logo_eet

تئوری چشم انداز (چرا مایوس می شویم؟)

تئوری چشم انداز، که توسط یک دکتر روانشناس و برنده جایزه نوبل به نام «دانیل کانممان» مطرح شده است، توجه اصلی متوجه ثبت این واقعیت شده که انسان ها در طی تصمیم گیری، بیشتر از همه به ریسک از دست دادن بهای زیادی می دهند. به عبارتی دیگر، ترس از جواب منفی گرفتن آنقدر قوی است که انگیزه تلاش دوباره را حتی می تواند به یاس و نا امیدی تبدیل کند.

نا امیدی و خود داری از تلاش دوباره، اولین واکنش بعد از جواب رد شنیدن های متوالی است. برای درک کردن بهتر احساس یاس، به سراغ دو آزمایش روانشناسی که توسط «مارتین سیلیمان» و «استیو مایر» درباره آموختن ناامیدی است، می رویم تا ببینیم چگونه توانستند از طریق تحقیق خود، حس ناامیدی را به سگ ها بیاموزند.

آن ها در قدم اول به تعدادی سگ و در درون یک محوطه، بدون هیچ دلیلی شوک های خفیف الکتریکی وارد کردند. سگ ها پس از مدتی متوجه شدند که اصلا مهم نیست چه عکس العمل یا رفتاری نشان دهند چون به هر حال شوک نصیب شان خواهد شد. پس از آنکه از این طریق به سگ ها حس نا امیدی دست داد آنها را به یک محوطه جدید بردند.

سگ ها با آنکه می توانستند از محوطه جدید خارج شوند بدون هیچ مقاومت و تلاش، فقط دراز کشیدند و اقدامی برای خروج نکردند و به جای آن فقط به ناله های اعتراضی بسنده کردند. آموختن ناامیدی در شکلی گسترده تر، موید این واقعیت است که حیوانات و از جمله انسان ها، بعد از آنکه بطور متوالی متوجه شوند واکنش و رفتارشان در تصمیم دیگران نقشی ندارد و به عنوان مثال مدام توسط افرادی که نسبت به آنها اظهار علاقه کرده اند جواب ( منفی ) بگیرند، پس از مدتی نوعی حس یاس در آنها پرورش می یابد که وادارشان می کند دست از تلاش برای ابراز دوستی و عشق بردارند.

نکته قابل توجه در مورد پرورش و آموختن حس ناامیدی درباره انسان ها – که قابلیت یادگیری بالایی از طریق دیدن و تقلید دارند – این است که بسیاری از افراد از طریق مشاهده منفی شنیدن های دیگران، نیز می آموزند که دست از تلاش بردارند و نا امیدی را پیشه خود سازند.

اخبار مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *