نجات بهرامی
معرفی لیست وزرای پیشنهادی پزشکیان به مجلس نشانداد که همه امور مطابق خواست رهبر جمهوری اسلامی پیش رفته و به طور مشخص، وجود عباس عراقچی در کابینه پیشنهادی اثبات میکند که از ابتدا تا انتهای «پروژهی آوردن پزشکیان»، آنگونه که رویترز هم منتشرکرد، فقط برای روزهای مبادای مواجهه با ترامپ و احتمال نیاز حکومت به نرمش قهرمانانه و زبان دیپلماتیک بودهاست.
وجود یک سردار سرکوبگر و تندرو در راس وزارت کشور نیز نشان میدهد که علی خامنهای همچنان منتظر اعتراضات گسترده در کشور است و نمیخواهد ناهماهنگی میان نهادهای امنیتی و انتظامی در سرکوب مردم وجود داشتهباشد. فراموش نکنیم چارت قدرت و حکمرانی در جمهوری اسلامی به گونهای ترسیمشده که در هر استان و شهر، امام جمعه و نماینده ولیفقیه در راس قدرت است و استانداری و فرمانداری هم در واقع تبدیل زیرمجموعههای غیررسمی این نهاد شدهاند. هماهنگی و انسجام این دو ارگان با سپاه و سایر نیروهای امنیتی، موضوعی حیاتی برای حکومتی است که سالهاست در جنگ با مردم قراردارد.
وجود نمایندهای از اهل سنت، تنها کاری بود که پزشکیان با توجه به وعدههای قومی-مذهبی خود میتوانست انجامدهد تا حداقل گوشهای از دین خود را ادا کردهباشد، اما رهبر جمهوری اسلامی اجازه این کار را هم به او نداد و روز قبل از معرفی کابینه، سید عماد حسینی، گزینهی مورد نظر برای وزارت نفت و از هموطنان اهل سنت را از لیست بیرون کشید. این اتفاق در دوره حسن روحانی و در ارتباط با بیژن دوالفقارنسب نیز افتاد و نیروهای مافوق دولت حضور وی به عنوان وزیر ورزش و جوانان را منتفی کردند.
سایر حوزهها و دیگر گزینهها به شکلی کنار هم قرار گرفتهاند که نماد و نشانهی رکورد و بیاهمیتی آن حوزهها برای حکومت است. آموزش و پرورش نهادی که نیمی از کارکنان دولت را در خود جای دادهاست، به گزینهای سپرده میشود که متعلق به حلقهی بستهی مدیران این نهاد است و به محافظهکاری و ارتجاع فکری شهره است. حتی برخی گزینههای زن موردنظر برای تصدی معاونت امور زنان، به خاطر پوشش و «چادری نبودن» حذف شدهاند که این میتواند وضعیت دولت آینده و میزان قدرت و اختیار مسعود پزشکیان را نشاندهد!
در این میان بهت و تعجب چهرههای اصلاحطلب از لیست ارائهشده به مجلس نیز قابل تامل است. واقعیت این است که چنین اتفاقی کاملا متصور و قابل پیشبینی بود و نیروها و جریانهای مخالف حضور در انتخابات، به تکتک این احتمالات اشاره کردهبودند. مسعود پزشکیان نیز که در یک روند غیرعادی و برخلاف انتظار خود تایید صلاحیت شدهبود، اصولا وعده و وعید شفاف و مشخصی غیر از موضوع اقوام و مذاهب نداد و چک سفیدامضایی هم در اختیار اصلاحطلبان قرارنداد. این اصلاحطلبان بودند که با هدف بازتوزیع رانتهای مالی و اداری و بهرهمندشدن از آن و نیز با نیت شکست جبههی برانداز، به فرایند انتخابات پیوستند و تلاش کردند تنور آن را داغ کنند. در حقیقت علاوه بر پزشکیان، آنها نیز مسئول پاسخگویی به شهروندان مرددی هستند که در روزهای منتهی به دور دوم انتخابات و تحت تاثیر هیاهوهای اصلاحطلبان، وارد این بازی شدند و امروز پشیمانی خود را در شبکههای اجتماعی ابراز میکنند.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.