مأمور سابق سیا میگوید: «پوتین برای پایان دنیا تلاش میکند. تصور نکنید که بلوف میزند.»
روسیه میگوید در دکترین هستهای خود- سندی که برای تصمیمگیری درخصوص حمله هستهای به آن تکیه میکند- تجدیدنظر میکند و اوایل هفته نیز یک آزمایش موشکی بزرگ انجام داد.
اما با توجه به اینکه هربار غربیها معیارهای مربوط به اوکراین را تغییر میدهند، رهبران روسیه از بهکارگیری تسلیحات هستهای میگویند، آیا این رویکرد بیشتر شبیه رجزخوانی است تا اینکه نشاندهنده تغییر واقعی موضع روسیه باشد؟ آیا غرب باید در ارزیابی ریسک تجدیدنظر کند؟ و دکترین هستهای واقعاً چه اهمیتی دارد؟
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در ۲۵ سپتامبر نسبت به عواقب ناشی از اجازه آمریکا و متحدان ناتو به اوکراین مبنی بر استفاده از تسلیحات دوربرد- که خودشان تأمین کردهاند- برای حمله به خاک روسیه هشدار داد.
او گفت که این کار روسیه را در جنگ با ناتو قرار خواهد داد.
پوتین گفت: «کرملین در حال بررسی تغییر دکترین هستهای خود است و هرگونه حمله متعارف به روسیه از جانب یک کشور غیرهستهای مانند اوکراین- که مورد حمایت یک قدرت هستهای مانند آمریکا قرار دارد- را مصداق حملهای مشترک میداند.»
او گفت: «نسخه اصلاحشده دکترین ممکن است به روسیه اجازه دهد که درصورت حمله موشکی یا پهپادی گسترده از سلاح هستهای استفاده کند.»
سخنان دوپهلوی پوتین با هدف منع ناتو از اجازه دادن به اوکراین برای استفاده از تسلیحات دوربرد مطرح شده است؛ مجوزی که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، بر دریافت آن تأکید دارد.
اظهارات پوتین در پی سخنان سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، در اول سپتامبر مطرح شد.
خبرگزاری دولتی تاس به نقل از ریابکوف گفت: «ما برمبنای بررسیها و تحلیلهای خود از روند توسعه درگیریهای اخیر از جمله تشدید تنش با دشمنان غربی بویژه در رابطه با عملیات نظامی در اوکراین به دنبال اصلاح دکترین هستهای خود هستیم.»
دکترین هستهای
چنانکه پوتین در سال ۲۰۲۰ تأیید کرد، دکترین هستهای کنونی میگوید مسکو ممکن است درصورت حمله هستهای دشمن یا در پاسخ به حمله متعارفی که موجودیت کشور روسیه را به خطر میاندازد، از سلاح هستهای استفاده کند.
چنانکه نیکیتا دگتیارف، پژوهشگر روس، در مقالهای در ۲۹ اکتبر برای شبکه آزاد هستهای نوشت، «این دکترین از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چندین مرتبه تغییر کرده است.»
پاول پودویگ، محقق ارشد مؤسسه تحقیقات خلع سلاح سازمان ملل در ژنو، گفت: «آستانه حملات هستهای در دوران پساشوروی افزایش یافته است.»
در ابتدا گفته میشد درصورتی که «تجاوز در مقیاس وسیع و با استفاده سلاحهای متعارف انجام بگیرد و امنیت ملی روسیه را به خطر بیاندازد»، تسلیحات هستهای مورد استفاده قرار میگیرند. این رویکرد اکنون به «استفاده از تسلیحات هستهای درصورت تهاجم با سلاحهای متعارفی که موجودیت کشور را به خطر میاندازند» تغییر کرده است.
پودویگ، نویسنده «نیروهای هستهای راهبردی روسیه» که درباره تسلیحات هستهای روسیه مینویسد، به اپک تایمز گفت که گمان نمیکند مسکو از به خطر افتادن «موجودیت کشور» روسیه چشمپوشی کند.
اما پودویگ گفت که دکترین به شکلی طراحی شده که «مبهم» و دوپهلو باشد تا طرف مقابل نتواند اقدامات روسیه را حدس بزند.
تیم ریپلی، تحلیلگر نظامی و سردبیر وبسایت دیفنس آی، گفت که رهبری روسیه تنها درصورتی از تسلیحات هستهای استفاده خواهد کرد که «مستأصل» شده باشد.
او به اپک تایمز گفت: «تنها سناریویی که میتوان آن را تا حدی قابل قبول دانست، این است که رژیم پوتین در میدان نبرد در معرض یک شکست بزرگ باشد.»
