نوشته جان میلز
وقایع دریای سرخ به هیچ عنوان عادی یا قابل قبول نیستند.
با وجود اسکورت چندجانبه کشتیها در حوالی سنگرهای حوثیها در یمن، بزرگترین جنگ علیه کشتیهای تجاری از زمان جنگ جهانی دوم در جریان است.
چندین کشور وظیفه اسکورت کشتیها را برعهده دارند اما به نظر میرسد که فرماندهی، کنترل و ساختار این عملیات، بهرغم تلاشهای آمریکا برای ایجاد ائتلاف، جستهوگریخته، چندپاره و ناهماهنگ است.
شدت تهاجم و حملات متقابل روزانه در حال افزایش است که از کارزار گسترده ایران و چین برای از پا درآوردن و غلبه بر حضور دیرینه آمریکا در منطقه حکایت دارد. فاجعه خروج از افغانستان، خطایی بود که به تحرکات نامتقارن برای نابودی راهبرد بزرگ آمریکا، که چندین دهه کارآمد بود، دامن زد. تجارت جهانی بهطور قابل توجهی مختل شده است. حدود ۲۵ درصد از معاملات تجاری جهانی در زمینه کالاهای اساسی از طریق دریای سرخ جابجا میشود.
حوثیها سرسخت و مقاوم بودهاند و با توجه به ناتوانی نیروی دریایی آمریکا و دیگران در فائق آمدن بر آنها، به جایگاه و آوازه قابلتوجهی دست یافتهاند. بهرغم تهاجمات روزانه و شبانه و حملات موشکی، آنها بهعنوان یک نیروی «توقفناپذیر» تحسین میشوند. توانایی حوثیها برای برهم زدن تجارت جهانی و غرق کردن کشتیها به عامل همگرایی عمومی در فرهنگ خاورمیانه تبدیل شده است.
درحالیکه کشتیهای تجاری چینی در امنیت کامل جابجا میشوند، آمریکا در منجلاب اقدامات نظامی گرفتار شده است
ناکامی آمریکا در ایجاد یک ائتلاف هماهنگ برای حفاظت از خطوط دریایی از چند نقطه ضعف حکایت دارد.
اتحادیه اروپا هماکنون در حال ایجاد یک نیروی دریایی مجزا برای اسکورت کشتیهای تجاری کشورهای عضو اتحادیه است. این امر نشانهای جدی از نارضایتی اتحادیه اروپا از اقدامات آمریکا در قالب «عملیات نگهبان رفاه» است که در جلب مشارکت همه کشورها به مشکل خورده است.
سالهای متمادی، بر سر سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و رویکرد آن در قبال واحدهای نظامی، در برابر رویکرد نوین اتحادیه اروپا در قبال این واحدها تردیدهایی وجود داشت. اتحادیه اروپا دائماً از واحدهایی سخن میگفت که به لحاظ تاریخی به ناتو متعهد بودند. این جهان موازی که چه کشوری کدام واحدهای نظامی را تحت کنترل بگیرد، به بنبست عملیاتی رسیده است. با کاهش شدید شمار نظامیان اروپایی از دوران جنگ سرد، اکثر کشورها میتوانند در بهترین حالت یکی از کشتیهای خود را در اختیار عملیات دریای سرخ بگذارند.
بدین ترتیب، آیا آن کشتی جزو کشتیهای اتحادیه اروپا محسوب میشود یا به این معنی است که یکی از کشورهای عضو ناتو کشتی خود را به ائتلاف آمریکا پیشکش کرده؟ پاسخ مثبت است.
در همینحال، هندیها سومین عملیات اسکورت دریایی متمایز را در دستور کار خود قرار دادهاند.
نیروی دریایی آمریکا سابقه بسیار خوبی (تاکنون) در دفاع از خود و کشتیهای حامل پرچم آمریکا دارد. آنها مشغول انجام کارهای قهرمانانه هستند اما در این بازی مهلک بدمینتونمانند از همه جهات دچار آشفتگی شدهاند. در سوی مقابل، کشتیهای تجاری چینی و روسی نسبتاً بدون آسیب و در کمال آرامش به کار خود ادامه میدهند. به نظر میرسد چین و روسیه حق بیمه ریسک جنگ را که باعث شده محمولههای بیشتری در کشتیهای آنها بارگیری شود نمیپردازند.
