شاهزاده رضا پهلوی روز چهارشنبه ۳۰ آوریل برابر با ۱۰ اردیبهشت در مراسم پروژه شکوفایی ایران سخنرانی کرد.
نوفدی، سازمان اتحاد برای دموکراسی در ایران که برگزارکننده این مراسم است، درباره این پروژه و دلیل برگزاری این مراسم اعلام کرد که پروژه شکوفایی ایران یا آیپیپی نهتنها یک چشمانداز، بلکه یک نقشه راه برای پیشرفت ایران پس از جمهوری اسلامی و طرحی برای احیای کشور با ساختن ایرانی آزاد، عادلانه و مرفه ارائه میدهد.
این سازمان در بیانیه خود افزوده است که پروژه شکوفایی ایران از چشمانداز مدنظر شاهزاده رضا پهلوی برای آینده ایران الهام گرفته است.
در ادامه این گزارش سخنان شاهزاده رضا پهلوی در این مراسم آمده است.
«هدف، تولد دوباره ایران است»
من استوار و با امید به آینده ایران در برابر شما ایستادهام و میخواهم با غرور و افتخار از تلاشهای شگرفی سخن بگویم که برای این کار (پروژه شکوفایی ایران) شکل گرفته است. سالهاست که کنفرانسها و نشستها درباره ایران با سخنانی زیبا اما بیثمر برگزار میشود. با این حال مراسم امروز متفاوت از این نشستها است، ما امروز نه صرفا برای حرف زدن بلکه برای ارائه کار و طرحی واقعگرایانه گردهم آمدیم.
پروژه شکوفایی ایران، حاصل پژوهش درخشانترین مغزهای نخبه ایرانی است که برای هدفی واحد دور هم جمع شدند و آن تولد دوباره ایران است.
این طرح (پروژه شکوفایی ایران) برپایه شعار و حرف نیست، بلکه بر پایه عمل و برنامهای روشن است. هر سند و هر برگه و هر پیشنهادی، گامی برای آینده ایران باثبات و شکوفا است، مهمتر از همه اینکه، این طرح، پایان راه نیست، بلکه آغاز راه است. امروز، ما نخستین مجموعه از این اسناد را رونمایی میکنیم، این سندها زنده و جاری هستند و از پیشنهادات نیز استقبال میشود.
«برای لحظه تغییر آماده باشیم»
ما از همه متخصصان ایرانی از هر قشری دعوت میکنیم که در این مسیر مشارکت کنند تا برنامهها را پختهتر و قویتر کنیم. ما امروز میدانیم که این رژیم ضعیفتر از همیشه است، این حکومت نه با مشروعیت بلکه با ترس و خشونت قدرت خود را حفظ کرده است، همین ضعف و شکنندهای رژیم، ما را ملزم به آمادگی میکند؛ زیرا وقتی که لحظه تغییر فرا برسد، ما باید برای ساختن کشورمان آماده باشیم.
من به دعوت هممیهنانم، رهبری دوران گذار بعد از سقوط جمهوری اسلامی برعهده گرفتم. این حرکتی که آغاز شده است، محدود به برای برقراری دموکراسی در ایران نیست، بلکه مسیر شکوفایی کشورمان نیز است.
امروز با رونمایی نخستین مجموعه از پروژه شکوفایی ایران، یک نقشه راه اقتصادی ارائه میکنم که از روز نخست، بازسازی ایران را آغاز کنیم، ایرانی قویتر، آزاد و شکوفاتر از همیشه.
نخستین هدف ما بازگرداندن رفاه و کرامت انسانی ملت ایران است و یک پیام نیز به جهان داریم، اینکه ایران آزاد، آماده مشارکت تجاری از طریق فرصت واقعی برای سرمایهگذاری و موفقیت مشترک در بازسازی کشوری زنده و دموکراتیک است و قرار نیست که مانند این رژیم فاسد، وعدههای واهی بدهد یا به دنبال اجرای توافقهای سطحی برای پولدارتر کردن دیکتاتورها باشد.
«در بحث منافع ملی، باید تمام تفاوتها را کنار بگذاریم»
چالش امروز این است که حداکثر مشارکت را با یکدیگر داشته باشیم تا این رژیم سقوط کند و بتوانیم آینده دموکراتیک و سکولار برای ایران بیاوریم. ما ایدهها و نظرهای سیاسی متفاوت داریم، اما وقتی بحث منافع ملی به میان میآید، باید تمام تفاوتها را کنار بگذاریم و دور هم جمع شویم. ما باید باور داشته باشیم که ملتی داریم که میخواهد آینده ایران را بسازد. من در تمام این سالها تلاش کردم که همه را برای رسیدن به دموکراسی و تامین حقوق بشر در ایران گردهم جمع و بسیج کنم… من همیشه گفتم جدا از کار سیاسی که انجام میدهیم باید بدانیم که چگونه ابتکارات و مهارتها را کنار هم بگذاریم، تا یک راهحل پیدا کنیم.
