Search
Asset 2

از ماجراهای پس از کریسمس: دختر کوچولوئی که با بابا‌نوئل ملاقات کرد و آرزویش برآورده شد

دختر کوچولوئی که با بابا‌نوئل ملاقات کرد و آرزویش برآورده شد

دختر کوچولوئی که با بابا‌نوئل ملاقات کرد و آرزویش برآورده شد

دختری که آرزو کرد پدرش را که در افغانستان خدمت می‌کرد ببیند، ناگهان پدرش در مقابلش ظاهر شد و جادوی واقعی کریسمس ظاهر و آرزویش برآورده شد.

«کنزلی پنی»، ۳ ساله از کارولینای شمالی، از بابا نوئل خواست که دو آرزوی ویژه‌اش را در کریسمس سال ۲۰۰۸ برآورده کند.

مادربزرگش به کانال تلویزیونی WXII 12 نیوز گفت: «از کنزلی پرسیدم آیا برای کریسمس عروسک می‌خواهی و او گفت نه و گفتم خب (پس) چه چیزی می‌خواهی؟»

دختر کوچولو یک عروسک باربی نخواست، بلکه چیزی می‌خواست که در قلبش جایگاه خاصی داشت. او پاسخ داد: «من یک کامیون و پدرم را می‌خواهم.»

«اسکات پنی» پدر کنزلی از ماه مارس آن سال در افغانستان خدمت ‌کرده بود. کنزلی هر شب قبل از اینکه به رختخواب برود در دعاهایش می‌خواست از پدرش محفاظت کند.

مادر‌بزرگ کنزلی در این باره گفت: «او همیشه می‌گوید، خدایا، مراقب پدرم باش و او را به خانه برگردان.»

کنزلی حتی یک عروسک مخصوص داشت که عکس پدرش روی آن بود. هنگامی که از او پرسیده شد چقدر دلش برای پدرش تنگ شده، دختر کوچولو شیرین بازوهایش را کاملا باز کرد تا نشان دهد که چقدر آرزوی دیدن پدرش را دارد.

کنزلی به شدت علاقه داشت پدرش به خانه برگردد و آرزویش را از بابا‌نوئل با خواندن یک آواز مخصوص کریسمس « بابا‌نوئل عزیزم، پدر را به خانه پیش من برگردان» زمزمه ‌کرد.

کنزلی برای متقاعد کردن بابا نوئل برای آوردن پدرش به خانه، قول داد که دختر خوبی باشد. سرانجام، وی به صورت حضوری با بابا‌نوئل در کلیسای محلی پاین‌هیلز ملاقات کرد.

کنزلی در حالی که لباس قرمز بابا‌نوئل پوشیده بود، عروسک مخصوص خود را در دست گرفت و در بغل بابا‌نوئل نشست. (البته) می‌دانست که آرزویش توسط بابا‌نوئل برآورده شده است.

بابا‌نوئل پرسید: « آیا دوست داری پدرت را ببینی؟»

ناگهان، بابا‌نوئل با ریش سفید و صورتی خندان به فردی در اتاق اشاره کرد و از کنزلی پرسید، «او چه کسی است؟»

کنزلی بلافاصله او را تشخیص داد و بهت‌زده پاسخ داد: «بابا» وی با دیدن پدرش که در مقابلش ایستاده بود فورا به طرفش دوید. پدرش را در آغوش گرفت و فریاد زد، «بابا دلم برات تنگ شده بود. دوستت دارم، بابا ‌»

پدرکنزلی او را محکم در آغوش گرفت و مادرش اشک می‌ریخت. مادرش گفت: «این چیزی بود که واقعا می‌خواستیم برایش در کریسمس انجام دهیم.»

آرزوی کریسمس کنزلی برآورده شد و او می‌دانست که همه آن به لطف کمی سحر و جادو از سوی بابا‌نوئل بود.

مطالب دیگر:

مسلمانان در چین؛ قربانی سرقت اعضای بدن

آرمیدگی روانی، چرا انسانها دیگر شاد نیستند؟

با سنت‌‌‌‏های شب کریسمس آشنا شوید

اخبار مرتبط

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی