پژوهشگر ارشد در دانشگاه نوتردام آمریکا میگوید که در حال حاضر جهان با پدیده محلیسازی تروریسم روبرو است که اگر این روند ادامه یابد، تهدید تروریسم در شکل فعلی خطرناکتر از القاعده و داعش خواهد بود.
محمدقاسم وفاییزاده در گفتگو با اپکتایمز فارسی با اشاره به این موضوع ادامه میدهد: «داعش و القاعده که زمانی تروریسم جهانی را رقم زدند، عملا از بین رفتهاند و شبکههایشان ازهم گسیخته است و قدرت و اقتدار سابقشان را ندارند. فرقی نمیکند که طالبان در هماهنگی با این گروهها باشند یا خیر.»
به گفته وی، ما با پدیده محلیسازی تروریسم روبرو هستیم که شامل الشباب در سومالی، بوکوحرام در نیجریه، طالبان در افغانستان و بسیاری از گروههای مختلف تروریستی در دیگر مناطق جهان میشود، اگر این روند ادامه پیدا کند، خطرناکتر از القاعده و داعش است.
محلیسازی تروریسم شکلی از تروریسم در مرزهای جغرافیایی و سرزمینی است که در کوتاهمدت تهدیدی برای نظام بینالملل نیست. این شکل از تروریسم خشونت و نقض حقوق بشر را در جوامع محلی متمرکز میکند تا فارغ از فشارهای جهانی و در انزوای سیاسی گروهها یا حکومتهای با ماهیت تروریستی به قتلعامها و دیگر اشکال نقض حقوق بشر دست میزنند. این شکل از تروریسم، ممکن است در آینده به تهدید بزرگتری برای نظام بینالملل تبدیل شود، چون قدرت بسیج عمومی و قدرت سازمانی بیشتری دارد.
از تروریسم طالبانی تا القاعده و داعش
مقامات دولت بایدن ادعا میکنند که طالبان از ابتدای به قدرت رسیدن توانستهاند مانع فعالیتهای برون مرزی القاعده و داعش شوند.
تام وست، نماینده ویژه آمریکا برای افغانستان اخیرا با اشاره به قتل هشت «عضو داعش» توسط طالبان میگوید که عملیات نظامی طالبان علیه داعش موفق بوده و فعالیتهای این گروه را کاهش داده است.
روزنامه واشنگتنپست به نقل از دو مقام ارشد آمریکایی گزارش داد که ارزیابیهای جدید اطلاعاتی ایالات متحده نشان میدهد که امکان احیای القاعده در افغانستان و پاکستان خیلی کم است.
وفاییزاده، پژوهشگر ارشد در دانشگاه نوتردام و استاد دانشگاه کانازاوای ژاپن میگوید: «طالبان تلاش میکنند که تهدیدهای بینالمللی را علیه خودشان کاهش دهند و در داخل افغانستان با اعمال سیاستهای سرکوبگرانه و افراطی میخواهند که مدت بیشتری در قدرت بمانند (طالبان مشروعیت مردمی ندارند، بنابراین تلاش میکنند تا با سرکوب و افراطگرایی در قدرت بمانند.) همچنین آنها دیدگاههای بنیادگرایانه و افراطی خود را تقویت میکنند که در درازمدت میتواند بسیار خطرناک باشد.»
به گفته وی، تروریسم نباید محدود به القاعده و داعش شود. فرقی نمیکند که تفکر بنیادگرایانهای که تروریسم را تولید میکند، به چه نامی خوانده شود. داعش، القاعده یا هر گروه دیگری باشد، مهم این است که ماهیتشان یکی است. اکنون تروریسم به مفهوم واقعی آن به طور تمام و کمال در وجود طالبان تجلی پیدا میکند. طالبان مصداق عینی تروریسم هستند، بخصوص اینکه جمعیت بزرگی از انتحاریها را در اختیار دارند و یک تهدید برای منطقه و جهان هستند.
این پژوهشگر سیاسی با اشاره به اقدامات دولت بایدن در افغانستان میافزاید: «اینکه دولت بایدن و سایرین بخواهند «دفع افسد به فاسد» کنند و به زعم خودشان تروریسم بدتر (داعش و القاعده) را به وسیله تروریسم خوبتر (طالبان) از بین ببرند، فکر میکنم که این درک خام و ناقصی از دینامیزم (تحرک) تکوین و گسترش بنیادگرایی در منطقه است و نمیتواند نتیجه مطلوبی را به بار آورد و پتانسیلهای تهدید و خطر را در منطقه فعال نگه میدارد.»