بالافاصله بعد از سرنگونی این حکومت، ما وارد یک دوره حساس میشویم و حیاتی است که در ابتدا به مشکلات و معضلات رسیدگی کنیم، پس باید راهحلی داشته باشیم که امور مختل نشود. در مرحله اول باید بر فردای بعد از سقوط جمهوری اسلامی تمرکز کنیم و مهم است که بدانیم چگونه ثبات را در کشور برقرار کنیم و آینده بهتری را بسازیم.
در مرحله نخست، نهتنها باید برنامه داشته باشیم، بلکه باید بدانیم چگونه این برنامه را در فردای سقوط جمهوری اسلامی اجرا کنیم، نباید طوری باشد که بعد از سقوط تازه از خودمان بپرسیم که چه کاری باید انجام دهیم؟ همان طور که میدانید این موضوع به منابع در دسترسمان و متخصصان کاربلد بستگی دارد. به همین دلیل این سمینارها، نشستها و کنفرانسهای مختلف را باید اکنون برگزار کنیم تا خودمان را برای انجام امور در فردای سقوط رژیم آماده کنیم. برگزاری این کنفرانسها نیز متکی به حمایت کشورهای خارجی نبوده است، بلکه منابع مردمی به برگزاری این برنامهها کمک کردهاند.
«همه بخشهای جامعه ایران باید مشارکت کنند»
استدلال من این بوده است که آینده متفاوت با مشارکت همه بخشهای جامعه ایران رقم میخورد نهتنها باید دولت برای آنها کاری کند بلکه مردم نیز باید مسئولیت قبول کنند. فرض کنیم که ما در مبارزه با فساد، بهترین سیستم را داریم. آیا صرفا داشتن بهترین سیستم برای مبارزه با فساد کافی است؟ حتی اگر بهترین سیستم را برای مبارزه با فساد داشته باشیم، با وجود پلیس و قضات فاسد چطور می توانیم با فساد مبارزه کنیم؟
این حکومت، یک سیستم بسیار بسیار غیرقابل اعتماد برجا گذاشته است. اینها (بدنه حکومت جمهوری اسلامی) یاد گرفتهاند که چطوری دزدی کنند، دروغ بگویند و فاسد باشند. این حکومت باعث بوجود آمدن یک مشکل فرهنگی شده است. ما بسیار به آینده امیدوار هستیم اما آیا ما میخواهیم برای چشمانداز آینده فکر کنیم یا فقط نگران این باشیم که فردا چه میشود. فکر میکنم باید جهانبینی داشته باشیم و چشمانداز آینده را ببینیم. مردم هم باید مسئولیتپذیری را قبول کنند. این یک راه دوطرفه و تعاملی است، فکر میکنم جدا از متخصصان، از مردم هم باید دعوت کرد. مشارکت مردمی در این پروژه حیاتی است، ما باید یاد بگیریم که بعد از این دیگر نمیتوانیم منفعل باشیم و برای ساختن آینده ایران هر کسی یک کاری انجام دهد. «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» یک ضرب المثل معروف ایرانی است که صحبت از مسئولیتپذیری میکند، مردم باید بدانند که اگر در این مسیر مشارکت نکنند، ما به آن نتیجه حداکثری که میخواهیم نمیرسیم. امیدواریم دولت آینده این پشتکار را برای مردم ایجاد کند که حس کنند باید مسئولیتشان را بپذیرند و انجام دهند.
«وعدههای پوچ به مردم نمیدهیم»
درباره آینده ایران باید براساس تحقیقاتمان فکر و عمل کنیم. نباید مانند خمینی وعدههای پوچ درباره رایگان کردن آب و برق به مردم بدهیم.
ما میخواهیم نشان دهیم که راهحلی برای مشکلات وجود دارد و قابل مدیریت است. یک چالش این است که آیا ایران میتواند از وضعیت انزوا و تحریمها خارج شود یا خیر؟ این سوالی است که متخصصان سالهاست که از خودشان میپرسند و به دنبال راهحل هستند. بر همین اساس، آینده ایران مبتنی بر تلاش مردم است، مردم در این راه تنها نیستند اما برای ساختن آیندهشان باید قدم بردارند و حکومتی خواهد بود که از آنها پشتیبانی کند… در عین حال شفافیت باعث میشود مردم احساس مشارکتپذیری بیشتری کنند و احساس کنند خودشان مسئول هستند و این باعث میشود که روند بازسازی سریعتر پیش رود.