«اینکه ارتش روسیه شکست بخورد و بهطور کامل عقبنشینی کند و دچار وحشت و سردرگمی شود و اوکراینیها به آنسوی مرز بروند و چنین به نظر برسد که بازی به پایان نزدیک شده، سناریوی واقعگرایانهتری است که نشان میدهد اوضاع نسبت به وضعیت کنونی از کنترل خارج شده است.»
راه رفتن بر لبه پرتگاه در جنگ روسیه و اوکراین
سم فدیس، مأمور سابق سیا و از اعضای ارشد مرکز سیاست امنیتی، در ۳۱ اکتبر در ساباستک نوشت که «ما بر لبه پرتگاه راه میرویم.»
«پوتین برای پایان دنیا تلاش میکند. تصور نکنید که بلوف میزند.»
پوتین با شبیهسازی یک حمله تلافیجویانه در ۲۹ اکتبر رزمایش بزرگی را برای آزمایش نیروی موشکی هستهای کشور آغاز کرد.
او گفت که زرادخانه هستهای کرملین «متضمن حاکمیت و امنیت کشور» است.
اتحاد جماهیر شوروی اولین بمب هستهای خود را در سال ۱۹۴۹ آزمایش کرد و مسکو و آمریکا در اوایل دهه ۱۹۶۰ به یک بنبست تاکتیکی رسیدند.
دونالد برنان، استراتژیست مؤسسه هادسن، در سال ۱۹۶۲ اصطلاح «نابودی حتمی طرفین» را ابداع کرد و آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورها از جمله بریتانیا و فرانسه به این نتیجه رسیدند که پرتاب موشک هستهای به سمت کشوری که زرادخانه هستهای دارد، عینِ دیوانگی است.
سازمان سیا در سال ۱۹۷۳ از یک سند محرمانه رونمایی کرد که برداشت این سازمان را از دکترین هستهای شوروی شرح میداد.
در این سند آمده است که شوروی «بازدارندگی را هدف اصلی نیروهای راهبردی خود میداند.»
براساس این سند، شوروی برنامهریزی خود را با در نظر گرفتن احتمال شکستِ بازدارندگی انجام میدهد، اما نه به حمله ناگهانی به آمریکا فکر میکند و نه انتظار چنین حملهای را از جانب آمریکا دارد.»
بریتانیا و فرانسه هنوز «بازدارندههای هستهای مستقل» خود را حفظ کرده و در سالهای اخیر کشورهای بیشتری از جمله چین، هند، پاکستان، اسرائیل و اخیراً کره شمالی به تسلیحات هستهای دست پیدا کردهاند.
آمریکا و روسیه حدود ۵ هزار و ۵۰۰ کلاهک هستهای دارند که تعداد آنها به واسطه معاهده استارت (معاهده کاهش تسلیحات راهبردی) محدود شده است. مسکو سال گذشته پایبندی خود به این معاهده را به حالت تعلیق درآورد.
استارت همچنین تعداد کلاهکهای قابل استفاده در موشکهای بالستیک قارهپیما را محدود میکند.
ظرفیت «حمله اول»
پودویگ گفت که شوروی یا روسها هرگز ظرفیت انجام حمله اول را نداشتند.
او گفت: «اتحاد جماهیر شوروی هرگز این ظرفیت را نداشت که بیش از نیمی از موشکهای بالستیک قارهپیمای آمریکا را نابود کند.»
«آمریکاییها ظرفیت حمله اول را داشتند، به این معنا که میتوانستند بعد از حمله دست بالا را نگهدارند و با نیروی باقیمانده خود جانِ ۵۰ میلیون نفر را بگیرند و اتحاد جماهیر شوروی نیز میتوانست ۳۰ میلیون نفر را بکشد.»
او گفت که روسها در سال ۱۹۸۲ رسماً از اتخاذ سیاست «عدم حمله اول» خبر دادند؛ سیاستی که آمریکا و ناتو هرگز بهطور رسمی در پیش نگرفتهاند.
اما روند نابودی حتمی طرفین به این معنی است که هیچکدام از طرفین واقعاً نمیخواهند عزم و اراده طرف مقابل را به بوته آزمایش بگذارند.
پودویگ گفت: «اصل ماجرا این است که به طرف مقابل نشان دهیم که باید محتاط باشد و اینکه هردو طرف به نیاز به «کنترل تنش» واقف هستند.»
او گفت: «آمریکا از ترسِ اینکه اوضاع از کنترل خارج شود، نسبت به مداخله بیش از اندازه در اوکراین محتاط است.»
پودویگ گفت: «این خطر وجود دارد که روسیه به شکلی پاسخ دهد و سپس غرب به شکلی دیگر پاسخ روسیه را بدهد.»
«وارد تنش میشوید و هیچکس مطمئن نیست که بتوان تنشها را کنترل کرد… شبیه چرخهای است که تا بالاترین حد ممکن پیش میرود و به یک آتشافروزی هستهای تمامعیار ختم میشود.»