نویسنده: آندرس کور
ناوال نیوز در ۲۱ اوت گزارش داد که ارتش آزادیبخش خلق چین پیشرفتهترین زیردریایی غیرهستهای خود را به آب انداخته است. نیروی موشکی ارتش آزادیبخش خلق دستکم از ماه مارس به موشکهای هایپرسونیک دست یافته که میتواند یک کلاهک هستهای را تا اهدافی در خاک آمریکا حمل کند. نیروی موشکی ارتش آزادیبخش خلق در حال ساخت و تجهیز سیلوهای عظیم با موشکهای هستهای در استانهای شمال غربی چین است.
پکن با توسعه فناوریهای تسلیحاتی در بین دشمنان آمریکا- مانند روسیه، ایران و کره شمالی– و دستکم یکی از متحدان کلیدی خود- عربستان سعودی– برای توان دفاعی آمریکا و متحدانش مشکلتراشی کرده است. پکن از مشارکت متحدان آمریکا در ائتلاف اقتصادی و نظامی خود استقبال میکند.
این سازمانهای بینالمللی جمهوری خلق چین، ائتلافها و تفاهمنامههایی که تحت رهبری یا به دستور حزب کمونیست چین به امضا رسیدهاند- از جمله توافقهای دوجانبه متعدد مانند سازمان همکاری شانگهای و ابتکار کمربند و جاده- بهطور کلی «محور چین» نامیده میشوند.
حزب کمونیست چین درحالیکه سعی میکند کشورهای جهان را وارد محور خود کند، از واشینگتن میخواهد که دکترین هستهای آمریکا را با برداشتن «چتر هستهای» از سر متحدان خود کنار بگذارد، به سیاست «عدم استفاده زودهنگام از سلاح هستهای» پایبند باشد و به ارائه فناوریهای نظامی به متحدانی مانند ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و بریتانیا پایان دهد. درصورت پذیرش این خواستهها، بازدارندگی آمریکا در برابر پکن و مسکو از بین میرود و راه برای جنگافروزی آنها علیه تایوان و اوکراین و کل اروپا و آسیا هموار میشود.
هسته اصلی محور چین- که شامل روسیه، ایران و کره شمالی میشود- در حال افزایش رجزخوانی، عملیات متعارف نظامی و گروگانگیری است. نتیجه این روند، تضعیفِ سریع صلح آمریکایی است که پکن به واسطه آن خواستههای ظالمانهای مطرح کرده و از خشونتهای بیوقفه محور علیه اوکراین و اسرائیل حمایت میکند. این مسئله باعث شده که تحلیلگران واشینگتن دیگر به فکر کنترل تسلیحات هستهای نباشند و با حمایت از کمیت و کیفیت تسلیحات هستهای به سمت یک مسابقه هستهای دیگر قدم بردارند. با توجه به تهدید هستهای محور چین در قبال آمریکا و جهان آزاد، این تغییر رویه کاملاً منطقی است.
حزب کمونیست، بهعنوان رهبر محور چین، به درستی به کانون بازدارندگی هستهای آمریکا تبدیل شده است. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، در ماه مارس راهبرد بازدارندگی هستهای آمریکا را برای تمرکز بر چین تغییر داد. راهبرد جدید آمریکا با تهدید فزاینده حملات هماهنگ دشمنان هستهای- نهتنها چین، بلکه روسیه و کره شمالی- مقابله میکند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، نیز به این خطر توجه داشته و به ارتقای سیستم دفاع موشکی گنبد آهنین آمریکا– مشابه سامانهای که اسرائیل برای دفاع از خود در برابر جمهوری اسلامی ایران و نیروهای نیابتی آن راهاندازی کرد- پرداخت. گنبد آهنین آمریکا از ماه ژوئیه بخشی از برنامه کار رسمی جمهوریخواهان بوده است. در دولت رونالد ریگان، رئیسجمهور سابق آمریکا، برنامه مشابهی به نام ابتکار دفاع راهبردی توسعه یافت که صرفاً یک سپر دفاعی نبود، بلکه امکان حمله زودهنگام به تسلیحات هستهای شوروی و دفاع در برابر حمله ثانویه شوروی را فراهم میکرد. تهدید به استفاده تهاجمی از ابتکار دفاع راهبردی، مسکو را به پای میز مذاکره کشاند و باعث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد. حزب کمونیست متعهد شده که اجازه نخواهد داد چنین اتفاقی برای چین رخ دهد.
راهبرد هستهای جدید بایدن برای تمرکز بر چین و گنبد آهنین ترامپ میتوانند جلوی همافزایی خطرات جدید جنگ با چند کشور محور را بهطور همزمان بگیرند و پکن و مسکو را وادار کنند که از تمایلات تهاجمی خود که جهان را به سمت گسترش تسلیحات هستهای سوق میدهد، دست بردارند.
