCP میتواند رهبر جدید محسوب شود؟ چیزی فراتر از توهم است.
علیرغم تمامی اینها، دولت بایدن همچنان به افزایش «همکاری» درخصوص «اقدامات اقلیمی» ادامه میدهد، و توافق پاریس با پکن، بدون شک موجبات سرگرمی و شادی میان اعضای حزب سیاسی حزب کمونیست چین را فراهم خواهد کرد.
این تنها چین نیست که منتفع میشود. درحقیقت، کمیته تحقیقات کنگره متوجه شد که منافع انرژی روسیه با حمایتهای دولتی از طریق شرکت شِل مستقر در بِرمودا تحت عنوان شرکت با مسئولیت محدود کلین از گروههای «سبز» ایالات متحده مخالف انرژی ایالات متحده حمایت مالی میکردند.
رژیم حاکم در ونزوئلا، نیز، در تمام مسیر به ریش آمریکا میخندد، از آنجاییکه دولت بایدن انرژی ایالات متحده را تخریب میکند و به دیکتاتوری مادورو برای ارسال نفت به آمریکا التماس میکند.
روراست بگویم، من نسبت به انتشار CO۲ توسط چین یا هر کس دیگری ابراز ناخرسندی نمیکنم. درحقیقت، دانشمندان بسیاری به من گفتهاند که بخش زیادی از این «گاز حیات» بطور شگرفی برای سیاره و نوع بشر مفید است.
دکتر ویلیام هاپِر، پروفسور بازنشسته پرینستون، کسی که بهعنوان مشاور ترامپ در زمینه اقلیمی، سالها پیش در یک کنفرانس اقلیمی در گفتگویی که با هم داشتیم به من گفت که سیاره به CO۲ بیشتری نیاز دارد و اینکه گیاهان برای زندگی در اتمسفری با محتوی CO۲ کمی بیشتر از آنچهکه اکنون سیاره دارد، طراحی شدهاند.
بعلاوه، انتشار CO2 توسط انسان تنها کسری از یک درصد از کل اصطلاحا «گازهای گلخانهای» را تشکیل میدهد که بطور طبیعی در اتمسفر وجود دارند.
خلاصه اینکه، اگر کسی واقعا باور دارد که CO۲ برای اقلیم مضر است، انتقال صنعت و تولید از ایالات متحده به چین بدترین راه ممکن برای مقابله با آن است. از منظر منطق، پس، سیاستگذاران حامی این انتقال بایستی انگیزه شخصی داشته باشند.
البته، حزب کمونیست چین معامله پاریس را دوست دارد: از آنجاییکه دولت حاکم در ایالات متحده درحال سوق ایالات متحده به سمت خودکشی اقتصادی است، چینیها هیچکاری بجز ساخت کارخانجات زغال سنگی بیشتر برای تامین برق مورد نیاز صنایع و کارخانجاتی که از آمریکا به مقصد چین فرار کردهاند، انجام نمیدهد.
این فقط و تنها یک مسئله اقتصادی یا «اقلیمی» نیست. از آنجاییکه ایالات متحده «غیرتوسعهای» میشود، نابودی اقتصادی برای امنیت ملی تهدیدی عمده بوجود میآورد. واضح است که بدون وجود یک اقتصاد قوی نمیتوان ارتشی نیرومند داشت.
زمان آن فرا رسیده است تا قانونگذاران مجلس نمایندگان ایالات متحده به سیاستهای «اقلیمی» دولت که کاری جز گسترش انتشار CO۲ توسط حزب کمونیست چین و آسیب به ایالات متحده انجام نمیدهد، پایان دهند.
نوشته: نیومَن یک روزنامهنگار، مربی، نویسنده، مشاور بینالمللی، و برنده جایزه است که در تالیف کتاب «جنایات مربیان: چگونه آرمانگراها از مدارس دولتی برای تخریب کودکان آمریکایی استفاده میکنند» مشارکت داشته است. او مدیر اجرایی پابلیک ِاسکول ِاکسیت است، به عنوان مدیرعامل مِدیا سِنتینِل لیبِرتی کار میکند، و برای انتشاراتیهای مختلفی در ایالات متحده و خارج از آن مقاله مینویسد.
دیدگاههای ارایه شده در این مقاله عقاید شخصی نویسنده بوده و الزاما انعکاس دیدگاهها روزنامه اِپِک تایمز نیست.