در گذشته نیز مردم تجربه مشارکت برای بازسازی ایران را داشتهاند و این طور نیست که بخواهیم چرخ را دوباره اختراع کنیم. همچنین مردم ایران در حال حاضر پیشرفتهتر از دوره نیمه اول قرن بیستم هستند؛ زیرا ما از اشتباهاتمان درس گرفتیم.
همچنین بسیار مهم است که جهان بداند مردم ایران همان ارزشهایی را میستایند که با ارزشهای جهانی مشترک است و مهم این است که جهان بداند رژیم کنونی چقدر علیه این ارزشهاست. در حال حاضر تنها چیزی که کشورهای خارجی از رژیم فعلی میداند این است که مردم را وادار به پوشیدن حجاب اجباری میکند، اما خارجیها نمیدانند که در پشتپرده این رژیم چه اتفاقاتی جریان دارد.
«اهمیت ایران را به جهان نشان دهیم»
زمانی ایران با همه کشورها تجارت داشت و برای کشورهایی مانند کره جنوبی به عنوان الگو محسوب میشد اما بعد از اتفاقاتی که در ایران افتاد و این رژیم بر سر کار آمد، شرایط به کلی تغییر کرد. در گذشته (دوره قبل از انقلاب و دو دهه بعد از انقلاب) جهان دو قطبی بود و شوروی، ایران را کمی محدود میکرد اما اکنون ما میتوانیم امکانهای متعددی برای روابط داشته باشیم و به جهان نشان دهیم که ایران از نظر جغرافیا و استراتژی چقدر مهم است. ایران بازار دست نخوردهای برای جهان محسوب میشود. این مهم است که دنیا ظرفیتهای ایران را بفهمد و جهان بفهمد که ما سیستمی شفاف و غیرفاسد خواهیم داشت که دنیا را تشویق کند ایران را جدی بگیرد.
قبل از اینکه پروژه شکوفایی ایران را راهاندازی کنیم. من با صاحبان سرمایه و کارآفرینان دیدارهایی داشتم و با آنها صحبت میکردم و سعی میکردم بفهمم که آنها چگونه فکر میکنند، آیا آنها علاقه خواهند داشت، در آینده به ایران بیایند؟ واکنش آنها برای من شگفتآور بود. هیجان و اشتیاق آنها برای حضور در ایران بسیار فراتر از توقعم بود… همچنین امیدوارم ایلان ماسک به ایران بیاید و کارخانه تسلایش را در استان سیستان و بلوچستان تاسیس کند.
«امیدواری فعلی را به باور تبدیل کنیم»
سوالی که در ذهن رهبران وجود دارد این است که جامعه به چه چیزی فکر میکند؟ آیا اعتماد به نفس دارد؟ افسرده است؟ هیجان دارد؟
وقتی به ایران نگاه میکنیم میبینیم که مردم درباره خودکشی صحبت میکنند. آنها درباره بسیاری از مسایل دیگری سخن میگویند که از ناامیدی نشات میگیرد، چه چیزی وجود دارد که آنها را امیدوار کند که برای آینده ایران با شفافیت علیه فساد مبارزه کنند؟ آنچه ما برای بازسازی ایران نیاز داریم، این است که مردم از آرزو کردن و آه کشیدن به این نتیجه برسند که میتوانند ایران را بسازند.
همیشه گفتهام که ما میتوانیم امید را به باور تبدیل کنیم. مردم ایران همیشه گفتهاند که ما امیدواریم شرایط عوض شود، ولی من همیشه گفتهام که ما باید از امید بگذریم و باید باور کنیم که این امکان وجود دارد. ما منابع و نخبه کم نداریم، ما باید برنامه داشته باشیم و فقط باید این برنامهها را عملی کنیم. میهنپرستی فقط یک شعار نیست، باید شروع کنیم که به سایر هممیهنانمان توجه کنیم. ما افراد مسئولیتپذیر نیاز داریم.
همچنین باید سیستمی باشد که حقوق همه افراد را در نظر بگیرد، افراد نمیتوانند انتظار پیشرفت داشته باشند، اگر خودشان بخشی از کار نباشند.
میخواهم به هممیهنانم در خارج از کشور نیز بگویم که شما تجربه زندگی در کشورهای آزاد را داشتید شما میدانید که چگونه میتوان دولتها را کنترل کرد، چگونه میتوان قانونمداری را در یک جامعه اجرا کرد، این تجربهها بیارزش نیست. این تجربیات را باید برای بازسازی ایران استفاده کرد.