برای نمونه، این خطر وجود دارد که محور چین درصورت افزایش تسلیحات هستهای از دو عضو ارشد خود، یعنی کره شمالی و ایران، برای انجام حملات هستهای متعدد به شهرهای بزرگ آمریکا استفاده کند. کره شمالی در ماه ژوئیه یک موشک هستهای را آزمایش کرد که چند کلاهک هستهای حمل میکرد. اگر کره شمالی از چنین موشکی علیه شهرهای آمریکا استفاده کند، چین و روسیه میتوانند پدافند هوایی خود را در مقابل هرگونه اقدام تلافیجویانه هستهای آمریکا در اختیار کره شمالی بگذارند.
در این سناریو، رکود اقتصادی آمریکا منجر به سقوط پایه مالیاتی کشور شده و همزمان سرمایه دولت برای بازسازی کشور را میبلعد. با کاهش قدرت دلار و تضعیف توانایی دولت آمریکا برای استقراض در بازارهای سرمایه بینالمللی، تورم افزایش مییابد. بدین ترتیب، آمریکا از نظر مالی مجبور میشود که نیروهای نظامی خود را از پایگاههای اروپا و آسیا خارج کند. در غیاب آمریکا بهعنوان یک «نیروی توازنبخش برونمرزی»، مسکو و پکن میتوانند مدعی شوند و بر کل قارهها بهعنوان حوزه استحفاظی خود حکمرانی کنند.
خطر آغاز جنگ هستهای از جانب محور چین خطرات زیستمحیطی قابلتوجهی را به دنبال دارد. ترامپ در مصاحبه با ایلان ماسک در ۱۲ اوت گفت: «چین در حال حاضر در زمینه سلاحهای هستهای از ما خیلی عقبتر است، اما آنها زودتر از آنچه که فکرش را بکنید به ما میرسند.»
ترامپ گفت که نگران «گرمایش هستهای» است که بارها درباره آن صحبت کرده است. او احتمالاً به پیامدهای زیستمحیطی نامطلوب تبادل هستهای در مقیاس وسیع اشاره میکند. در دهه ۱۹۸۰، نگرانی مشابهی درخصوص «زمستان هستهای» وجود داشت که دانشمندان میگفتند با ایجاد دود انبوه، نشت هستهای و انسداد خورشید و ایجاد بیماریهای مربوط به تشعشعات به انقراض انسان و دیگر موجودات خواهد انجامید.
پکن و مسکو به احتمال فراوان بر این باورند که ترس معقولِ مردم در کشورهای دموکراتیک از موارد فوق میتواند آمریکا را به این سمت سوق دهد که در صورت زورآزمایی هستهای ابتدا درنگ کند. در حال حاضر، شی جین پینگ و ولادیمیر پوتین با نادیده گرفتن کنترل تسلیحات هستهای، به پرواز درآوردن بمبافکنهای هستهای در حوالی آلاسکا و نسبت دادن همکاری با واشینگتن به امتیازات انحصاری این کشور در موضوعات مرگ و زندگی برای آمریکا و متحدان، به وضوح درگیر زورآزمایی شدهاند.
برای نمونه، حزب کمونیست چین بهازای امنیت بیشتر در قبال گسترش تسلیحات هستهای از آمریکا میخواهد که به فروش تسلیحات نظامی به تایوان پایان دهد و ظرفیت هستهای کشورهای محور را به حال خود بگذارد. پکن به دولت بایدن فشار میآورد تا از راهبرد جدید هستهای خود برای جلوگیری از محور چین دست بکشد. چین در ماه ژوئیه مشارکت خود در مذاکرات کنترل تسلیحات هستهای با آمریکا را به حالت تعلیق درآورد که به گفته یکی از کارشناسان کنترل تسلیحات «غیرقابل توجیه» است. تعلیق مذاکرات به دلیل تجهیز تایوان از جانب آمریکا رخ داده و به منزله تهدید هستهای علیه آمریکا در نظر گرفته میشود.
درحالیکه نیروهای گریز از مرکزِ محور چین کمر به نابودی صلح آمریکایی جهانی- که از پایان جنگ جهانی دوم بدون استفاده از سلاح هستهای پابرجا مانده- بستهاند، آمریکا به درستی اقداماتی را جهت تقویت بازدارندگی هستهای و دفاع از صلح در دستور کار قرار داده است. چنانکه امروز در اوکراین شاهد هستیم، داشتن اقتصاد و نیروهای متعارف قویتر به یک اندازه برای دفاع از قلمرو کشور و متحدان حائز اهمیت است. احزاب سیاسی آمریکا و بسیاری از متحدان این کشور ایدههای خوبی برای تضمین صلح از این طریق دارند که بسیار عالی است.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
درباره نویسنده:
آندرس کور دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه ییل (۲۰۰۱) و مدرک دکترای دولتی از دانشگاه هاروارد (۲۰۰۸) است. او از مدیران شرکت تحلیلی کور و ناشر مجله ریسک سیاسی است و تحقیقات گستردهای در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا انجام داده است. «تمرکز قدرت: نهادینهسازی، سلسلهمراتب و هژمونی» (۲۰۲۱) و «قدرتهای بزرگ، راهبردهای بزرگ: بازی جدید در دریای چین جنوبی» (۲۰۱۸) آخرین کتابهای او هستند.