Search
Asset 2

کارشناسی نسبت به وقوع انقلاب مارکسیستی در آمریکا هشدار داد (بخش ۱)

جان سیاهان مهم است براساس داده‌‌‌‌‏های سازمان «نظارت بر بحران» ایالات متحده، ۶۳۳ شورش در نتیجه مرگ جورج فلوید در آمریکا رخ داد. (منبع) داده‌
تظاهرات کنندگان در 5 ژوئن 2020 در طول تظاهرات جان سیاهان مهم است (Joseph Prezioso/AFP via Getty Images)

مایک گونزالس، نویسنده دو کتاب درباره مارکسیسم درباره پدیده‌‏ای در آمریکای امروزی هشدار داد که با «تلاش در تغییر واقعیت» منجر به بروز یک انقلاب مارکسیستی خواهد شد.

گونزالس در مصاحبه با برنامه «کراس‌‏رودز» شبکه اپک‌‏تی‌‏وی در این باره گفت: «واقعیت صرفا مفهومی است که چهارچوب فکری ما آن را ایجاد می‌‏کند». (منبع)

«بنابراین جنبش‌‏هایی مانند «جان سیاهان مهم است» یا پروژه ۱۶۱۹ تلاش دارند تا روایت و ساختارهای آمریکایی را جابجا کنند: منشا ایده‌‏هایی مانند برابری تمام انسان‌‏ها، آزادی همگان، سیاه نمایی شرایط کشور، وقیح خواندن حقایق تاریخی، سیتماتیک بودن نژاد پرستی، یا تغییر دادن تمام عیار سیستم حکمرانی را می‌‏توان در این جنبش‌‏ها پیدا کرد».

گونزالس در این باره گفت که بسیاری از افراد به یک حقیقت اساسی، قوانین طبیعی، یا خداوند باور دارند و به همین دلیل واقعیت را به عنوان یک مفهوم غیرقابل تغییر پذیرفته‌‏اند، در حالی که مارکسیست‌‏ها به هیچ یک از این موارد اعتقاد ندارند.

گونزالس ادامه داد که آلیشیا گارزا – بنیان گذار جنبش جان سیاهان مهم است (که به اختصار BLM نامیده می‌‏شود) – به گفته خود از مرگ جورج فلوید به عنوان بهانه‌‏ای برای تغییر ساختار جامعه و «برانداختن اصول سازماندهی جامعه» استفاده کرد.

گونزالس گفت که جنبش جان سیاهان مهم است به یک موضوع «غیر قابل جرح» تبدیل شده است. او ادامه داد:

«جان تمام هفت میلیارد نفری که روی زمین زندگی می‌‏کنند مهم است، و ما همگی فرزندان خداوند هستیم. اما به عقیده من باید این حقیقت را هم بپذیریم که به دلیل رویدادهای تاریخی، باید توجه بیشتری به زندگی شهروندان و هموطنان سیاه پوست خود داشته باشیم».

گونزالس – یکی از اعضای ارشد بنیاد هریتج – ادامه داد که جنبش جان سیاهان مهم است به عنوان بخشی از سازمان «بنیاد شبکه جهانی BLM» یا BLMGNF شکل گرفته است. براساس گفته گونزالس، بنیادگذاران جنبش BLM مارکسیست‌‏های آموزش دیده هستند.

پاتریس کالرز، یکی از بنیانگذاران جنبش BLM (منبع) در مصاحبه‌‏ای با برنامه «ریل نیوز نتورک» در سال ۲۰۱۵ گفت: «جنبش ما از یک چهارچوب ایدئولوژیک پیروی می‌‏کند. من و آلیشیا [گارزا] در واقع سازمان دهندگان و مارکسیست‌‏های آموزش دیده هستیم». (منبع)

گونزالس در مطلبی برای بنیاد هریتج نوشت: «کالرز به مدت یک دهه در مرکز استراتژی حزب کارگر به عنوان یک سازمان دهنده رادیکال تحت آموزش بوده است. این مرکز توسط اریک مان تاسیس شده است؛ عضو سابق بنیاد «وِدِر آندرگراند» که در دهه ۶۰ میلادی از سوی FBI به عنوان یک گروه تروریستی محلی شناخته شده بود». (منبع)

این بنیاد که در ابتدا با نام «وِدِرمن» شناخته می‌‏شد، در بیانیه تاسیس خود در سال ۱۹۶۹ اعلام کرد که اعضای آن «خود را وقف نابودی امپریالیسم آمریکا، دستیابی به یک دنیای عاری از فاصله طبقاتی و رسیدن به کمونیسم جهانی کرده‌‏اند». (منبع)

