اعلام خبر درگذشت میلان کوندرا، نویسنده مشهور اهل چکسلواکی بازتاب گسترده جهانی داشت، همزمان تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی در ایران به بازخوانی اندیشهها و رمانهایش پرداختند.
روزنامه نیویورکتایمز در مقالهای به همین مناسبت در توصیف میلان کوندرا گزارش داده است: «وی طرد شده از حزب کمونیست بود که در رمانهای جنجالیش، زندگی پوچ و خفقانآور در بهشت کارگران زادگاهش (چکسلواکی) را به تصویر میکشید و برای نوشتن این آثار به یک چهره ادبی جهان تبدیل شد. او روز سه شنبه در سن ۹۴ سالگی در پاریس درگذشت.»
اشاره این روزنامه به نگاه انتقادی این نویسنده مشهور به آرمانهای کمونیسم برای تشکیل جامعه بدون طبقه و کمونیستی برای کارگران است که کمونیسم آن را «بهشت پرولتاریا/کارگران» مینامد.
آثار کوندرا، روایتی از زندگی وی
میلان کوندرا در جوانی به عضویت حزب کمونیست چکسلواکی درآمد، اما بخاطر نظرات اصلاحی درباره حزب، دوبار اخراج شد. بسیاری معتقدند که اولین اثر وی به نام «شوخی» شباهتهایی به اخراج وی از حزب کمونیست دارد. در داستان شوخی، وی ماجرای دانشجویی در پراگ را روایت میکند که بخاطر یک شوخی از حزب رانده میشود. حزب او را به کار در معدن زغال سنگ در یک واحد نظامی محکوم میکند.
او همچنین در کتاب «خنده و فراموشی» نوشت که «بیعدالتیهای قدیمی جبران شد، بی عدالتیهای جدیدی انجام شد. کارخانه ها ملی شدند، هزاران نفر به زندان رفتند، مراقبتهای پزشکی رایگان شد، فروشگاههای دخانیات مصادره شدند.. لبخند شادی بر لبانمان بود اما خیلی دیر متوجه شدیم که شرارت انجام شده به نام سوسیالیسم، خیانت به انقلاب نبود بلکه سمی بود که در ابتدا در آن نهفته بود.»
کتابهای کوندرا خیلی زود توسط حزب کمونیست چکسلواکی در لیست کتابهای ممنوعه رفت و تابعیت وی لغو شد. کمونیسم در سال ۱۹۸۹ در این کشور از هم فرو پاشید و اروپای شرقی از بند کمونیسم رها شد. در سال ۲۰۱۹ کشور چک، تابعیت میلان کوندرا را به وی برگرداند، درحالیکه او شهروند فرانسه بود.
روایت کاربران ایرانی
شاید به جرئت بتوان گفت که نمیتوان کتابفروشی مهمی را در شهرهای ایران یافت که در آن کتابهای میلان کوندرا به فروش نرسد. آثار این نویسنده مشهور اروپایی برای دههها در ایران به فارسی ترجمه شده است. دو نسل از جامعه کتابخوان ایران، کتابهای وی را خواندهاند.
برخی معتقدند که با وجود شهرت فراوان کتابهای کوندرا، هنوز هم این نویسنده تبدیل به چهره ادبی مهم مورد بحث در بین قشر تحصیلکرده جامعه ایران بعد از انقلاب تبدیل نشده است، درحالیکه بین رژیمهای کمونیستی مورد بحث در کتابهای کوندرا و نظام جمهوری اسلامی ایران شباهت زیادی وجود دارد.
خبرگزاری کتاب ایران در گزارشی درباره پرفروشترین آثار ادبی در سی و چهارمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گزارش داده است که کتابهای میلان کوندرا یکی از آثار پرفروش امسال در این نمایشگاه بوده است.
کاربران شبکههای اجتماعی با اشاره به نگاه انتقادی میلان کوندرا به کمونیسم حاکم در کشور چک، صحنهای را از یک داستان وی نقل میکنند که در آن عکسی از یکی از رهبران حزب کمونیست چک به نام گوتوالد بر روی ایوان به چشم میخورد که در ابتدای عمر کمونیسم در میان سرمای زمستانی سخنرانی میکند و دوستش کلمنتیس برای گرم کردن وی، کلاهی بر سرش میگذارد، این عکس راهی کتابهای درسی میشود، اما چهار سال بعد کلمنتیس به اتهام خیانت به حزب اعدام میشود و تصاویر وی بریده و حذف میشود و در عکس فقط گوتوالد در ایوانی با کلاه کلمنتیس باقی میماند. هر چند کلمنتیس نیست اما نشانه حضورش (کلاهش) هنوز در عکس به چشم میخورد.
