در بخش ماورای دانش، اپک تایمز تحقیقات و توصیفهای مرتبط با پدیدهها و تئوریهایی را بررسی میکند، که دانستههای فعلی ما را به چالش میکشد. ما سخت در تلاشیم تا در مورد برخی نظریهها اطلاعات بیشتری پیدا کنیم؛ از جمله نظریههایی که محرک نوآوری و قوه تخیل بوده و راهی بهسوی احتمالات جدید باز میکنند.
مراقبه در غرب اکنون بیشتر از قبل در حال رایج شدن است. وقتی مراقبه در دهههای ۶۰ و ۷۰ محبوب شد، هنوز برای بخش اصلی جامعه آمریکا کمی غیرمعمول بود. ولی امروزه تعداد زیادی از بیمارستانها، مراقبه را به عنوان راهی برای درمان برخی بیماران پیشنهاد میکنند. زیرا تحقیقات مزایای آن را ثابت کرده است.
ولی آیین قدیمی مراقبه در شرق، بیشتر از صرفا نشستن در سکون و پاک کردن ذهن است. درواقع مراقبه فقط برای تسکین فشارهای روحی و عصبی و بهبود سلامتی نیست، بلکه تواناییهای فوقطبیعی نیز حاصلِ آن است.
این چیزی است که تمرینکنندگان یوگا میگویند. چیزی که دکتر دین رادین آن را از نظر علمی بررسی میکند.
رادین، دانشمندی ارشد در موسسه علوم ادراکی «IONS» است. او در رشته مهندسی الکترونیک، و بهعنوان دانشجوی ممتاز در فیزیک، از دانشگاه ماساچوست مدرک گرفت و پس از ادامه تا مقطع فوق لیسانس در رشته مهندسی الکترونیک، در رشته روانشناسی از دانشگاه ایلینویز دکترا گرفت. پیش از ورود به موسسه IONS، او در دانشگاهها و موسسههای تحقیقاتی معتبر مشغول فعالیت بوده است.
رادین پروژهای تحقیقاتی را در IONS سرپرستی کرد. او از ۲۰۰۰ نفر که مراقبه میکردند خواست تا پرسشنامهای را پُر کنند که عنوانش این بود: «آیا تا کنون هیچ یک از تجربیات زیر را داشتهاید؟»؛ در ادامه لیستی طولانی قرار داشت با عناوینی مثل غیب دانی، پیش آگاهی و سایر پدیدههای فراروانشناختی…
رادین میگوید: «در حالیکه تعداد بیشتر و بیشتری از مردم به دلیل سلامتی جسمی و ذهنی مراقبه میکنند، به راههای مختلف، تدریجا با چنین پدیدههایی نیز مواجه میشوند. به همین علت کتابی با عنوان «فوقطبیعی» نوشتم.»
«فوقطبیعی: علم، یوگا و مدرکی برای تواناییهای فراروانشناختی غیرعادی» این کتاب در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این کتاب، بخشی اندک ولی واضح از مطالعات علمی مرتبط با psi را بررسی میکند. «اصطلاح psi، به کلیه پدیدههای فراروانشناختی از قبیل حرکت دادن اجسام از طریق انرژی ذهن، تلهپاتی، یا غیب دانی اشاره میکند.»
رادین با این باور بزرگ شد که انسان قادر نیست با کمک فکر خود درک کند که آیا خدا وجود دارد یا نه، و او هنوز هم به مراقبه به صورت یک تمرین غیرمذهبی نگاه میکند؛ ولی از طرفی دیگر بخش عرفانی و اسرارآمیز این وادی از نظرش دور نمانده است.
در غرب، چه آن را بپذیریم یا نه، اغلب ما به مسایل فوقطبیعی باور داریم.
در غرب، چه آن را بپذیریم یا نه، اغلب ما به مسایل فوقطبیعی باور داریم.
مثلا در نظرسنجی یک سرویس خبری در آمریکا در سال ۲۰۰۱، معلوم شد که از هر۴ نفر آمریکایی، ۳ نفر به پدیده های فوقطبیعی باور دارند. در نظرسنجی سال ۲۰۰۷ از ۳۵۰۰۰ آمریکایی سوال شد که «آیا به معجزهها باور دارید؟» حدود ۸۰ درصد آنها پاسخ دادند «بله». حتی از بین آنها که وابستگی مذهبی نداشتند، ۵۵ درصد گفتند که به معجزه باور دارند.
ما واقعا مجذوب مسایل فوقطبیعی هستیم، ولی دنیای علم حاضر نیست آن را از زاویهای جدی مدنظر قرار دهد.
رادین یادآوری میکند که کمتر از یک درصدِ دانشگاههای اطراف دنیا، اعضایی در هیئت علمی خود دارند که مشخصا روی پدیدههای مرتبط با فراروانشناختی مطالعه میکنند. حتی پروفسورهای بخش مطالعات مذهبی نیز عموما از اینکه «معجزه» را به عنوان پدیدهای واقعی درنظر بگیرند، امتناع میکنند.
هایوود نیز نقش عمدهای در این میان بازی میکند.