وی همچنین درباره دلایل دولت بایدن برای حمایت از طالبان میگوید که از یک طرف، دولت بایدن هنوز هم در تلاش است تا برنامه خروج از افغانستان و درست بودن این اقدامش را توجیه کند، به همین خاطر عملکرد طالبان برای تضعیف القاعده و داعش را مثبت ارزیابی میکند و از طرف دیگر برای تحت کنترل درآوردن طالبان با چین و دیگر کشورهای منطقه رقابت میکند.
به گفته این استاد دانشگاه، «طالبان از ابتدای رسیدن به قدرت در افغانستان تلاش کردهاند تا به کشورهای غربی ثابت کنند که با تمام گروههای تروریستی قطع رابطه کردهاند، امری که برای بقایشان در قدرت حیاتی است و از این جهت ایده تبدیل شدن به تهدید جهانی را نیز ندارند، اما مهم این است که ببینیم در عمل چه اتفاقی میافتد. از یک طرف گزارشهای شورای امنیت سازمان ملل نشان میدهد که هنوز گروههای تروریستی زیادی در افغانستان فعال هستند. از طرف دیگر همفکری و هماندیشی طالبان با این گروهها باعث میشود که به سختی بتوان طالبان را از این گروهها مستثنا کرد.»
هشدارهای جهانی به خطر تروریسم در افغانستان
شورای امنیت سازمان ملل متحد که از ابتدای به قدرت رسیدن طالبان، وضعیت تروریسم در افغانستان را مورد بررسی قرار داده است. در گزارش ماه خرداد امسال اعلام کرد که تهدید تروریسم در افغانستان و جهان در حال افزایش است. در این گزارش که یکسال بعد از کشته شدن ایمنالظواهری منتشر شد، آمده است که رهبران ارشد القاعده همچنان در افغانستان زندگی میکنند و داعش تا ۵ هزار عضو در این کشور دارد. علاوه بر این دو گروه، حدود بیست گروه تروریستی دیگر نیز در افغانستان تحت حاکمیت طالبان حضور دارند و در رفتوآمد به افغانستان هستند.
همچنین نهاد نظارت بر تحریمهای سازمان ملل در تابستان امسال گزارش مشابهی منتشر کرد که در آن درباره خطر تروریسم از خاک افغانستان هشدار داده و افزوده است که القاعده در حال سازماندهی مجدد و ایجاد امکانات آموزشی در کنر، ولایت/استان شرقی افغانستان است.
شورای امنیت سازمان ملل نیز در سپتامبر امسال بار دیگر درباره افزایش فعالیتهای گروه داعش در افغانستان هشدار داده که امنیت کشورهای منطقه و جهان در خطر است.
مانور سیاسی بایدن در آستانه استیضاح
چندی پیش جوبایدن با افشای بخشهایی از توافقات دوحه به خبرنگاران گفت: «یادتان هست، در مورد افغانستان چه گفته بودم؟ گفته بودم القاعده آنجا نخواهد بود. گفته بودم که ما از طالبان کمک خواهیم گرفت. حالا چه اتفاق میافتد؟ چه خبر است؟ رسانهها را دنبال کنید. حق با من بود.»
بعد از انتشار اظهارات بایدن، رحمتاله نبیل، رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان در توئیتی، طالبان را گروه واگنر آمریکا در منطقه خواند.
به نظر میرسد که اشاره وی به رفتار گروه واگنر با پوتین باشد که این گروه در ابتدا با دولت پوتین در حمله به اوکراین همراهی کرد، اما بعد از مدتی به تهدیدی علیه دولت پوتین در روسیه تبدیل شد. وی با این توئیت به طور تلویحی درباره تهدید طالبان به آمریکا هشدار داد.
مریم شاهی روزنامهنگار از افغانستان نیز در اینباره به اپکتایمز میگوید که ادعاهای دولت بایدن و تبلیغاتی که در رسانههای نزدیک به دموکراتهای آمریکا مطرح میشود، مبنی بر اینکه دولت بایدن در استفاده از طالبان به عنوان ابزار سرکوب و مبارزه با القاعده و داعش موفق بوده است، بیشتر از آن که با واقعیتهای موجود در افغانستان همخوانی داشته باشد، یک دستاویز سیاسی در داخل آمریکا است؛ بخصوص اینکه بایدن در آستانه استیضاح توسط مجلس نمایندگان قرار دارد و نمایندگان جمهوریخواه که اکثریت مجلس این کشور را تشکیل میدهند، منتقد جدی سیاستهای بایدن به ویژه در خروج پر هرجومرج از افغانستان هستند و وی را مسئول قدرتگیری طالبان و نابسامانی کنونی در افغانستان میدانند. از طرف دیگر بایدن از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا است و مساله قدرتگیری طالبان و تهدید تروریسم از خاک افغانستان چالش جدی وی در انتخابات پیشرو است. او نیاز دارد تا کارنامه خود را در افغانستان موفق جلوه بدهد.»
