قسمت اول را اینجا بخوانید: تاریخچه گوچی از زبان پاتریشیا گوچی (قسمت اول)
اپک تایمز: چگونه با شرایط دوران کودکی خود کنار آمدید؟ اکثرا از رابطه پدر و مادرتان دور نگه داشته شدید اما با این وجود همچنان شدیدا تحت تاثیر آن قرار گرفتهاید. آیا گذشت زمان همه چیز را حل کرد؟
پاتریشیا گوچی: دقیقا همین طور است. به ویژه در مورد مادرم؛ چون با هم مشکلات زیادی داشتیم درکش نمیکردم او هم در واقع اصلا وقتی نداشت که مرا درک کند. شاید به خاطر اینکه آنقدر ذهنش درگیر مشکلات خودش بود که نمیتوانست به من فکر کند. اما اکنون او نیز با گذشت زمان به طرز عجیبی تغییر کرده است و رابطه بسیار خوب و نزدیکی داریم.
بسیار خوشبخت هستم و فکر میکنم خوشبینی و خصوصیات والای درونی پدرم را به ارث بردهام که نه تنها به من کمک کرد تا راه زندگیام را پیدا کرده و از مادرم حمایت کنم، بلکه خودم هم توانستم مادر خوبی برای دخترهایم باشم. آنها نیز به داشتن چنین پدربزرگی افتخار میکنند. او واقعا مرد شگفتانگیزی بود.
اپک تایمز: فکر میکنید اگر پدرتان زنده بود و کتاب را میخواند نظرش در مورد آن چه بود؟
پاتریشیا گوچی: بله، در واقع من همچنان حضورش را کنار خود حس میکنم. البته این سوال را کسی نمیتواند قطعی جواب دهد اما تصویری که من از پدرم در ذهنم دارم این است که تایید میکند. زیرا میداند که تنها هدفم زنده نگه داشتن یادبودی از اوست که از روی عشق و علاقه و بر اساس حقیقت نوشته شدهاند. همینطور میخواستم که دخترانم پدربزرگشان را بهتر بشناسند.
همچنین فکر میکنم پدرم از این موضوع که مادرم بالاخره متوجه شد چقدر در زندگی او جایگاه مهمی داشته خوشحال است. چون قبلا مادرم اینگونه فکر نمیکرد و به اهمیتش واقف نبود. بنابراین با این کتاب کل دنیا میتواند کمی بیشتر درباره او بداند و باعث افتخار پدرم شود. همچنین با وجود اینکه مادرم زن خیلی توداری است؛ اما امیدوارم از اعماق وجودش خلوص نیتم را درک کند.
در کتابم هیچ موضوع جدیدی در مورد اتفاقاتی که برای خانوادهام افتاده است وجود ندارد. آن در کل دیدی درباره پدرم و کسی که بوده است میدهد، دیدی درباره مادرم و من به عنوان عضوی از زندگی آنها و اینکه چهگونه به دنیا آمدم.
اپک تایمز: آیا تا به حال برای خرید به یکی از مغازههای گوچی رفتهاید؟ آیا به موزه گوچی (در فلورانس) سر زدهاید؟
پاتریشیا گوچی: البته. در کل من زیاد خرید نمیکنم؛ اما دوست دارم که بروم ببینم چه خبر است. موزه گوچی عالی بود و ازدیدن چیزهایی مثل کیفهایی که خودم هم از آنها خبر نداشتم لذت بردم. آنجا از پدرم و دستاوردهایش قدردانی بسیاری شده است. در واقع جای زیبا و باورنکردنی بود.
اپک تایمز: نظرتان در مورد «الساندرو مایکل» مدیر جدید خلاقیت و روندی که گوچی امروز به عنوان یک برند طی میکند چیست؟
پاتریشیا گوچی: به نظرم او فوق العاده است. فکر میکنم گوچی را دگرگون کرده است. در واقع این موضوع جزئی از تعهداتش بود که تا کنون به خوبی و ورای آنچه که از او انتظار میرفت انجام داده است. کارهایی که میکند جالب است. حتی در مقایسه با چند سال گذشته محصولات و آثار چند سال اخیر مسحور کننده است که در واقع از این بابت خوشحالم تا حدی که کیفی از او خریدم و از استفادهاش لذت میبرم.
اپک تایمز: رشتهی معنوی قویای در داستان شما موج میزند. ابتدای کتاب مادرتان مجبور میشود که تنها زندگی کند واز خانواده و فرهنگی که به آن تعلق داشته جدا بماند. اما در آخر پدرتان نیز مجبور به تحمل وضعیتی مشابه میشود. دیدتان به کارما و درسهایی که از آن گرفته میشود چیست؟
پاتریشیا گوچی: بله خیلی معتقدم. زیرا زندگی مانند پیمودن جادهای پر پیچ و خم است و در آن تجربههای بسیاری کسب کردهام که خود آنها کمک کردند دلیل خیلی از مسائل را بهتر درک کنم. مادرم الهام بزرگی برایم است. در واقع من با دید و قیاسهای معنوی او از زندگی واعتقاداش به علم نجوم بزرگ شدهام تا جایی که وقتی جوانتر بودم واقعا با نگاه به او تصمیماتم را میگرفتم که خب یا موفق میشدم یا نه. قبلا به این مسائل صد در صد اعتقاد نداشتم؛ اما اکنون کاملا به این باور دارم که او شگفتانگیز است. همچنین دریافتهام که خیلی چیزها و عقاید بسیارزیادی پشت این موضوعات پنهان است. جهانی بزرگ که باید شناخت و از آن درس گرفت.
پدرم طی سالهای اخر زندگی و مجادلههای که داشت من را بیشتر به اهمیت ایمان به خدا واقف کرد. در واقع او کسی بود که من را یکشنبهها به کلیسا میبرد، حتی بیشتر از مادرم. او همیشه به این گونه مسایل معتقد بود.
اپک تایمز: با توجه به روحیه کارآفرینی پدرتان او بیشتر شبیه به پادشاهی بود که قلمرو سلطنتش به سراسر قارهها نفوذ کرده است.
پاتریشیا گوچی: دقیقا. فکر میکنم پدرم با دید سلطنت به دنیا پا گذاشته بود که در واقع موفق هم شد و با برند گوچی به هدفش رسید.