چین یکمرتبه خط تجاری جدیدی را برای استفاده از وضعیت موجود راهاندازی کرده است: خط کشتیرانی افسانه دریایی. چینیها جریان حملونقل کالاهای تجاری و قیمتگذاریها را به سلاحی تبدیل کرده که از آن بهعنوان یک جنگافزار بیانتها یاد میشود. چینیها در راهاندازی سریع شرکتهای پوششی و کاغذی بسیار حرفهای شدهاند.
چین و ایران در ابتکارات دیپلماتیک دست بالا را دارند
پیتر سینگر، راهبردنویس، در مقاله صفحهآخری اخیر خود نوشت، چین به شکلی ماهرانه ابتکارات دیپلماتیک را پیش میبرد. دورنما و ارزش پیشنهادی این جریان کاملاً واضح است. درحالیکه آمریکا در باز نگهداشتن خطوط کشتیرانی ناکام مانده، چین به آسانی میتواند خود را بهعنوان «جایگزین مسئولیتپذیر آمریکا در خاورمیانه جا بزند»، چرا که بسیاری از کشورها نیز درخصوص تعهد دیرینه واشینگتن به منطقه دچار تردید شدهاند. چینیها از ایران بهعنوان یک بهانه مقبول برای انکار ارتباط با حوثیها استفاده میکنند.
با اینحال، وابستگی جمهوری اسلامی به چین از ارتباط و دنبالهروی آشکار این کشور از پکن حکایت دارد که اشتهای حریصانهاش برای نفت ایران، رژیم ایران را بر سر قدرت نگهمیدارد. پکن به دنبال احداث خط لولهای از ایران به پاکستان است که قرار است به چین هم کشیده شود.
استقامت حوثیها در برابر حملات متقابل و همهجانبهای که به رهبری آمریکا انجام میگیرند، باعث شده که مخالفان اسرائیل، آمریکا و غرب در ذهن خود به آنها احترام بگذارند. این شاید یکی از نتایج سنجیدهای باشد که ایرانیها برای آن برنامهریزی کردهاند، چرا که ایران نیز بهعنوان ولینعمت حوثیها از ترویج این طرز فکر سود میبرد. ایران تهاجمی دیپلماتیک را برای منزوی ساختن اسرائیل و آمریکا کلید زده که مشغولیت فکری اسرائیل برای نابودی حماس و تلاشهای واشینگتن برای حفظ امنیت دریای سرخ نیز به آنها کمک کرده است.
پروژه نفوذ دیپلماتیک ایران و چین در حوزه دریای کارائیب
ایران درخصوص نمایش نفوذ و حضور خود در پیشگاه آمریکا در دریای کارائیب کاملاً جدی است. ایران برای حضور در اطراف کانال پاناما برنامه دارد و طرح فرماندهی دریایی خود در اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام را به شکلی تنظیم کرده که شبیه طرح فرماندهی رزمی و عملیاتی جهانی آمریکا باشد. ایران حضوری دائمی در ونزوئلا داشته و برنامههایی برای راهاندازی یک پایگاه دریایی در آن کشور دارد. هیچکدام از این موارد را نباید غیرواقعی تلقی کرد، چرا که ایران در این موضوعات کاملاً جدی است.
اقدامات چین بسیار بیشتر دیده میشوند اما کارزار دیپلماسی ایران در قاره آمریکا موفقیتآمیز بوده و در بین رهبران تمامیتخواه این قاره نفوذ پیدا کرده است. تلاش ایران درحالی افزایش مییابد که وزارت امور خارجه آمریکا در اقدامی متظاهرانه مشغول نصب پرچمهای رنگینکمانی در سفارتخانههای خود است که صرفاً احترام به منافع آمریکا را تقلیل میدهد.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، قصد داشت بزرگان را به کار بگیرد تا وجهه آمریکا را از نظر خود بازسازی کند. تاکنون نشانی از حضور بزرگان دیپلماسی در آمریکا دیده نشده و ابتکارات ایران و چین، با سرعتی فزاینده، اقدامات وزارت امور خارجه آمریکا را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
نوشته جان میلز، کارشناس امنیت ملی
نظرات بیان شده در مقاله نقطهنظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده موضع اپک تایمز نیست.