پرده نمایش بالا میرود و یک روایت پراحساس که در سرزمین اصلی چین اتفاق میافتد، از طریق اجرای رقص به نمایش گذاشته میشود. در این نمایش زوج جوانی که روش معنوی فالون دافا را تمرین میکردند، به تازگی به اولین نوزاد خود خوش آمد گفته بودند. گرچه این تولد برایشان رویداد خوشحال کنندهای بود، اما خیلی زود این زوج توسط مقامات رژیم چین ربوده و شکنجه شدند و نوزادشان یتیم شد.
لیانگ، که یک نوازنده ساز پیپا، یا همان عود چینی است، و در بخش ارکستر این نمایش پیپا، همیشه به محض شروع این نمایش بسیار منقلب میشود.
لیانگ در ویدئویی که در وبسایت هنرهای نمایشی شن یون منتشر شد، گفت «من خودم تجربه مشابهی دارم وشاهد دستگیری مادرم بودم.»
به دلیل ایمانشان تحت تعقیب قرار گرفتند
لیانگ گفت «به وضوح به یاد دارم. پاییز سال ۱۹۹۹ بود. من و مادرم و تعدادی از زنان همسایه به پارک محلهمان رفتیم تا با هم مدیتیشن کنیم.»
آنها در حال تمرین فالون دافا بودند، یک مجموعه تمرین مدیتیشن معنوی که اصول حقیقت، نیکخواهی، و بردباری و همچنین پنج تمرین آرام را آموزش میدهد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، فالون دافا به سرعت دهان به دهان گسترش یافت و در کمتر از یک دهه حدود ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون تمرینکننده را در سرزمین اصلی چین جذب خود کرد.
لیانگ گفت «در آن زمان، آنها تمرین دوم را انجام میدادند. یک دفعه دیدم که یک سری ماشین و اتوموبیل ون نزدیک میشوند و نگهبانان محلی به سمت ما هجوم آوردند. وحشت کرده بودم. یادم میآید که آرنج مادرم را فشار دادم. گفتم «مامان دارن میان دستگیرت کنند!»
«همه چیز درست جلوی چشمان من اتفاق افتاد. آن افراد نزدیک و نزدیکتر شدند و سپس همه را میکشیدند و میبردند.»
در سال ۱۹۹۹، جیانگ زمین، رهبر حزب کمونیست چین دستور ریشه کنی فالون دافا، که به نام فالون گونگ نیز معروف است، را صادر کرد. تقریباً یک شبه، تمرینکنندگان را شروع به جمعآوری و بازداشت و فرستادن به اردوگاههای کار اجباری و مراکز بازآموزی و شکنجه کردند که بسیاری از آنها تا سر حد مرگ کتک خوردند و کشته شدند.
از آنجایی که لیانگ فقط یک کودک خردسال بود، پلیس او را دستگیر نکرد.
بسیاری از افراد مشهور در تاریخ، وقتی برای انجام کاری قدم پیش میگذاشتند، هرگز به موفقیت یا شکست فکر نمیکردند. آنها از منظر اخلاقی به آن نگاه میکردند. اگر از نظر اخلاقی آن کار موجه بود، آن را قبول میکردند. اگر کاری بر خلاف وجدان یا اخلاق آنها بود، حتی اگر پر از مزیت باشد، آن را انجام نمیدادند. وقتی یاد آزار و شکنجه میافتم، همیشه به این موضوع فکر میکنم.
سرانجام مادر لیانگ آزاد شد. اما در طول دو سال بعد، او چهار بار به خاطر ایمانش زندانی شد.
مادر لیانگ به عنوان فردی با باورهای معنوی، که تحت حکومت رژیم حزب کمونیست زندگی میکرد، میخواست دخترش آینده بهتری داشته باشد. او لیانگ را که یک نوازنده با استعداد ساز پیپا بود تشویق کرد که برای حضور در ارکسترها اقدام کند.
سرنوشت اینگونه بود که یک شرکت بزرگ هنرهای نمایشی که در آمریکا تأسیس شد، به نوازندگان بسیار ماهر در سازهای سنتی چینی مانند پیپا نیاز پیدا کند.
لیانگ میگوید وقتی در پکن درس میخواندم، مادرم به من گفت «خبر خوب! شن یون درخواستت را پذیرفته و وقت رفتنه.»