رادین میگوید: «هنوز ترسهای زیادی در رابطه با چنین پدیدههایی وجود دارد که بخشی از آن بهخاطر تصویری است که هالیوود از آنها ارائه میدهد. بهخصوص در دسته فیلمهای ترسناک. خندهدار اینجاست که شما میتوانید پایاننامه دکترای خود را درمورد تفسیر یک برنامه تلویزیونی مشهور که درباره شکارچی خونآشام است، انتخاب کنید ولی مثلا اگر بخواهید راجب به تلهپاتی مطالعه کنید، نمیتوانید.»
او میگوید باورهای ترسناک در مورد پدیدههای فوقطبیعی حدود ۵۰۰سال است که به راههای مختلف وارد ذهن بشر شده و تاثیر خود را در روان ما بهجای گذاشته است. «اگر کسی خصوصیاتی مشابه یک جادوگر داشته باشد، بر اساس داستانها دیگران او را در بهترین حالت، ترسناک و در بدترین حالت، شیطان در نظرمیگیرند.»
ولی علم در حال تغییر و تحول است. اخیرا انگلستان به مرکزی برای مطالعه پدیدههای فراروانشناختی «psi» تبدیل شده است با تعداد زیادی برنامههای دانشگاه- محور که مشتاق مطالعه چنین پدیدههایی هستند.
۲۰ سال پیش «تقریبا غیرممکن» بود که تحقیقات psi در مجلات معتبر چاپ شوند. رادین میگوید: «ولی اکنون میتوانیم و ما در حال چاپ تعداد رو به افزایشی از مقالات تحقیقاتی psi در مجلات معتبر هستیم. یکی از مقالات اخیر ما در یک مجله آنلاین در زمینه علم عصبشناسی چاپ شد. و اکنون اغلب تحقیقات فیزیکی مان در این زمینه در مجلات فیزیک چاپ شده است.»
ما در حال چاپ تعداد رو به افزایشی از مقالات تحقیقاتی psi در مجلات معتبر هستیم.
رادین خاطرنشان کرد که امروزه داشنجویان با بخشهای ناشناختهای در مقیاس اتمی مکانیک کوانتوم آشنا میشوند. این به دانشمندان نسل جوانتر کمک میکند تا ذهن بازتری برای کشف پدیدههای جدید داشته باشند و از مرزهای کلاسیک فضا-زمان فراتر روند.
این تغییر در دیدگاه مهم است زیرا اثرات فراروانشناختی تا کنون به یک دلیل عمده ناشناخته ماندهاند، اینکه آنها بسیار فراتر از محدودیتهای فضا-زمان هستند.
اکنون دانشمندان آمریکایی و سایر مجلات معتبر در حال بررسی دقیقتر موضوعاتی از قبیل بیولوژی کوانتوم هستند. موضوعاتی که طبق آن، مسایل پیچیدهای در مکانیک کوانتومی هستند که نه فقط در سطح میکروسکوپی ذرات بنیادی اتم که حتی ممکن است در سطح ماکروسکوپی بشر نیز وجود داشته باشند.
رادین در کتاب «فوقطبیعی» به جملهای از ریچارد وایزمَن شاراه میکند که میگوید: «بر اساس استانداردهای بخشهای مختلف علم، پدیده فراروانشناختیِ «دیدن از راه دور» ثابت شده است.»
وایزمَن، دارای مدرک دکترای روانشناسی و عضو «انجمن تحقیق شکگرایانه» است.
یک فرد شکگرا نسبت به تمام مسایل فراروانشناختی… پذیرفت که این پدیدهها مشخصا وجود دارد.
رادین در ادامه گفت: « یک فرد شکگرا نسبت به تمام مسایل فراروانشناختی… پذیرفت که این پدیدهها مشخصا وجود دارد. اوسپس در توضیح گفته خود بیان کرد، فقط دیدن از راه دور«غیبدانی» نبود که ثابت شد، بلکه تمام پدیدههای روانشناختی که استانداردهای معمول برای یک ادعای طبیعی و معمول را داشته باشند، با استانداردهای علمی ثابت میشوند.»
ولی اغلب شکگراها معتقدند که ادعاهای خارقالعاده نیاز به شواهدی خارقالعاده دارند. درحالیکه همزمان با گسترش آیین های مراقبه شرق به سمت غرب، ممکن است دریابیم که «معنی خارقالعاده چیزی نیست که همه افراد در مورد آن اتفاق نظر داشته باشند.»
برای جامعه علمیای که به شیوه غربی آموزش دیده است، حتی کوچکترین ردپایی از موضوعی مثل تلهپاتی بهعنوان فوقطبیعی و نتیجتا بهشدت خارقالعاده درنظرگرفته میشود. ولی برای یک یوگاکار باسابقه این فقط یک دستاورد عادی کوچک و حاصل از مراقبه است و مساله عجیبی نیست. یک دانشمند شکگرا که مزایای تمرین در یوگا و یا سایر روشهای مراقبه را تجربه نکرده، به نتایج تکرارپذیر و موشکافانهای نیاز خواهد داشت که از دادههای آزمایشی بهدست آمده باشد. حال آنکه یک تمرین کننده یوگا، صرفا به تجربیات خودش نیاز دارد.