وی میافزاید: «جوبایدن از ابتدای ریاستجمهوریاش نشان میداد که صرفا میخواهد سربازان آمریکایی را از افغانستان خارج کند و دغدغهای درباره تبعات منفی خروج از افغانستان ندارد. در زمانی که ولایات افغانستان یکی بعد از دیگری به طالبان واگذار میشد و افغانستان در معرض سقوط کامل بود و مردم افغانستان در اضطراب کابوس طالبان روزهایشان را به شب میرساندند، بایدن در کنفرانسهای خبری بیتفاوتیاش را به فاجعه انسانی در آستانه وقوع در افغانستان پنهان نمیکرد و به خبرنگاران میگفت که صرفا نمیخواهد درباره افغانستان چیزی پرسیده شود و میخواهد درباره چیزهای شاد سخن بگوید. بایدن تصور میکرد بخاطر اینکه توافق دوحه در دوره ترامپ امضا شده است، پس تبعات این خروج هر چه باشد، به عهده ترامپ خواهد بود و مشکلی را متوجه دولت وی نمیکند.»
این روزنامهنگار با اشاره به سخنان رایان کراکر سفیر سابق ایالات متحده در افغانستان میگوید: «وقتی رسانههای آمریکایی گزارش میدهند که بایدن بعد از دو سال باز هم نمیخواهد درباره افغانستان چیزی بشنود، من فکر میکنم که منظور این است که بایدن نمیخواهد درباره رنج مردم افغانستان بشنود. دولت بایدن اقدام جدی برای آوردن فشار به رهبران طالبان برای بهبود وضعیت زندگی مردم و نقض حقوق بشر و زنان انجام نداده است. در عوض، طالبان هر روز بر قدرتشان در افغانستان میافزایند و به نظر نمیرسد که از نظر اقتصادی نیز رهبران و فرماندهان طالبان مشکلی داشته باشند. آمریکا بزرگترین کمککننده به افغانستان است و بعد از قدرتگیری طالبان، دولت بایدن هر هفته چهل میلیون دلار به افغانستان میفرستاد و حتی نهاد سیگار که برای سالها نقش نظارتی کنگره آمریکا بر کمکهای دولت آمریکا به افغانستان را دارد، بعد از به قدرت رسیدن طالبان با مشکلتراشیهایی از طرف دولت بایدن برای ارزیابی پولهای ارسالی به افغانستان مواجه شد. پس آنچه در عمل شاهد آن هستیم این است که دولت بایدن طالبان را از نظر دور نکرده است، بلکه مردم افغانستان فراموش شدهاند.»
رایان کراکر، سفیر سابق آمریکا در افغانستان اخیرا به روزنامه واشنگتن اگزمینر گفته است که دولت بایدن حاضر نیست کلمهای درباره افغانستان بشنود و صرفا میخواهد افغانستان را از مدار توجه خارج کند.
پیامدها؛ تداوم سرکوب و الگوشدن طالبان
کارشناسان معتقدند که نحوه تعامل دولت آمریکا با حکومت طالبان تاثیر مهمی بر وضعیت فعلی و چشمانداز مبارزه با تروریسم در افغانستان، منطقه و جهان خواهد داشت.
پژوهشگر ارشد دانشگاه نوتردام درباره پیامدهای حمایت دولت بایدن از حکومت طالبان میگوید که به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، باعث تشویق بیش از پیش گروههایی مانند الشباب در سومالی و بوکوحرام در نیجریه شده است و امکان الگوبرداری از طالبان در میان گروههای تروریستی منطقه و جهان وجود دارد.
وی میافزاید: «اولین پیامد این سیاست، قربانی شدن ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشری و آزادیهای اساسی شهروندان در کشورهایی است که با این پدیده (قدرتگیری گروههای تروریستی) مواجه هستند.»
به گفته وی، «پیام حمایت دولت آمریکا از طالبان این است که تا وقتی تهدید امنیتی برای ما ندارید، ما کاری به شما نداریم. این سیاست، مصونیت بیشتر برای افراطگرایی در داخل مرزهای ملی خلق میکند تا (حکومتهای با ماهیت تروریستی) با آرامش خاطر به سیاست سرکوبشان ادامه دهند.»