وقتی والدینش برای بدرقه او به فرودگاه آمدند، لیانگ میدانست که برای مدت طولانی دیگر آنها را نخواهد دید. در آن لحظات آخر، کلام چندانی گفته نمیشد، اما در نگاههای پر از اشک، حرفهای زیادی وجود داشت.
«احساس میکردم که فقط یک قدم تا پریدن به دنیایی دیگر وجود دارد. دنیاهایی جدا از هم … آن قدم بسیار سخت بود زیرا برخی از اجراها در شن یون مستقیماً آزار و شکنجه فالون گونگ در چین را به تصویر میکشند» بدین ترتیب خانواده او در چین دوباره در معرض خطر قرار میگرفتند.
برای او اما این دلیلی بود که به شرکت شن یون بپیوندد تا از استعدادش برای گفتن حقیقت در مورد آزار و شکنجه رهروان یک روش معنوی توسط حزب کمونیست چین استفاده کند.
حزب کمونیست چین راههای بیشماری برای ترساندن مردم و دشوار کردن زندگی آنها دارد، بنابراین من برای امنیت والدینم بسیار نگران بودم. من احساس کردم که ممکن است دیگر هرگز آنها را نبینم. مگر اینکه آزار و شکنجه پایان یابد و بتوانم برگردم.
در آن لحظه، لیانگ از فرهنگ سنتی چین درسهایی گرفت.
«بسیاری از افراد مشهور در تاریخ، وقتی برای انجام کاری قدم پیش میگذاشتند، هرگز به موفقیت یا شکست فکر نمیکردند. آنها از منظر اخلاقی به آن نگاه میکردند. اگر از نظر اخلاقی آن کار موجه بود، آنها آن را قبول میکردند. اگر کاری بر خلاف وجدان یا اخلاق آنها بود، حتی اگر پر از مزیت باشد، آن را انجام نمیدادند. وقتی یاد آزار و شکنجه میافتم، همیشه به این موضوع فکر میکنم.»
قدیمیها ضربالمثلی دارند که میگوید من میخواهم زندگی کنم و میخواهم درستکار باشم. وقتی کسی نمیتواند هر دو را داشته باشد، باید از زندگی برای عدالت دست بکشد.
لیانگ میگوید که تجربههایش در چین ناراحتکننده بود، اما درک او از هنر و تواناییاش در تفسیر موسیقی را عمیقتر کرد.
نقش یک هنرمند
این مادر لیانگ بود که راه را برای موسیقیدان شدن او هموار کرد. یک روز در کودکی مادرش او را به فروشگاه آلات موسیقی آورد و به او گفت که یکی را انتخاب کند.
لیانگ چشمانش را بست، به صورت دایره دور خود چرخید و ایستاد و به ساز مقابلش اشاره کرد. گلابی شکل بود و تصمیم گرفت که همین را انتخاب کند. «به مادرم گفتم، این همان است. اگر به من اجازه ندهید آن را یاد بگیرم، هیچ ساز دیگری یاد نخواهم گرفت.»
در دوران شروع مدرسه، در مسابقات کشوری شرکت کرد و روند موفقیت او تا دبیرستان و کالج ادامه یافت. در آن زمان، موسیقی برای لیانگ، مانند یک آوردگاه رقابتی شبیه ورزش بود. او گفت «ما برای سرعت، قدرت و سختی کار با هم رقابت میکردیم.»
اما از زمان پیوستن به شن یون، دیدگاه او تغییر کرده است.
«هنر عالی و موسیقی عالی را نباید تنها با این معیارها قضاوت کرد. ضربالمثلی وجود دارد که می گوید که معروف بودن کوهها به بلندیشان نیست، اگر جاودانهها در آنجا زندگی کنند، معروف هستند.» لیانگ گفت «آبها نباید حتما عمیق باشند؛ اگر اژدها در آنجا زندگی کند، روح دارند … چیزی که الهامبخش است به دلیل تکنیک سطحی آن نیست، بلکه به دلیل معنای درونی آن است.»
او گفت این چیزی است که من به تدریج پس از پیوستن به شن یون متوجه شدم. زمانی که او با ذهنیت رقابتی نوازندگی میکرد، احساس میکرد موسیقیاش و صدای سازش بیقرار و ناآرام است.
