نوشته استفان مور
نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که سیاست مهاجرتی مرزهای باز جو بایدن به مشکل شماره یک یا دو آمریکا تبدیل شده است.
اکثریت این پناهجویان، بجز تعدادی معدود، مجرم، قاچاقچی مواد مخدر یا تروریست بالقوه نیستند. بیشتر آنها صرفاً به همان دلیلی به اینجا میآیند که اجداد آمریکاییها آنها را به اینجا کشاندند: زندگی و شرایط اقتصادی بهتر برای خود و فرزندانشان. آنها شرور نیستند، بلکه فقط قربانی سیاست غیرانسانی و ویرانگر «مرزهای باز» بایدن هستند.
سالها و شاید دههها طول بکشد تا مردم آمریکا بفهمد با این ۸ میلیون مهاجر باید چه کار کند. آن زمان که مردم در تلاش هستند تا آسیبی را که بایدن به سیستم مهاجرتی کشور وارد کرده جبران کنند، او دیگر رئیسجمهور نیست و احتمالاً حتی در قید حیات نیز نخواهد بود.
اما این سیاست نابخردانه، خسارات بزرگتری دارد. بایدن حمایت همیشگی مردم از مهاجرت قانونی را لوث کرده است. او این کار را در شرایطی انجام داده که آمریکا بیش از همیشه به افزایش تدریجی ویزاهای قانونی نیاز دارد.
در حال حاضر، آمریکا سالانه حدود ۲ میلیون ویزای قانونی صادر میکند.

اکثر اقتصاددانان بر این باورند که مهاجرت در این سطح منشأ تقویت اقتصاد آمریکا بوده است، زیرا باعث میشود که بتواند افراد باهوش، مبتکر و بلندپرواز را از سراسر جهان به آمریکا بیاورد. اینکه آمریکا بدون استعداد و توانمندیهای ذهنی مهاجران- یا آنطور که لری کودلو میگوید، «ابرنابغهها»- به قلههای والای فناوری، پزشکی، اینترنت و اکنون هوش مصنوعی دست یافته باشد، دور از ذهن است.
اما این گفته نیز صحت دارد که وجود مهاجران در هیچ برههای از تاریخ به اندازه امروز ضروری نبوده است که به نرخ پایین زادوولد در چند دهه اخیر مربوط میشود. نرخ باروری زنان آمریکایی در سنین باروری طی ۷۰ سال گذشته بهطور پیوسته از ۳.۳ به ۱.۷۸ کاهش یافته است. نرخ باروری ۲.۱ میتواند جمعیت کشور را ثابت نگهدارد.
مهاجران از بسیاری جهات در امور کشور سهیم هستند که بویژه سه مورد از آنها ارزشمند تلقی میشوند. اول آنکه اکثر مهاجران بین ۱۸ تا ۳۵ سال هستند. از اینرو، مخارج فرزندپروری آنها برعهده کشورهای دیگر است و آنها در ابتدای سالهای کاری خود وارد آمریکا میشوند.
دوم آنکه نرخ مشارکت نیروی کار مهاجر (۶۷ درصد) بیشتر از اکثر آمریکاییها (۶۲ درصد) است و آنها در بیشتر موارد بهجای رقابت با کارگران آمریکایی، نقش مکمل آنها را ایفا میکنند. و سوم آنکه نرخ زادوولد مهاجران به لحاظ تاریخی بالاتر از همتایان آمریکاییشان است.
بدون مهاجرت، پر کردن مشاغل، بویژه در صنایعی مثل کشاورزی، ساختوساز، فناوری، خدمات خانگی و مراقبتهای بهداشتی دشوار خواهد بود. شاید کلیشهای به نظر برسد اما مهاجران در مشاغلی کار میکنند که آمریکاییها آنها را شغل مطلوبی نمیدانند.
آمریکا باید بتدریج تعداد ویزاهای قانونی را در اسرع وقت افزایش دهد و تنها کشوری است که توانایی انجام این کار را دارد و میتواند انتخاب کند چه کسی وارد کشور میشود.

دونالد ترامپ میدانست که برای جلب حمایت مردم از مهاجران قانونی ارزشمند باید قبل از هرچیز جلوی مهاجران غیرقانونی را بگیرد.
اما سیاست بایدن به همه لطمه میزند: از مهاجرانی که بهطور غیرقانونی وارد کشور میشوند گرفته تا مهاجرانی که منتظرند نوبت به آنها برسد، و اقتصاد آمریکا که از منع کارفرمایان از استخدام کارگران مهاجر مورد نیازشان لطمه دیده است. بایدن مدام میگوید ما به یک «راهحل جامع» نیاز داریم که برای نمونه میتوان به طرح عفو عمومی او اشاره کرد که با توجه به موج مهاجران غیرقانونی که اجازه ورود به کشور را پیدا کردهاند، شمار اندکی از آمریکاییها از آن حمایت میکنند.

هیچ رئیسجمهوری در طول تاریخ آمریکا نبوده که میراث ارزشمند مهاجرت کشور را بیش از جو بایدن تضعیف کرده باشد.