کوندرا اینطور نتیجه میگیرد که کمونیستها «میخواستند صدها هزار زندگی را از خاطره بشری محو کنند و گذشتهشان را با آرمانی بلند و خدشهناپذیر جلوه دهند اما (حقیقت) چون کلاه کلمنتیس بر سر گوتوالد همانجا میماند.»
محمد ایزدی، یک کاربر توئیتری با نگاهی به داستان «سبکی تحملناپذیر هستی» به توصیف شخصیت اصلی داستان به نام اودیپ میپردازد، فردی که شوم خوانده میشود و پدر و مادرش او را به چوپانی میسپارند تا او را به قتل برساند، اما چوپان وی را بزرگ میکند و در نهایت اودیپ، پدرش را میکشد و با مادرش ازدواج میکند و بعد از فهمیدن واقعیت، خودش را کور میکند و از شهر میرود.
این کاربر معتقد است که «کوندرا، شخصیت اصلی کسانی را که در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی به کمونیسم گرویدند و میگفتند فریب خوردیم با اودیپ مقایسه میکند… حالا این ماجرای کسانیست که یا هنوز به ج.ا. اعتقاد دارند و تنها با روش جنایت و غلظت ایدئولوژیاش مخالفند یا کسانی که امروز با ج.ا. مخالفند اما از نقششان در سر کار آوردن این رژیم دفاع میکنند. اینها حتی در حد اودیپ، این انسان شوم اما شریف، نیستند که سعی کرد از تقدیر خود بگریزد.»
سامان نام مستعار یکی از کاربران توئیتری با اشاره به خصوصیات کمونیستهای انقلابی در کتاب «بار هستی» کوندرا نوشته است: «کمونیستهای چک هر چقدر هم ناآگاهانه در بدبختی مردم دست داشتند، نمیتوانند خود را بیگناه تصور کنند. به نظرم این شرح حال پنجاه و هفتیهاست.»
جواد تنهایی نیز در رشته توئیتی با اشاره به شیوه مبارزه میلان کوندرا با کمونیسم نوشته است که «فلسفه کمونیسم تسلط بر همه جوانب زندگی افراد بود، بر خلاف تصور خیلی از افراد، این تسلط منحصر به حوزه سیاسی و اجتماعی نبود، عملا روابط انسانی (عشق و احساس) نیز تحت سلطه فلسفه کمونیستی قرار می گرفت.»
این کاربر در ادامه به نقل از کوندرا آورده است: «در دیکتاتوری جوانان همیشه نفرت میورزند. آنها نفرت میورزند به سرمایهداری که به سادگی ثروت را به جیب میاندازد؛ به اختلاف طبقاتی که مصائب را تقسیم میکند؛ به حاکمیتی که آنها را خفه میکند؛ به تمسخر تقدس که خواب آرامش را از آنها میدزدد و نهایتا نفرت میورزند به آدمهای سالمی که زندگی میکنند و عاشق میشوند و شادی میکنند. آنها همه چیز را برایشان فاسد میکنند.»
روایت کاربران افغانستان
پیش از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۲۰۲۱، کتاب های میلان کوندرا در لیست کتاب های در دسترس کتابفروشیهای مطرح شهر کابل بود که بیشتر این کتابها از ایران تهیه میشد. خبر درگذشت این نویسنده با واکنش تعدادی از کاربران افغانستان در شبکه اجتماعی فیسبوک همراه بود. بیشتر کاربران به نگاه این نویسنده درباره مهاجرت، تبعید و علاقه به وطن پرداخته اند.
جاوید تاشه، کاربر فیسبوک برای گرامیداشت یاد وی به نقل از کتاب «خنده و فراموشی» آورده است: «نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را، تاریخش را از بین برد. بعد باید کسی را داشت که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و بسازد، تاریخ تازهای اختراع کند. کوتاه زمانی بعد ملت آنچه را که هست و آنچه را که بوده فراموش میکند. دنیای اطراف آن نیز همه چیز را حتی با سرعت بیشتری فراموش میکند.»
مسعود صمدی، نیز در اینباره نوشته است: «او مثل هزاران نفر افغانستان تبعید شد. زبان نوشتاریش از زبان چک و سلواکیه، به فرانسوی مبدل شد، ولی همیشه از چک نوشت. بقدری که “یاناچک” را و “کافکا”ی چکی را دوست میداشت، بیش از آن به زبان آنجا که زندگی میکرد و مینوشت و آخرکار هم گفت؛ نوشتههای من جزو ادبیات زبان فرانسوی میباشد، ولی همه آن از چک بود.»
کتابهای هویت، جهالت، والس خداحافظی، جاودانگی و زندگی جای دیگری است از دیگر کتابهای ترجمه شده وی به فارسی است.