«اگر من بیقرار باشم، پس هر موسیقیای که مینوازم هم بیقرار به نظر میرسد. اما اگر بتوانم قلبی آرام داشته باشم، مهم نیست که چگونه اجرا شود، باز هم دلپذیر خواهد بود.»
از زمان پیوستن به شرکت رقص کلاسیک چینی، لیانگ هم به عنوان یک هنرمند و هم یک شخص تغییر کرده و به بلوغ رسیده است. او این را به فضای فرهنگ سنتی و ارزشهای جهانی شنیون نسبت میدهد.
یک ماموریت عمیق
شعار امسال شن یون که بسیاری آن را شعاری جسورانه خواندهاند این است: «چین قبل از کمونیسم». ماموریت این شرکت از زمان آغاز به کار این بوده است که ۵۰۰۰ سال تمدن چین را احیا کند و هر ساله زیباییهایی را که زمانی امپراتوری آسمانی نامیده میشد به مخاطبان از طریق موسیقی و رقص نشان دهد. چین باستان عمیقاً معنوی بود و برای پنج هزار سال حول مفهوم هماهنگی بین بهشت، زمین و نوع بشر متمرکز بود. شاید آن تعهد همیشه جسورانه بوده است.
لیانگ گفت «من واقعا معتقدم که شن یون یک گروه منحصر به فرد از هنرمندان است»
به گفته وی «هر کاری که شن یون انجام میدهد، شامل تداوم و ماندگاری، تأثیر و آنچه به جای میگذارد، همراه با داستانهایی که میگوید، جوهره فرهنگ سنتی چین است. آنها زیباترین بخشهای فرهنگ هستند.»
لیانگ نیز از این طریق بسیار آموخته است. او چیزهای زیادی در مورد میراث خود کشف کرده است. او گفت «در رقصهای شن یون، ارزشهای زیادی از فرهنگ سنتی کشف کردهام. احترام به آسمانها و احترام به خدایان، نیکخواهی، صداقت، احترام، خرد، امانت، وفاداری، تقوا، صداقت، شرافت، شجاعت.»
«اینها اساسیترین ارزشهایی هستند که مردم باید داشته باشند. اغلب احساس میکنم زمانی که در شرایط غیرممکن، در میان مشکلات به ظاهر غیرقابل حل، با سختیهایی مواجه میشوید، شن یون بیانگر این است که آیا میتوانید ادامه دهید؟ آیا میتوانید عدالت را انتخاب کنید؟ آیا میتوانید روی اصول خود بایستید؟ … قدیمیها ضربالمثلی دارند که میگوید من میخواهم زندگی کنم و میخواهم درستکار باشم. وقتی کسی نمیتواند هر دو را داشته باشد، باید از زندگی برای عدالت دست بکشد.»
«تجارب من از رشد کردن، و تجربیات تمرینکنندگان فالونگونگ، نمونههای زیادی از مبارزه برای یک هدف عادلانه را به من نشان داده است. مانند مأموریت شن یون، مانند اقدامات مادرم در آن زمان، همه اینها به من انگیزه داده است که در ایمانم ثابت قدم بمانم و در انجام آنچه درست است استقامت کنم.»
در سال ۲۰۱۸، لیانگ و خانوادهاش توانستند در آمریکای شمالی دوباره به یکدیگر بپیوندند، اما آزار و شکنجه حزب کمونیست چین همچنان ادامه دارد.
پس از هر اجرا، وقتی پرده بالا میرود و لیانگ به تماشاچیان نگاه میکند، دلیل خود را برای انجام هر کاری که انجام میدهد به یاد میآورد.
او گفت «مهم نیست چقدر رنج بکشم، مهم نیست چقدر باید تحمل کنم، حاضرم این کار را انجام دهم. من احساس می کنم که ارزشش را دارد.»
اپکتایمز، اسپانسر افتخاری هنرهای نمایشی شن یون است. ما واکنشهای مخاطبان پس از دیدن نمایش را از زمان آغاز به کار شن یون در سال ۲۰۰۶ تاکنون پوشش دادهایم.
مطالب دیگر:
شن یون: تقابل با آزار و شکنجه از طریق هنر
رژیم چین آزار و شکنجه فالون گونگ را در آستانه بازیهای المپیک زمستانی تشدید میکند