گونزالس ادامه داد که آلیشیا گارزا – هم-بنیانگذار جنبش BLM – در مدرسه اتحاد و آزادی (به اختصار SOUL) آموزش دیده بود؛ موسسه‌‏ای که توسط هارمونی گلدبرگ، دارنده دکتری در رشته انسان شناسی فرهنگی تاسیس شده است. (منبع)

یکی از زمینه‌‏های تخصص گلدبرگ شامل آنتونیو گرامشی، بنیانگذار حزب کمونیست ایتالیا در دهه ۱۹۲۰ میلادی و یکی از روشنفکران مارکسیستی می‌‏شود. (منبع) گونزالس ادامه داد که گلدبرگ در زمینه نظریه جنگ موضعی گرامشی و مفهوم به خدمت درآوردن، سازماندهی، آموزش دادن، و ترغیب کردن توده مردم برای جایگزین کردن یک چهارچوب فرهنگی با دیگری تخصص دارد.

گونزالس همچنین به گفته‌‏های گرامشی درباره غرب و نیاز به جنگ موضعی در جوامعی اشاره کرد که از جامعه شهروندی قدرتمندی برخوردار هستند.

طبق گفته بردلی توماس – یک کنشگر حزب لیبرترین و نویسنده بنیاد آموزش اقتصادی (FEE) – گرامشی در دسته بندی‌‏های خود جنگ سیاسی و نظامی را در یک گروه قرار داده، و جنگ موضعی را به جنگ‌‏های چریکی تشبیه کرده که در آن «باید برخلاف جنگ‌‏های نظامی که شامل حمله و حرکت سریع نیرو‌‏ها می‌‏شوند، با تحمل درگیری طولانی مدت و به دست آوردن پیروزی‌‏های کوچک منطقه را به مرور زمان تحت کنترل در آورد». (منبع)

گونزالس در این باره گفت: «به عبارت دیگر شما باید قشر کارگر را درنظر بگیرید، به میان آنها نفوذ کنید، و به آنها آموزش بدهید؛ به آنها بگویید که ساختار خانواده و دولت ملی نشانگر سرکوب است، و مالکیت شخصی منجر به جنگ و سرکوب بیشتر شده است. امروزه ما چنین شرایطی را در آمریکا تجربه می‌‏کنیم، با این تفاوت که در چهارچوب نظریه انتقادی نژاد با این شرایط مواجه هستیم».

گونزالس گفت که مارکس در اساس ایده‌‏های خود به برانداختن ساختار خانواده، دولت ملی، مالکیت شخصی، و باورها به خداوند و دین اشاره کرده است. او افزود که در زمان زندگی مارکس، قشر کارگران با هیچ کدام از این دیدگاه‌‏‌‏ها موافق نبودند.

گونزالس ادامه داد که در ۷۰ سالی که از اوایل قرن نوزدهم تا سال ۱۹۱۷ به اولین انقلاب مارکسیستی منجر شد، قشر کارگر همچنان تمایل خود را به ساختارهای دولت ملی، وطن پرستی، ایمان به خداوند، و مالکیت شخصی نشان می‌‏دادند.

گونزالس توضیح داد که با توجه به این دلایل، انقلاب مارکسیستی در اروپای مرکزی و غربی – مکان‌‏هایی که به گفته مارکس احتمال بیشترین موفقیت را برای باورهای او داشتند – با شکست خجالت آوری روبرو شد.

«روشنفکران مارکسیستی در ایتالیا و آلمان باور داشتند که استراتژی مارکس در براندازی ملت، دولت، و مفهوم مالکیت خصوصی درست بوده است. با این حال، آنها باید تاکتیک‌‏های مارکس را ارتقا می‌‏دادند».

گونزالس ادامه داد: «مارکس تصور می‌‏کرد که اقتصاد و امور مادی تنها عامل تعیین کننده رفتار یک جامعه هستند، در حالی که روشنفکران پس از او به این باور رسیدند که فرهنگ به رفتار انسان شکل می‌‏دهد. ما امروز در جامعه آمریکا با مارکسیسم فرهنگی روبرو هستیم».

«کمونیست‌‏هایی که بنیانگذاران جنبش BLM را آموزش داده‌‏اند خود تحت تاثیر مارکسیست‌‏های فرهنگی دهه ۱۹۲۰ میلادی در اروپا بودند».

(ادامه دارد)

مطالب دیگر:

دکتر پیتر مک کالو: واکسن‌‌‌‏ها تاثیری در توقف کووید۱۹ نداشته و محدودیت‌ها باید برداشته شوند

نشریه بریتیش‌مدیکال خواستار انتشار فوری داده‌های همه واکسن‌ها و درمان‌های کووید۱۹ شد

پکن نسبت به «مجازات» ورزشکاران خارجی در صورت اعتراض در المپیک هشدار داد

اخبار مرتبط

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی